خیر، موفقیت دنیوی همیشه نشانهی درستی مسیر نیست. قرآن تأکید میکند که موفقیت حقیقی در تقوا، رضایت الهی و رستگاری اخروی است و داراییها ممکن است وسیله آزمایش یا حتی استدراج باشند.
از منظر تعالیم عمیق و پربار قرآن کریم، پاسخ به این سوال که آیا موفقیت همیشه نشانهای از درستی مسیر است، قاطعانه «خیر» است. درک مفهوم موفقیت در اسلام، تفاوت اساسی با برداشت رایج و صرفاً مادی از آن در دنیای امروز دارد. قرآن به ما میآموزد که موفقیت حقیقی، نه در انباشت ثروت، قدرت، شهرت یا مقامهای دنیوی، بلکه در دستیابی به رضایت الهی، پاکی نفس، تقوا، عدالت و پایبندی به ارزشهای اخلاقی و معنوی نهفته است. این یک تفاوت بنیادین در دیدگاه است که کل جهانبینی انسان را تغییر میدهد. بسیاری از انسانها در طول تاریخ و حتی در زمان حال، به موفقیتهای چشمگیر مادی دست یافتهاند، اما این موفقیتها نه تنها دلیلی بر صحت مسیرشان نبوده، بلکه گاهی اوقات آنها را از مسیر حق دورتر کرده و به هلاکت کشانده است. فرعون نمونهای بارز از این وضعیت است که با وجود قدرت و ثروت بیحد و حصر، نماد طغیان و گمراهی بود و در نهایت به هلاکت رسید. قارون نیز با تمام خزانهها و ثروتهایش، در نهایت به خاطر غرور و کبرش به زمین فرو رفت، در حالی که در ظاهر «موفقترین» فرد زمانه خود از نظر مادی به شمار میآمد. قرآن کریم به صراحت بیان میکند که داراییها و فرزندان ممکن است فتنهای برای انسان باشند، یعنی وسیلهای برای آزمایش و امتحان. در سوره انفال آیه ۲۸ میخوانیم: «وَاعْلَمُوا أَنَّمَا أَمْوَالُكُمْ وَأَوْلَادُكُمْ فِتْنَةٌ وَأَنَّ اللَّهَ عِنْدَهُ أَجْرٌ عَظِيمٌ»؛ یعنی «و بدانید که اموال و اولاد شما وسیله آزمایشند و اینکه نزد خداست پاداش بزرگ.» این آیه نشان میدهد که موفقیتهای دنیوی میتوانند ابزاری برای سنجش ایمان و تقوای ما باشند. آیا از این داراییها در راه خدا استفاده میکنیم یا آنها را مایه غرور و طغیان خود قرار میدهیم؟ آیا فرزندانمان را طبق آموزههای الهی تربیت میکنیم یا آنها را به سمت دنیاپرستی سوق میدهیم؟ اینها سوالاتی هستند که در بطن مفهوم «فتنه» قرار دارند. گاهی اوقات، موفقیت دنیوی، حتی برای کسانی که از مسیر حق منحرف شدهاند، به عنوان یک نوع «استدراج» یا مهلت دادن تدریجی توسط خداوند مطرح میشود. استدراج به این معناست که خداوند به فرد گناهکار و طغیانگر، نعمتها و موفقیتهای بیشتری میدهد تا بیشتر در گمراهی فرو رود و در نهایت به عذابی سختتر دچار شود. این یک ترفند الهی است که ظاهراً پاداش است اما در واقع عذاب است. در سوره اعراف آیه ۱۸۲ میخوانیم: «وَالَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا سَنَسْتَدْرِجُهُم مِّنْ حَيْثُ لَا يَعْلَمُونَ»؛ یعنی «و آنان که آیات ما را تکذیب کردند، به تدریج آنان را از جایی که نمیدانند (به سوی هلاکت) میکشانیم.» این آیه به وضوح نشان میدهد که موفقیت ظاهری برای برخی افراد، میتواند