آیا انسان در قرآن ذاتاً نیک‌سرشت است یا خطاکار؟

قرآن انسان را با فطرت پاک و گرایش به خیر آفریده، اما به او اختیار و قابلیت خطا نیز داده است. بنابراین، انسان نه ذاتاً نیک‌سرشت محض است و نه کاملاً خطاکار، بلکه در کشمکش دائمی بین این دو جنبه قرار دارد و در انتخاب مسیر خود آزاد است.

پاسخ قرآن

آیا انسان در قرآن ذاتاً نیک‌سرشت است یا خطاکار؟

پرسشی عمیق و بنیادین درباره ماهیت وجودی انسان از دیدگاه قرآن کریم مطرح فرمودید که درک آن کلید فهم بسیاری از آموزه‌های اسلامی است. قرآن به شیوه‌ای ظریف و واقع‌گرایانه، نه انسان را صرفاً نیک‌سرشت می‌داند و نه ذاتاً خطاکار، بلکه او را موجودی با پتانسیل‌های دوگانه و در کشمکش دائمی میان این دو جنبه معرفی می‌کند. در ابتدا، قرآن بر «فطرت پاک» انسان تأکید می‌کند. این فطرت، همان سرشت اولیه و پاکی است که خداوند انسان را بر آن آفریده است؛ سرشتی که گرایش طبیعی به توحید، حق‌گرایی، فضایل اخلاقی و شناخت پروردگار دارد. آیه ۳۰ سوره روم به صراحت بیان می‌دارد: «فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا ۚ فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا ۚ لَا تَبْدِيلَ لِخَلْقِ اللَّهِ ۚ ذَٰلِكَ الدِّينُ الْقَيِّمُ وَلَٰكِنَّ أَكْثَرَ النَّاسِ لَا يَعْلَمُونَ» (پس روی خود را با گرایش تمام به سوی دین راستین بگردان؛ (این) سرشتی است که خداوند انسان‌ها را بر آن آفریده است. در آفرینش خدا دگرگونی نیست. این است دین استوار، ولی بیشتر مردم نمی‌دانند). این آیه نشان می‌دهد که انسان با گرایشی درونی به سوی دین حق و معنویت متولد می‌شود. این فطرت، یک چراغ درونی است که انسان را به سمت خیر و نیکی هدایت می‌کند و زمینه‌ساز سعادت اوست. از این منظر، انسان به طور ذاتی دارای تمایلات خیر و توانایی درک و پذیرش حق است. با این حال، قرآن به جنبه دیگر وجودی انسان نیز می‌پردازد: قابلیت او برای خطا، اشتباه و حتی ظلم به نفس. این به معنای ذاتاً بد بودن نیست، بلکه به دلیل ضعف‌ها، فراموشکاری‌ها، شتاب‌زدگی‌ها و تأثیرپذیری از وسوسه‌های درونی (نفس امّاره) و بیرونی (شیطان و دنیا) است. آیه ۷۲ سوره احزاب می‌فرماید: «إِنَّا عَرَضْنَا الْأَمَانَةَ عَلَى السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَالْجِبَالِ فَأَبَيْنَ أَن يَحْمِلْنَهَا وَأَشْفَقْنَ مِنْهَا وَحَمَلَهَا الْإِنسَانُ ۖ إِنَّهُ كَانَ ظَلُومًا جَهُولًا» (ما امانت را بر آسمان‌ها و زمین و کوه‌ها عرضه کردیم، پس آنها از پذیرش آن سرباز زدند و از آن بیمناک شدند، ولی انسان آن را بر دوش کشید؛ زیرا او ستمکار نادان بود). تعبیر «ظلوماً جهولاً» (ستمکار نادان) در این آیه، نه به معنای ذاتاً ستمکار و نادان بودن، بلکه اشاره به این دارد که انسان در مواجهه با امانت بزرگ الهی (اختیار و مسئولیت) ممکن است به دلیل نادانی یا ستم بر نفس، به راه خطا برود. این صفت در انسان حالتی عارضی است و نه جوهری. همچنین، آیه ۸ سوره شمس به زیبایی این دوگانگی را بیان می‌کند: «وَنَفْسٍ وَمَا سَوَّاهَا ﴿٧﴾ فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا ﴿٨﴾» (و سوگند به جان آدمی و آن کس که آن را سامان بخشید ﴿۷﴾ سپس فجور [شرور و خطاها] و تقوای [پرهیزگاری و نیکی‌ها] آن را به او الهام کرد ﴿۸﴾). این آیه نشان می‌دهد که خداوند به انسان هم امکان گناه و طغیان را داده و هم راه پرهیزگاری و رشد معنوی را به او الهام کرده است. این به معنای وجود پتانسیل و آگاهی برای هر دو مسیر در وجود انسان است. این الهام، در واقع همان معرفت درونی و توانایی تشخیص خیر از شر است که لازمه اختیار و انتخاب اوست. قرآن به وضوح بر «آزادی اراده» انسان تأکید می‌کند. این اراده آزاد، سنگ بنای مسئولیت‌پذیری انسان است. انسان موجودی مختار است که می‌تواند راه هدایت یا گمراهی را برگزیند. آیه ۲۹ سوره کهف می‌فرماید: «فَمَن شَاءَ فَلْيُؤْمِن وَمَن شَاءَ فَلْيَكْفُرْ» (پس هر کس خواست ایمان بیاورد و هر کس خواست کفر ورزد). این انتخاب، خود مستلزم وجود توانایی برای هر دو مسیر است. پس انسان نه مجبور به نیکی است و نه مجبور به بدی؛ بلکه در میدان امتحان الهی قرار گرفته است. بنابراین، دیدگاه قرآن درباره انسان یک دیدگاه پویا و رشدمحور است. انسان موجودی است که با سرمایه فطرت پاک و الهامات الهی به دنیا می‌آید، اما در عین حال با چالش‌های نفس امّاره، وسوسه‌های شیطانی و جاذبه‌های دنیوی روبرو است. موفقیت انسان در این مسیر، در گرو شناخت این دو جنبه از وجود خویش، تقویت فطرت پاک و مبارزه با تمایلات منفی است. توبه و بازگشت به سوی خداوند نیز راهی است که قرآن برای جبران خطاها و بازگشت به مسیر صحیح پیش پای انسان قرار می‌دهد، نشانه‌ای از رحمت و فضل الهی بر انسانی که ممکن است بلغزد اما توانایی بازگشت دارد. در نهایت، انسان در قرآن، موجودی در حال شدن است؛ موجودی که با اراده خود و با هدایت الهی می‌تواند به اوج کمال برسد، یا با پیروی از تمایلات منفی، از ارزش خود بکاهد. این پیچیدگی و پویایی است که جایگاه انسان را در میان مخلوقات الهی ویژه می‌سازد.

