محبت الهی ناشی از ارتباط روحی با خداوند است و محبت دنیایی معمولاً وابسته به چیزهای مادی و فانی است.
محبت الهی و محبت دنیایی دو مفهوم اساسی و کلیدی در طبیعیات اجتماعی و مذهبی انسانها هستند که در ادبیات و متون دینی، خصوصاً در قرآن کریم، به وضوح به آنها اشاره شده است. این دو نوع محبت بهطور کلی در دو سطح متفاوت از تجربه انسانی قرار دارند و هرکدام تأثیرات خاص خود را بر زندگی روحی و روانی ما دارند. در این مقاله، به بررسی عمیقتری از این دو مفهوم میپردازیم و اهمیت آنها را در زندگیمان تحلیل خواهیم کرد. محبت الهی، یکی از مفاهیم پیچیده و پرعمق در دین اسلام است که برخاسته از ارتباط روحی و معنوی با خداوند متعال است. این محبت به عنوان یک احساس درونی و پر از نور، در کنار ایمان و اعتقاد به خداوند شکل میگیرد. در آیه 31 سوره آلعمران، خداوند میفرماید: 'کُلَّمَا أَحَبَّتُکُمْ اَنْتُمْ مَنْ تَفَضَّلَتُ عَلَیْکُمْ.' این آیه بر اساس رحمت و بخشایش الهی استنباط میشود و به ما یادآوری میکند که محبت ما به خداوند باید بگونهای باشد که نشان دهنده وابستگی عمیقمان به او باشد. در حقیقت، محبت الهی نشانهای از آگاهی و فهم عمیق از رحمت و عظمت خداوند است و در شرایط سخت زندگی میتواند نجاتبخش ما باشد. از طرف دیگر، محبت دنیایی به نوعی از محبت اشاره دارد که به موجودات مادی و فانی اتصال دارد. این نوع محبت معمولاً نتیجه وابستگیهای عاطفی به خانواده، دوستان، جایگاه اجتماعی یا ثروت است. محبت دنیایی به راحتی دستخوش تغییرات میشود و به واسطه اتفاقات زندگی، از بین میرود. بهعلاوه، این نوع محبت میتواند به آسانی ما را از مسیر اصلی و هدایتشدهمان دور کند. در سوره توبه آیه 24، خداوند به ما یادآوری میکند که 'اگر پدران و پسران و.. محبوبتر باشند از خداوند و رسولش، آنها از ما دور خواهند بود.' این آیه به وضوح مؤید این نکته است که محبت دنیایی میتواند ما را از محبت الهی دور کند و در واقع میتواند باعث شود که ما اولویتهای نادرستی برای زندگیمان تعیین کنیم. از نظر روانشناسی، محبت الهی معمولاً پایدارتر و عمیقتر از محبت دنیایی بوده و به انسان احساس امنیت و آرامش میبخشد. این نوع محبت وابسته به شرایط بیرونی نیست و ما را در تمام مراحل زندگی تقویت میکند. برعکس، محبت دنیایی غالباً متکی به عوامل بیرونی و شرایط موقتی است. به عنوان مثال، اگر محبت ما به ثروت و مال دنیا باشد، با تغییر شرایط اقتصادی یا از دست دادن منابع مالی، این محبت دچار تغییر و تقلیل میشود. به لحاظ عملی، برای داشتن یک زندگی معنادار و هدفمند، باید محبت الهی را در صدر اولویتهای خود قرار دهیم. انتخاب محبت الهی به معنای انتخاب یک زندگی با ارزش و پر از سلامتی است. به واسطه محبت الهی، ما میتوانیم در برابر سختیها و چالشهای زندگی مقاومتر باشیم و از زندگی با معانی عمیقتری بهرهمند شویم. در عوض، اگر محبت دنیایی را در اولویت قرار دهیم، به مشکلاتی همچون استرس، تنشهای عاطفی و نارضایتیهای روحی دچار میشویم. بنابراین، در بررسی محبتهای الهی و دنیایی، میتوان نتیجه گرفت که محبت الهی باید همواره در مرکز توجه و تقدیم ما قرار گیرد. برای این اهداف، راههای مختلفی وجود دارد: از دعا و ارتباط مداوم با خداوند گرفته تا جذب سیرت و اخلاق حسنه که بیانگر محبت الهی هستند. همچنین، پرورش محبت و همدلی در میان موجودات انسانی نیز میتواند به تقویت هذا محبت کمک شایانی کند. به عنوان جمعبندی، محبت الهی و محبت دنیایی هر دو از نیازهای اولیه و ذاتی انسانهاست، اما در عین حال، باید با دقت به خود و محیط پیرامونمان نگاه کنیم تا بتوانیم محبت حقیقی را در زندگیمان تجربه کنیم. محبت الهی به ما میآموزد که چگونه در راه رشد و کمال انسانی گام برداریم و در عین حال به تمام موجودات احترام بگذاریم. به همین دلیل، ضروری است که ما بتوانیم محبت الهی را در زندگی خود به عنوان یک اولویت اساسی در نظر بگیریم و بر آن اساس زندگی خود را سازماندهی کنیم.
بگو: اگر خدا را دوست دارید، پس از من پیروی کنید تا خدا شما را دوست بدارد و گناهانتان را بیامرزد؛ و خداوند بخشنده و مهربان است.
بگویید: اگر پدران و پسران و برادران و همسران و خویشاوندان شما و اموالی که جمع کردهاید و بازاری که از کساد آن میترسید و خانههایی که آنها را میپسندید، برای شما محبوبتر از خدا و رسول و جهاد در راه اوست، پس در انتظار باشید تا خداوند با امر خود بیاید و خداوند قوم فاسق را هدایت نمیکند.
در زمانی نه چندان دور، یک جوان به نام احسان در جستجوی معنی زندگی بود. او همیشه به دنبال لذتهای مادی و دوستیهای سطحی بود، اما در حوادث زندگیاش به این نکته پی برد که این محبتها به او احساس خالی بودن میدهند. روزی احسان به قرآن مراجعه کرد و در آن به آیات محبت الهی برخورد کرد. احسان تصمیم گرفت زندگیاش را تغییر دهد و بیشتر به محبت خدا توجه کند. این تغییر در دنیای اطرافش نیز اثر گذاشت و او توانست ارتباطات عمیقتری با دوستان واقعیاش برقرار کند. زندگی او سرشار از معنا و رضایت شد.