کمک به دیگران در اسلام بسیار ستوده است، اما باید با نیت خالصانه، در جهت خیر و پرهیز از گناه، و با حکمت و بصیرت انجام شود تا به صلاح واقعی منجر گردد.
در آموزههای متعالی اسلام و آیات نورانی قرآن کریم، کمک به دیگران، احسان، نیکوکاری و انفاق در راه خدا از والاترین و ارجمندترین اعمال محسوب میشود. قرآن کریم بارها و به شیوههای گوناگون، مؤمنان را به یاری رساندن به نیازمندان، ایتام، مساکین، خویشاوندان و درماندگان تشویق کرده و آن را نشانهای از ایمان راستین و تقوا میداند. هدف از این تشویق، ساختن جامعهای بر پایه همبستگی، رحمت، عدالت و برادری است که در آن هیچ کس احساس تنهایی یا محرومیت نکند. کمک به دیگران نه تنها گره از کار بندگان خدا میگشاید، بلکه باعث رشد روحی و معنوی فرد کمککننده نیز میشود و در دنیا و آخرت برای او اجر و پاداش عظیم به همراه دارد. آیات متعددی مانند سوره بقره آیه ۲۶۱ که پاداش انفاق را به دانهای تشبیه میکند که هفت خوشه میدهد و در هر خوشه صد دانه است، و یا آیه ۲۶۷ همین سوره که مؤمنان را به انفاق از بهترین داراییهایشان تشویق میکند، به خوبی این جایگاه را نشان میدهد. با وجود این تأکید بیچون و چرا بر اهمیت کمک و نیکی، پرسش کلیدی اینجاست: آیا کمک کردن به دیگران همیشه و در هر شرایطی درست است؟ پاسخ قرآن کریم و سنت پیامبر اکرم (ص) به این سؤال، یک «بله» مطلق نیست، بلکه با ظرافتها و شروطی همراه است. این شروط و ملاحظات، نه برای کاستن از ارزش کمک، بلکه برای تضمین اثربخشی، درستی و همخوانی آن با اهداف متعالی شریعت اسلام است. در حقیقت، کمک کردن مانند هر عمل دیگری در اسلام، باید در چارچوبی از اصول و ضوابط شرعی و اخلاقی قرار گیرد تا به خیر حقیقی منجر شود. یکی از مهمترین و اساسیترین اصولی که قرآن کریم بر آن تأکید دارد، اصل عدم همکاری در گناه و تجاوز است. خداوند در سوره مائده آیه ۲ میفرماید: «وَتَعَاوَنُوا عَلَى الْبِرِّ وَالتَّقْوَىٰ ۖ وَلَا تَعَاوَنُوا عَلَى الْإِثْمِ وَالْعُدْوَانِ» یعنی: «در کارهای نیک و پرهیزگاری با یکدیگر همکاری کنید و در گناه و تجاوز همکاری نکنید.» این آیه یک مرز روشن تعیین میکند: کمک کردن به دیگران تنها زمانی مورد تأیید است که در راستای نیکی، عدالت، صلح و تقوا باشد. اگر کمک ما به کسی، او را در انجام گناهی یاری رساند، یا به ظلم و تجاوزی کمک کند، یا به فساد و تباهی دامن زند، چنین کمکی نه تنها صحیح نیست، بلکه خود گناه محسوب میشود. به عنوان مثال، اگر کسی از ما برای انجام کاری خلاف شرع یا ضرر رساندن به دیگری کمک بخواهد، پاسخ مثبت دادن به او گناه است. یا اگر فردی نیازمند باشد، اما میدانیم که از کمک مالی ما برای تهیه مواد مخدر یا قمار استفاده خواهد کرد، کمک مستقیم مالی به او در این شرایط، نه تنها به صلاح نیست بلکه ممکن است در گناه او شریکمان کند. در اینجا حکمت ایجاب میکند که به جای پول، راه حلهای ریشهایتر مانند مشاوره، ایجاد شغل یا معرفی به مراکز حمایتی ارائه شود. نکته دوم، موضوع «نیت» است. در اسلام، ارزش هر عملی به نیت آن است. کمک به دیگران باید خالصانه و فقط برای رضایت پروردگار باشد، نه برای خودنمایی، کسب شهرت، یا منت گذاشتن. قرآن کریم در سوره بقره آیه ۲۶۴ میفرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا لَا تُبْطِلُوا صَدَقَاتِکُمْ بِالْمَنِّ وَالْأَذَىٰ» یعنی: «ای کسانی که ایمان آوردهاید، صدقههای خود را با منت و آزار باطل نسازید.» اگر کمک با منت و آزار همراه باشد، یا اگر صرفاً برای ریا و نمایش انجام شود، اجر و پاداش آن از بین میرود و حتی میتواند به گناه تبدیل شود. پس، حتی اگر عملی به ظاهر کمک باشد، اما نیت درستی پشت آن نباشد، از منظر شرعی و اخلاقی ارزش خود را از دست میدهد. سوم، توجه به اولویتها و عدم اضرار به نفس یا خانواده. در حالی که ایثار و فداکاری در اسلام بسیار ستوده شده، اما این به آن معنا نیست که انسان از واجبات خود یا حقوق خانوادهاش غافل شود. حقوق واجب همسر، فرزندان و والدین بر گردن انسان، از مهمترین اولویتهاست. کمک به دیگران نباید به بهای نادیده گرفتن این حقوق یا به خطر انداختن معیشت خانواده خود باشد، مگر در موارد خاص و با رضایت کامل و آگاهی. در شرایط قحطی یا بحران شدید، اولویت با نجات جان مسلمانان است، اما در حالت عادی، رعایت تعادل و تدبیر ضروری است. همچنین، کمک به دیگران نباید به ضرر جبرانناپذیر به سلامتی یا امنیت جانی خود فرد منجر شود، مگر در شرایط جهاد و دفاع از دین و میهن که حکم خاص خود را دارد. چهارم، حکمت و بصیرت در نوع کمک. گاهی کمک مالی مستقیم، به جای حل مشکل، باعث تنبلی، وابستگی یا حتی سوءاستفاده میشود. یک فرد حکیم و مسئولیتپذیر، قبل از کمک، شرایط را ارزیابی میکند. آیا فرد واقعاً نیازمند است؟ آیا کمک ما به او کمک میکند تا روی پای خود بایستد یا صرفاً به وابستگی او دامن میزند؟ آیا بهتر نیست به جای ماهی، ماهیگیری به او بیاموزیم؟ قرآن کریم به مؤمنان فرمان میدهد که عاقلانه و با بصیرت عمل کنند. کمک به فردی که نیازمند مهارت است، با آموزش و فراهم کردن ابزار کار، بسیار مؤثرتر از دادن صرف پول به اوست. در همین راستا، کمک به توسعه پایدار، آموزش، بهداشت و ایجاد زیرساختها در جوامع نیازمند، شکلهای عمیقتر و پایدارتری از کمک هستند که از دیدگاه اسلامی بسیار ارزشمندند. در نهایت، میتوان گفت که کمک به دیگران در اسلام یک فضیلت بزرگ و یک دستور الهی است، اما این فضیلت باید با درایت، اخلاص، و در چهارچوب ضوابط شرعی و اخلاقی انجام شود. کمک زمانی «همیشه درست» است که خالصانه برای رضای خدا باشد، به گناه و تجاوز کمک نکند، به واجبات و حقوق خود و خانواده ضرر نرساند، و با حکمت و تدبیر همراه باشد تا به بهترین نتیجه و صلاح واقعی فرد و جامعه منجر شود. این نگاه جامع، هم روح سخاوت و بخشندگی را تقویت میکند و هم از بروز آسیبها و سوءاستفادهها جلوگیری مینماید. بنابراین، کمک با رعایت این اصول، نه تنها درست است، بلکه از بالاترین مراتب کمال انسانی و عبودیت محسوب میشود.
ای کسانی که ایمان آوردهاید! شعائر الهی و ماه حرام و قربانیهای بدون نشانه و قربانیهای نشاندار و قصدکنندگان بیت الحرام را که فضل و خشنودی پروردگارشان را میجویند، حلال نشمارید. و هنگامی که از احرام بیرون آمدید، شکار کنید. و دشمنی گروهی که شما را از مسجد الحرام بازداشتند، شما را به تجاوز وادار نکند! و در کارهای نیک و پرهیزگاری با یکدیگر همکاری کنید و در گناه و تجاوز همکاری نکنید. و از خدا پروا کنید، که همانا خدا سخت کیفر است.
مَثَل کسانی که اموال خود را در راه خدا انفاق میکنند، همانند دانه ای است که هفت خوشه برویاند، در هر خوشه صد دانه باشد؛ و خداوند برای هر که بخواهد (آن را) دو چندان میکند؛ و خداوند گشایشگر داناست.
ای کسانی که ایمان آوردهاید! صدقههای خود را با منت و آزار باطل نکنید؛ مانند کسی که مالش را برای خودنمایی به مردم انفاق میکند و به خدا و روز قیامت ایمان ندارد. پس مَثَل او همچون سنگی صاف است که خاکی بر آن نشسته باشد، و بارانی تند به آن برسد و آن را صاف و بیخاک رها کند. آنان بر چیزی از آنچه کسب کردهاند، دسترسی ندارند. و خداوند قوم کافران را هدایت نمیکند.
آوردهاند که بازرگانی نیکنام در شهری میزیست که سخاوتش زبانزد خاص و عام بود. او بدون درنگ و سؤال، دست نیازمندان را میگرفت و به هر که از او یاری میطلبید، کمک میکرد. روزی مردی فقیر نزد او آمد و با التماس، طلب طلا کرد. بازرگان بیآنکه درنگ کند، کیسهای پر از زر به او داد. در آن حال، درویشی دانا که ناظر این صحنه بود، به آرامی به بازرگان نزدیک شد و گفت: «ای نیکمرد، بخشندگی شما فضیلتی بس بزرگ است، اما گاهی بخشش خود میتواند بار شود. این مرد را میشناسم؛ او آنچه به دست میآورد، در قمار و بیهودگی تباه میکند و خود و خانوادهاش را به ورطه نابودی میکشاند. طلای شما، با بهترین نیت داده شد، اما شاید او را بیشتر در مسیر ویرانی سوق دهد، نه رهایی.» بازرگان، در ابتدا متحیر شد، اما سپس به سخنان درویش اندیشید. دریافت که نیکوکاری راستین تنها به معنای دادن نیست، بلکه به معنای دادن آنچه حقیقتاً سودمند است و بدون آنکه به بیکاری یا ضرر منجر شود. از آن روز به بعد، سخاوت او با دانایی آمیخته شد و او در پی آن بود که به گونهای یاری رساند که روحها را واقعاً والاتر کند، نه فقط جیبها را برای لحظهای کوتاه پر سازد.