آیات مرتبط

داستانی دلنشین

در گلستان سعدی آمده است که پادشاهی عادل شبی به خواب دید که همه گناهکاران جهان در تاریکی و بیچارگی غرق شده‌اند، جز مردی فقیر که در کنجی با نوری روشن به عبادت مشغول است. پادشاه از این رؤیا بسیار شگفت‌زده شد و به خود گفت: «چگونه ممکن است که این همه انسان به خطا روند و تنها یکی راه راست گیرد؟» بامدادی وزیرش را طلبید و خواب خود را بازگفت. وزیر با دانایی گفت: «ای پادشاه، هر انسانی نوری از فطرت در دل دارد که او را به سوی نیکی می‌خواند، اما وسوسه‌های نفس و زرق و برق دنیا گاهی این نور را می‌پوشانند. آن مرد فقیر، شاید به دلیل دوری از تعلقات دنیوی و نزدیکی به خداوند، توانسته نور فطرت خود را زنده نگه دارد و آن را پرورش دهد. انسان مختار است و راه خطا و صواب هر دو پیش روی اوست، اما رحمت الهی همیشه دری برای بازگشت و توبه باز گذاشته است تا هر که خواست، از تاریکی به سوی نور بازگردد.» پادشاه از سخن وزیر پند گرفت و بر آن شد که در اصلاح حال مردمان و هدایت ایشان بکوشد و بداند که هر دلی بذر نیکی دارد که با مراقبت و توجه، به بار می‌نشیند.

سوالات مرتبط