قرآن کریم بر حکمت در گفتار تأکید میکند. سکوت زمانی فضیلت است که کلام بیفایده، مضر یا باطل باشد، اما زمانی که پای حق، عدالت، امر به معروف و نهی از منکر در میان است، سخن گفتن واجب است.
قرآن کریم، که سرچشمه هدایت برای بشریت است، به طور مستقیم دستورالعملی با عنوان «این زمان سکوت کن و آن زمان حرف بزن» ارائه نمیدهد. اما با تدبر در آیات شریفه، میتوان اصول و معیارهای روشنی را برای تشخیص زمان و کیفیت سخن گفتن یا سکوت کردن استنباط کرد. محور اصلی این تعالیم، حکمت در گفتار، پرهیز از کلام باطل و مضر، و تأکید بر سخن حق و مفید است. از دیدگاه قرآن، سکوت فضیلتی است که در بسیاری از مواقع از آن ستایش شده، اما نه به معنای مطلق و همیشگی. سکوت در جایی که سخن گفتن جز به فساد، جدل، غیبت، تهمت، دروغ، یا هر نوع کلام باطلی منجر نمیشود، بسیار پسندیده است. خداوند در آیات متعددی مؤمنان را از سخنان بیهوده (لغو) برحذر میدارد و آن را از اوصاف مؤمنان حقیقی میشمارد که از لغو رویگردانند. به عنوان مثال، در سوره مؤمنون آیه 3 میفرماید: "وَالَّذِينَ هُمْ عَنِ اللَّغْوِ مُعْرِضُونَ" (و آنان که از گفتار و کردار بیهوده رویگردانند). این آیه به روشنی نشان میدهد که کلامی که فایدهای ندارد، یا حتی بدتر، ضرری به همراه دارد، باید ترک شود و در برابر آن سکوت اختیار کرد. غیبت و تهمت از جمله گناهان کبیرهای هستند که در قرآن به شدت مورد نکوهش قرار گرفتهاند. آیه 12 سوره حجرات غیبت را به خوردن گوشت برادر مرده تشبیه میکند که نشاندهنده قبح و زشتی این عمل است. بنابراین، در مجالس غیبت، تهمت، و بدگویی، سکوت و حتی ترک مجلس، از اوجب اعمال است. همچنین، سکوت زمانی که فرد علم کافی ندارد و یا سخن گفتن او صرفاً به نزاع و جدل منجر میشود، بسیار حکیمانه است. قرآن کریم از مجادله به روش نیکو دفاع میکند، اما جدل به معنای نزاع و کشمکش لفظی بدون هدف هدایت و اصلاح، مورد مذمت قرار گرفته است. سکوت در برابر جاهلان و افرادی که قصدشان صرفاً بحث و جدل بیحاصل است، از ویژگیهای عبادالرحمن (بندگان شایسته خداوند) شمرده شده است، چنانکه در سوره فرقان آیه 63 میفرماید: "وَإِذَا خَاطَبَهُمُ الْجَاهِلُونَ قَالُوا سَلَامًا" (و چون نادانان ایشان را خطاب کنند، [به نرمی و گذشت] گویند: سلام). این نوع سکوت، نه به معنای عدم مقابله با ظلم، بلکه به معنای عدم ورود به دایره لغو و جدل بیحاصل است. از سوی دیگر، زمانهایی نیز وجود دارد که سکوت نه تنها فضیلت نیست، بلکه عین گناه و کوتاهی است. قرآن کریم مؤمنان را به "امر به معروف و نهی از منکر" یعنی امر به نیکی و نهی از بدی تشویق میکند. این وظیفه، مستلزم سخن گفتن، نصیحت کردن، و هدایت دیگران است. در سوره آل عمران آیه 104 آمده است: "وَلْتَكُنْ مِنْكُمْ أُمَّةٌ يَدْعُونَ إِلَى الْخَيْرِ وَيَأْمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَيَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْكَرِ ۚ وَأُولَٰئِكَ هُمُ الْمُفْلِحُونَ" (و باید از میان شما گروهی باشند که مردم را به نیکی دعوت کنند و به کار پسندیده فرمان دهند و از کار ناپسند بازدارند؛ و آنان رستگارانند). سکوت در برابر ظلم، گناه و انحرافات، در حالی که توانایی سخن گفتن و اصلاح وجود دارد، مورد سرزنش قرآن است. در سوره نساء آیه 135، بر لزوم شهادت به حق، حتی علیه خود یا