علل مختلفی وجود دارد که افراد را از ایمان دور میکند؛ تعلقات دنیوی، غفلت از معنویات و ترس از مسئولیت از جمله این عوامل هستند.
انسانها به دلایل مختلفی از ایمان فراری هستند که در قرآن به برخی از این دلایل اشاره شده است. این مقاله به بررسی این دلایل میپردازد و تلاش دارد تا ابعاد مختلف این موضوع را تحلیل کند. با عمیقتر شدن در این مفهوم، میتوان به درک بهتری از چالشهای انسان در مسیر ایمان دست یافت. یکی از علل اصلی که باعث میشود بعضی افراد از ایمان دوری کنند، تعلقات دنیوی و غفلت از معنویات است. در سوره آل عمران آیه 14 آمده است: "زُیِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ وَالْبَنِينَ وَالْقَنَاطِیرِ الْمُقَنْطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالْأَنْعَامِ وَالزَّرْعِ ۚ ذَٰلِكَ مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ۖ وَاللَّهُ عِندَهُ حُسْنُ الْمَئَابِ." این آیه به وضوح نشاندهنده جذابیتهای دنیوی است که میتواند انسان را از مسیر ایمان دور کند. در جامعهی امروزی، همواره با مواردی روبرو هستیم که این جذابیتها بر انسانها تأثیر میگذارد و آنها را در پی تجملات و لذات دنیا سوق میدهد. افراد ممکن است بهخاطر تعلق به مال و منال یا عشق به دنیا، از پذیرش ایمان سر باز زنند. گرایش به دنیا و جمعآوری ثروت بهخصوص در جوامع مصرفی امروز، باعث میشود فرد بیشتر بر روی موارد مادی تمرکز کند و از قبول مسئولیتهای معنوی فاصله بگیرد. همچنین، در سوره مومنون آیه 99 و 100، خداوند میفرماید: "حتی اگر کسی بمیرد و از دنیا برود، دوباره او را زنده خواهیم کرد، و او برمیگردد تا ایمان بیاورد." این آیات نشان میدهند که برخی از افراد با وجود نشانهها و دلایل واضح، به انکار خدا و آخرت ادامه میدهند. عواملی نظیر ترس از مسئولیت، عدم بصیرت، و اثرات اجتماعی نیز میتواند به فرار از ایمان منجر شود. یکی از بزرگترین چالشهایی که فرد برای پذیرش ایمان با آن روبرو میشود، ترس از مسئولیتهای ناشی از اعتقاد به خدا است. انسان اگر به خدا ایمان بیاورد، باید مسئولیتهای اخلاقی و اجتماعی را نیز بپذیرد، که این مسئله ممکن است برای بعضی دشوار باشد. از سوی دیگر، عدم بصیرت و نداشتن شناخت کافی از خدا و آموزههای دینی نیز میتواند فرد را به سمت انکار ایمان سوق دهد. در دنیای امروز، بسیاری از جوانان به دلایل مختلف از جمله عدم آموزش مناسب یا تأثیرات منفی رسانهها، با مفاهیم دینی آشنا نمیشوند و این عدم شناخت میتواند آنها را از ایمان دور کند. همچنین، اثرات اجتماعی نیز میتواند تأثیر بهسزایی در این زمینه داشته باشد. فردی که در محیطی زندگی میکند که دیگران به دین و ایمان اعتقاد ندارند، ممکن است از ترس طرد اجتماعی یا انتقادات دوستان و آشنایان، به سادگی از اعتقادات دینی خود فاصله بگیرد. این مسئله بهخصوص در جوامع مدرن که تمایل به پذیرش نظرات مختلف وجود دارد، بیشتر دیده میشود. بزرگترین چالش در برابر ایمان، تلاش درونی و اراده قوی است. ایمان نیاز به اراده و تلاش درونی دارد و افرادی که این تلاش را نمیکنند، ممکن است به سادگی از آن دور شوند. اگر فردی در صدد تفکر و تعمق در مورد زندگی، مرگ و معنای آن باشد و تلاش کند تا خود را در مسیر ایمان تقویت کند، به مراتب میتواند از جذابیتهای دنیوی دور شود و به اصول معنوی نزدیکتر شود. علاوه بر این، امروزه شبکههای اجتماعی و اینترنت، آنلاین بودن و دسترسی سریع به اطلاعات، فضای جدیدی برای نشر ایدهها و نظرات فراهم آورده است. متأسفانه، این وضعیت همیشه به نفع ایمان نیست. اطلاعات نادرست و اندیشههای نادرست به راحتی منتشر میشوند و میتوانند تأثیر منفی بر روی نگرش افراد به دین و ایمان داشته باشند. بعضی از جوانان به جای تحقیق و بررسی صحیح، بهسمت پذیرش نظرات سطحی و غیرمستند میروند و این خود عاملی برای دوری از ایمان میشود. این نکته باید مورد توجه قرار گیرد که فرار از ایمان نه تنها از جنبههای فردی تأثیر منفی دارد، بلکه بر روی جامعه نیز تأثیرگذار است. اجتماع بدون ایمان میتواند به سمت انحطاط و بیاخلاقی حرکت کند که این خود دورنمایی غمانگیز برای نسلهای آینده خواهد بود. لذا جوامع باید در تلاش باشند تا با فراهم آوردن بسترهای مناسب، جوانان را به سمت ایمان و معنویت سوق دهند. در پایان، میتوان گفت که دوری از ایمان یک مسئله چند بعدی است که به عوامل فردی، اجتماعی، و فرهنگی مرتبط است. شناخت این عوامل و تلاش برای رفع مشکلات موجود، میتواند به تقویت ایمان در انسانها کمک کند. در نهایت، ایمان و اعتقاد به خداوند، نه تنها یک نیاز درونی است، بلکه میتواند به عنوان یک قدرت روحی و اجتماعی برای بهبود جوامع به شمار رود. در جهانی که با بحرانهای اخلاقی و معنوی مواجه است، ایمان میتواند نوری برای راهیابی به سوی حقیقت و حقیقت انسانی باشد.
زینت برای مردم حب شهوات از زنان و پسران و کاسههای انباشته از طلا و نقره و اسبان نشانهدار و گوسفند و زراعت است. آن متاع زندگی دنیاست و خداوند نزد او بازگشت نیکو است.
تا هنگامی که یکی از آنان به مرگ نزدیک شود، میگوید: پروردگارا، بازگردانید مرا.
و پشت سر آنها برزخی است تا روزی که برانگیخته خواهند شد.
روزی روزگاری، جوانی به نام سهراب در زندگیاش به بنبست رسیده بود. او از ایمان دوری میکرد و اکثراً به دنبال خوشیهای دنیوی بود. یک روز، در کنار رودخانه نشسته بود و به زندگی فکر میکرد. ناگهان، پیرمردی به او نزدیک شد و گفت: "پسرم، زندگی واقعی در قلب و ایمان است، نه در مال و ثروت." این جمله در دل سهراب تاثیر عمیقی گذاشت و او تصمیم گرفت که به یاد خداوند و معنویات برگردد. به این ترتیب، سهراب با اصلاح افکارش به آرامش رسید.