عشق به خدا و لذتهای دنیوی در واقع مکمل یکدیگر هستند و میتوانند همزمان وجود داشته باشند.
عشق به خداوند و لذتهای دنیوی همواره در تعادل و توازن هستند. در زندگی انسان، این دو مفهوم بهنوعی با یکدیگر پیوند خوردهاند و یکی بدون دیگری معنا ندارد. اصولاً انسان به دلیل ذات وجدانی خود، نیازمند عشق و محبت است و در عین حال، برای زندگی مطلوب و معنادار، به دست آوردن لذتهای دنیوی نیز بسیار حائز اهمیت است. در قرآن کریم، خداوند به انسانها بینهایت نعمتهایی عطا کرده است که برای بهرهبرداری و استفاده از آنها تشویق کرده است. در سوره الرحمن آیات 13 و 14، خداوند میفرماید: "فَبِأَيِّ آلَاءِ رَبِّكُمَا تُكَذِّبَانِ". این آیات بهخوبی نشاندهنده نعمتها و زیباییهای آفرینش است که خداوند به بندگانش عطا کرده است. عشق به خداوند، به معنای رضایت و شکرگزاری از این نعمتهاست و این امر نهتنها نادیده گرفتن آنها نیست، بلکه یک نوع ارتباط عمیق و فراگیر بین انسان و خالقش به وجود میآورد. عشق به خداوند و لذتهای دنیوی در واقع میتوانند بهعنوان دو روی یک سکه به حساب آیند. محبت به خدا میتواند لذتهای دنیوی را افزایش دهد و آنها را از نظر روحی تکمیل کند. به عبارت دیگر، هنگامی که انسان در مسیر عشق به خداوند قرار میگیرد، توانایی او برای لذت بردن از نعمتهای دنیوی افزایش مییابد و زندگیاش رنگ و بوی معنوی بیشتری به خود میگیرد. در سوره آلعمران آیه 14 آمده است: "زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ...". این آیه بهخوبی میرساند که خداوند عشق و علاقه به دنیای مادی را در وجود انسان قرار داده است. به همین دلیل، انسانها تمایل دارند از هر چیزی که به آنها لذتی میبخشد، بهرهبرداری کنند. اما در این میان، خداوند بهوسیله قوانین و آموزههای دینی، راهی برای تعامل صحیح با این لذتها ارائه میدهد. بنابراین، عشق به خدا و لذتهای دنیوی نه تنها متناقض نیستند، بلکه باید بهگونهای الهی تعامل کنند که یکدیگر را ارتقا دهند و در مسیر معنوی انسان قرار بگیرند. انسان باید با توجه به عشق به خداوند، لذتهای مادی را بهعنوان ابزاری برای لذت بردن از نعمتهای خداوند در خدمت خود ببیند. در واقع، خداوند انسان را خلق کرده تا در این دنیا زندگی کند و از زیباییها و نعمتهایی که برای او فراهم کرده است، بهرهبرداری کند. اما این بهرهبرداری، نباید به نادیده گرفتن خداوند و ارزشهای معنوی منجر شود. در نتیجه، انسان باید همواره در تلاش باشد تا مرز بین عشق به خدا و لذتهای دنیوی را با دقت مشخص کند؛ زیرا غفلت از این مرز میتواند او را به مسیری نادرست سوق دهد. در نهایت، عشق به خدا میتواند روشنگر و راهگشای انسان در برخورد با لذتهای دنیوی باشد. اگر کسی بهدرستی درک کند که لذتهای مادی فقط وسیلهای برای تجربه زیباییهای هستی هستند و هدف نهایی او عشق به خداوند است، آنگاه تمامی لذتهایی که از آنها بهرهبرداری میکند، میتواند به یک تجربه الهی تبدیل شود. در این پروسه، بهنوعی انسان به کمال خود نزدیکتر میشود و این کمال نهتنها در دنیای مادی بلکه در آخرت نیز بر او گشوده خواهد شد. بسیاری از بزرگترین پیامبران و اولیای الهی نیز بهخوبی نشان دادند که چگونه میتوانند عشق به خدا را با زندگی دنیوی ترکیب کنند. زندگی آنها نمونهای از یک زندگی معنادار و متعادل بود که در آن عشق به خالق و بهرهبرداری از نعمتهای دنیا در هماهنگی کامل با یکدیگر وجود داشت. مثلاً پیامبر اکرم (ص) و اهل بیتشان نه تنها در عبادت و بندگی خود مشهور بودند، بلکه در زندگی اجتماعی و تعاملات انسانی نیز مثالزده بودند. در نتیجه، عشق به خداوند و لذتهای دنیوی میتوانند با یکدیگر در تعادل باشند و این تعادل در نهایت به یک زندگی معنادار و مطلوب منجر خواهد شد. اگر انسانها بتوانند عشق به خداوند را در دل خود پرورش دهند و از لذتهای دنیوی بهعنوان ابزاری برای نزدیکتر شدن به او استفاده کنند، آنگاه زندگی آنها نه تنها آرام و شاد خواهد بود، بلکه بهنوعی در خدمت ارتقاء روحانی و معنوی خود نیز قرار خواهد گرفت.
کدام یک از نعمتهای پروردگارتان را انکار میکنید؟
حب دنیا و لذایذ آن برای مردم زینت داده شده است...
روزی روزگاری، جوانی بود به نام احسان که در جستجوی معنای حقیقی زندگی بود. او به سراغ استادش رفت و از او پرسید که چگونه میتواند بین عشق به خدا و لذتهای دنیوی توازن برقرار کند. استاد با لبخندی گفت که درست وقتی که عشق به خدا در دل وجود دارد، لذتهای دنیا رنگ و بویی دیگر مییابد. او مثالی زد و گفت: 'وقتی تو در کنار دوستانت هستی و مشغول جشن و شادی هستی، اگر عشق و یاد خدا در دلت باشد، آن شادی دو چندان خواهد شد.' احسان این نکته را به خوبی درک کرد و تصمیم گرفت در کنار لذتهای دنیا، عشق به خدا را در زندگیاش در اولویت قرار دهد.