نزدیکان، تأکید شده است: "يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا كُونُوا قَوَّامِينَ بِالْقِسْطِ شُهَدَاءَ لِلَّهِ وَلَوْ عَلَىٰ أَنْفُسِكُمْ أَوِ الْوَالِدَيْنِ وَالْأَقْرَبِينَ" (ای کسانی که ایمان آوردهاید، پیوسته به عدالت قیام کنید، در حالی که شاهدان خدا باشید، هرچند به زیان خودتان یا پدر و مادر و خویشاوندان باشد). این آیه نشان میدهد که حقگویی در هر شرایطی، حتی با دشواری، از اوجب وظایف است و در این موارد سکوت جایز نیست. سخن گفتن با نیت خیر، برای ترویج علم، هدایت، آرامش بخشیدن به دیگران، و اقامه حق نیز بسیار توصیه شده است. قرآن کریم به موسی و هارون (علیهماالسلام) در مواجهه با فرعون دستور میدهد که با او به نرمی سخن بگویند: "فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَّيِّنًا لَّعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشَىٰ" (طه، 44) (پس با او سخنی نرم بگویید، شاید که پند گیرد یا بترسد). این نشان میدهد که حتی در مواجهه با ستمگران، اگر امید به هدایت باشد، باید با کلام نیکو و نرم سخن گفت. همچنین، سخن گفتن برای ذکر و یاد خداوند، تلاوت قرآن، و هر آنچه رضایت الهی را در پی دارد، از بالاترین فضایل گفتاری است. به طور خلاصه، معیار قرآنی برای سخن گفتن یا سکوت، سودمندی، حقانیت، و اثرات مثبت یا منفی کلام است. سکوت در برابر کلام باطل، لغو، غیبت، و جدالهای بیحاصل فضیلت است، در حالی که سخن گفتن برای اقامه حق، امر به معروف و نهی از منکر، شهادت به عدالت، هدایت، و ذکر خداوند واجب یا مستحب مؤکد است. حکمت در اینجا به معنای قرار دادن کلام در جای خود و سکوت در جای خود است تا زندگی فردی و اجتماعی، بر اساس موازین الهی، رشد و بالندگی یابد. لذا هر مؤمنی باید با تأمل در شرایط و نیت خود، تصمیم بگیرد که آیا اکنون زمان سکوت است یا زمان سخن گفتن، و در هر دو حال، هدفش رضایت پروردگار و خیر و صلاح جامعه باشد.
ای کسانی که ایمان آوردهاید! از بسیاری از گمانها بپرهیزید، چرا که بعضی از گمانها گناه است؛ و جاسوسی نکنید و بعضی از شما غیبت بعضی دیگر را نکند. آیا یکی از شما دوست دارد که گوشت برادر مردهاش را بخورد؟ پس آن را ناپسند میدارید. و از خدا پروا کنید؛ قطعاً خدا توبهپذیر مهربان است.
و به بندگانم بگو که سخنی بگویند که بهترین است؛ زیرا شیطان میانشان فتنهانگیزی میکند. حقا که شیطان برای انسان دشمنی آشکار است.
و باید از میان شما گروهی باشند که مردم را به نیکی دعوت کنند و به کار پسندیده فرمان دهند و از کار ناپسند بازدارند؛ و آنان رستگارانند.
روزی در گلستان سعدی، مردی بسیار پرگو نزد حکیمی نشست و از هر دری سخن میگفت و خود را دانشمند و باهوش مینمایاند. حکیم با لبخندی مهربان و آرام به او گوش میداد. وقتی مرد از سخن گفتن باز ایستاد و نفس تازه کرد، حکیم به او فرمود: "دو چیز از خردمندی دور است: خاموشی در وقت گفتن و گفتن در وقت خاموشی." مرد متفکر شد. حکیم ادامه داد: "کلام چون دارو است؛ اگر به جا و به اندازه باشد، درمان است و اگر بیجا و زیاد باشد، درد است. آنگاه که باید از حق دفاع کنی، کلامت شمشیر بران باشد و آنگاه که سخن جز به غیبت و جدال نرسد، سکوتت گنجینه آرامش." مرد سر به زیر افکند و از آن پس، پیش از هر سخن، تأمل میکرد که آیا این کلام، درمان است یا درد؟ و آیا اکنون وقت گفتن است یا خاموشی؟