نتیجهای از این مهلت الهی باشد، نه نشانهای از رضایت خدا. در مقابل، قرآن بارها تأکید میکند که پاداش حقیقی و موفقیت واقعی در آخرت است. زندگی دنیا گذرا و فانی است، و تمام لذتها و دستاوردهای آن در مقایسه با ابدیت، ناچیز و بیارزش هستند. در سوره آل عمران آیه ۱۸۵ آمده است: «كُلُّ نَفْسٍ ذَائِقَةُ الْمَوْتِ وَإِنَّمَا تُوَفَّوْنَ أُجُورَكُمْ يَوْمَ الْقِيَامَةِ فَمَن زُحْزِحَ عَنِ النَّارِ وَأُدْخِلَ الْجَنَّةَ فَقَدْ فَازَ وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ»؛ یعنی «هر نفسی چشنده مرگ است و همانا روز قیامت پاداشهایتان به طور کامل به شما داده میشود. پس هر کس از آتش دور شود و به بهشت وارد گردد، قطعاً رستگار شده است. و زندگی دنیا جز کالای فریبنده نیست.» این آیه به روشنی معیارهای موفقیت حقیقی را مشخص میکند: نجات از آتش جهنم و ورود به بهشت. این موفقیت است که پایدار و ابدی است، نه دستاوردهای موقت دنیوی. بنابراین، برای تشخیص درستی مسیر، نباید تنها به نتایج ظاهری و مادی نگریست. بلکه باید به معیارهای قرآنی توجه کرد: آیا شخص از تقوای الهی برخوردار است؟ آیا به واجبات الهی عمل میکند و از محرمات دوری میجوید؟ آیا به حقوق مردم احترام میگذارد و عدالت را رعایت میکند؟ آیا در برابر مشکلات صبر پیشه میکند و به خدا توکل دارد؟ آیا اعمالش با رضای الهی سازگار است؟ اینها شاخصهای اصلی درستی مسیر هستند. ممکن است فردی از نظر ظاهری در تنگنای مالی باشد یا با چالشهای فراوان روبرو شود، اما در نزد خداوند مقرب باشد و در مسیر صحیح گام بردارد. بالعکس، ممکن است فردی در اوج رفاه و قدرت باشد، اما از نظر معنوی سقوط کرده باشد و در مسیر باطل باشد. قرآن به ما میآموزد که همواره باید به باطن امور و عاقبت کارها نگاه کنیم، نه فقط به ظواهر زودگذر. در نتیجه، موفقیت دنیوی یک شاخص فریبنده است و نمیتواند معیار قطعی برای درستی مسیر تلقی شود، بلکه معیارهای حقیقی درونی و معنوی هستند که راه سعادت را مشخص میکنند. در نهایت، این پیام قرآن کریم به ما یادآوری میکند که ارزشها و اولویتهایمان را بر اساس حقیقت و پایداری بنا نهیم، نه بر اساس مادیات زودگذر. موفقیت واقعی، پیمودن راه بندگی و اطاعت از اوامر الهی است، حتی اگر در این راه با سختیها و محرومیتهای دنیوی مواجه شویم. زیرا پایان این راه، فلاح و رستگاری ابدی است که هیچ موفقیت دنیوی با آن قابل مقایسه نیست. باید به این نکته عمیقاً توجه کرد که خداوند در سوره لقمان آیه 27 میفرماید: «وَلَوْ أَنَّ مَا فِي الْأَرْضِ مِنْ شَجَرَةٍ أَقْلَامٌ وَالْبَحْرُ يَمُدُّهُ مِن بَعْدِهِ سَبْعَةُ أَبْحُرٍ مَّا نَفِدَتْ كَلِمَاتُ اللَّهِ إِنَّ اللَّهَ عَزِيزٌ حَكِيمٌ» که به معنای «و اگر آنچه در زمین از درختان است قلم باشد و دریاها مرکب شوند و پس از آن هفت دریای دیگر به آن کمک کنند، کلمات خدا تمام نمیشود. یقیناً خدا شکست ناپذیر و حکیم است.» این آیه گرچه مستقیماً در مورد موفقیت نیست، اما اشارهای لطیف به عظمت و بیکرانگی علم و حکمت الهی دارد که فراتر از درک محدود بشری است. بنابراین، ملاکهای الهی برای «حق» و «باطل» و «موفقیت» فراتر از تصورات ما از خوشبختیهای زودگذر دنیوی است. رستگاری حقیقی در گرو پیروی از حکمت الهی و پیوستن به قافلهای است که با نور قرآن راه مییابد، نه با درخششهای کاذب و فانی دنیوی. به طور خلاصه، قرآن به ما هشدار میدهد که فریب ظاهر را نخوریم و معیارهای سنجش مسیر درست را از منابع الهی دریافت کنیم. تنها راهی که به رستگاری ابدی و رضایت پروردگار منتهی میشود، راهی است که بر پایه تقوا، ایمان، عمل صالح، صبر و توکل به خدا بنا شده باشد، فارغ از اینکه در این مسیر، چه میزان موفقیتهای مادی و ظاهری نصیب انسان شود. این نگرش، به انسان آرامش و بصیرتی عمیق میبخشد تا در پیچ و خمهای زندگی، گمراه نشود و همواره هدف اصلی خلقت خود را مد نظر داشته باشد.
هر نفسی چشنده مرگ است و همانا روز قیامت پاداشهایتان به طور کامل به شما داده میشود. پس هر کس از آتش دور شود و به بهشت وارد گردد، قطعاً رستگار شده است. و زندگی دنیا جز کالای فریبنده نیست.
و بدانید که اموال و اولاد شما وسیله آزمایشند و اینکه نزد خداست پاداش بزرگ.
و آنان که آیات ما را تکذیب کردند، به تدریج آنان را از جایی که نمیدانند (به سوی هلاکت) میکشانیم.
روزی در زمان سعدی، بازرگانی بسیار ثروتمند و موفق بود که مال و منال فراوان داشت و به هر تجارتی دست میزد، سودهای کلان میبرد. او غرور و تکبر فراوان داشت و میپنداشت که این موفقیتها، نشانهی برتری او و درستی راهش است. هر کس از او نصیحتی میخواست، با فخر میگفت: «ببینید که چگونه خداوند مرا دوست میدارد و برکت میدهد!» در همان شهر، درویشی سادهدل و عارفی باصفا زندگی میکرد که هیچ دارایی دنیوی نداشت، اما دلش پر از نور ایمان و تقوا بود. مردم او را دوست میداشتند و برای راهنماییهای معنویاش به او مراجعه میکردند. بازرگان، روزی با تکبر به درویش گفت: «ای درویش، تو را چه شده که اینگونه فقیرانه زندگی میکنی؟ آیا نمیبینی که خداوند نعمتهایش را بر من تمام کرده و مرا موفق ساخته است؟» درویش لبخندی زد و گفت: «دوست من، در گذرگاه زندگی، موفقیت حقیقی در قلب پاک و روحی آزاد از بند دنیاست. گاهی خداوند به کسانی که او را فراموش کردهاند، مال دنیا میدهد تا بیشتر در غفلت فرو روند و گمان کنند که محبوب اویند، در حالی که این تنها یک آزمایش است. و گاهی هم آنان که او را دوست میدارند، با نداری میآزماید تا ایمانشان مستحکمتر شود. به یاد داشته باش که سرانجام هر راهی، معیار درستی آن است، نه آغاز پر زرق و برقش.» بازرگان با شنیدن این سخنان تأمل کرد و بعدها در پی دگرگونی روزگار و از دست دادن ثروت، به حقیقت سخنان درویش پی برد و فهمید که معیار واقعی، نه آنچه به دست میآید، بلکه آن است که انسان با چه نیتی و در کدام مسیر گام برمیدارد.