نصیحت زمانی آزاردهنده میشود که بدون حکمت، با لحن تند، نیت ناخالص یا بدون همدلی ارائه شود؛ حال روحی شنونده نیز نقش دارد. قرآن بر حکمت، گفتار نرم و نیت پاک تأکید میکند.
نصیحت، در ذات خود، هدیهای از سر خیرخواهی و دلسوزی است که به منظور رشد، اصلاح و هدایت فرد ارائه میشود. از دیدگاه قرآن کریم و تعالیم اسلامی، امر به معروف و نهی از منکر (دعوت به نیکی و بازداشتن از بدی) وظیفهای الهی و اجتماعی است که بر عهده مسلمانان قرار داده شده است. با این حال، تجربه نشان میدهد که گاهی اوقات، حتی نصیحتهای خیرخواهانه نیز نه تنها پذیرفته نمیشوند، بلکه میتواند آزاردهنده یا حتی موجب کدورت و رنجش خاطر شوند. قرآن کریم، اگرچه مستقیماً به واژه «نصیحت آزاردهنده» اشاره نمیکند، اما اصول و راهنماییهای بسیار دقیقی را در مورد چگونگی گفتار، رفتار و شیوه دعوت به حق ارائه میدهد که با رعایت آنها، میتوان از بروز چنین احساسات منفی جلوگیری کرد. ریشه آزاردهنده بودن برخی نصیحتها را میتوان در عوامل متعددی جستجو کرد که عمدتاً به نحوه بیان، زمانبندی، نیت گوینده و حتی وضعیت روحی شنونده بازمیگردد و آموزههای قرآنی به ظرافت به هر یک از این ابعاد اشاره دارد. اولین و شاید مهمترین عاملی که یک نصیحت را آزاردهنده میکند، فقدان «حکمت» در ارائه آن است. خداوند در سوره نحل آیه ۱۲۵ میفرماید: «ادْعُ إِلَىٰ سَبِيلِ رَبِّكَ بِالْحِكْمَةِ وَالْمَوْعِظَةِ الْحَسَنَةِ وَجَادِلْهُم بِالَّتِي هِيَ أَحْسَنُ» یعنی «با حکمت و اندرز نیکو، به راه پروردگارت دعوت کن؛ و با آنان به نیکوترین شیوه مجادله نما.» حکمت به معنای قرار دادن هر چیز در جای خود است. یک نصیحت حکیمانه، نصیحتی است که با توجه به شرایط فرد، زمان مناسب، مکان مناسب و با ادبیات متناسب بیان شود. نصیحتی که بدون درک کامل موقعیت فرد، بدون ملاحظه حال روحی او، یا در جمع و به صورت علنی داده شود، حتی اگر محتوای درستی داشته باشد، به دلیل عدم رعایت حکمت، میتواند تحقیرآمیز و آزاردهنده تلقی شود. عدم رعایت حکمت نشانهای از عدم درک صحیح از مخاطب و شرایط اوست و موجب میشود پیام اصلی نصیحت به حاشیه رفته و فقط جنبه انتقادی یا تحقیرآمیز آن پررنگ شود. دومین عامل، استفاده از «گفتار تند و خشن» به جای «گفتار نرم و مهربان» است. قرآن کریم حتی در مواجهه با فرعون، طاغیترین انسان زمان خویش، به موسی و هارون دستور میدهد که با او «قولاً لیّناً» سخن بگویند: «اذْهَبَا إِلَىٰ فِرْعَوْنَ إِنَّهُ طَغَىٰ * فَقُولَا لَهُ قَوْلًا لَّيِّنًا لَّعَلَّهُ يَتَذَكَّرُ أَوْ يَخْشَىٰ» (سوره طه، آیات ۴۳-۴۴) یعنی «به سوی فرعون بروید که او طغیان کرده است؛ پس با او سخنی نرم بگویید، شاید متذکر شود یا بترسد.» این آیه یک اصل اساسی در ارتباطات انسانی را به ما میآموزد: نرمخویی و مهربانی در بیان، حتی در مورد سرسختترین افراد، میتواند گشاینده دلها باشد. نصیحتی که با لحنی آمرانه، سرزنشگر، تحقیرآمیز یا با کلماتی تند و گزنده همراه باشد، حتی اگر محتوایش حق باشد، روح شنونده را میآزارد و او را در موضع دفاعی قرار میدهد. انسان به طور طبیعی در برابر تحقیر و خشونت، مقاومت نشان میدهد و دربهای قلبش را میبندد. این نرمخویی در گفتار، نه تنها برای دعوت به ایمان، بلکه برای هر نوع نصیحت و راهنمایی در زندگی روزمره حیاتی است. لحن، بیش از محتوا، میتواند تاثیرگذار باشد و نصیحتی که با لحنی تند بیان شود، به جای هدایت، موجب دوری و انزجار میگردد. سومین عامل، «نیت ناخالص» یا «احساس برتری» در گوینده نصیحت است. اگرچه ظاهراً نصیحت به قصد خیر باشد، اما گاهی اوقات نیت پنهانی مانند نشان دادن برتری، تحقیر فرد مقابل، یا صرفاً خالی کردن عقدههای درونی، در پشت آن نهفته است. چنین نیتی، هرچند پنهان، از طریق لحن، نگاه و کلمات خود را نشان میدهد و شنونده آن را درک میکند. قرآن کریم بر اخلاص در اعمال و نیتهای پاک تأکید فراوان دارد. نصیحتی که از سر غرور، خودبینی یا تظاهر به فضیلت باشد، نمیتواند مؤثر واقع شود و بلکه آزاردهنده خواهد بود. انسان ذاتاً از کسی که خود را برتر میبیند و با نگاهی از بالا به او مینگرد، دوری میکند. حضرت لقمان در نصیحت به فرزندش، او را از تکبر و فخر فروشی باز میدارد و میفرماید: «وَلَا تُصَعِّرْ خَدَّكَ لِلنَّاسِ وَلَا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحًا ۖ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ» (سوره لقمان، آیه ۱۸) یعنی «و روى خود را از مردم [به نخوت] بر مگردان، و در زمین با ناز و غرور راه مرو، زيرا خدا هيچ خودپسند متكبرى را دوست ندارد.» این اصل هم برای شنونده و هم برای گوینده نصیحت کاربرد دارد؛ گوینده باید از هرگونه تکبر و خودبزرگبینی در حین نصیحت پرهیز کند. چهارمین عامل، «عدم درک و همدلی» با شنونده است. گاهی نصیحتکننده بدون آنکه خود را جای فرد بگذارد و شرایط او را درک کند، تنها از یک دیدگاه خشک و خالی به موضوع مینگرد و راهحلهای کلیشهای ارائه میدهد. این نوع نصیحتها، که فاقد عمق و همدلی هستند، نه تنها کمککننده نیستند بلکه احساس درک نشدن و تنهایی را در شنونده تقویت میکنند. قرآن کریم به ما میآموزد که نسبت به حال یکدیگر با شفقت باشیم و یکدیگر را درک کنیم. پیامبر اکرم (ص) با مردم با مهربانی و شفقت برخورد میکردند و همین عامل، دلها را به سوی ایشان جذب میکرد. در نهایت، گاهی اوقات خود «وضعیت روحی و درونی شنونده» است که باعث میشود هر نصیحتی، حتی اگر به نیکوترین وجه بیان شود، آزاردهنده به نظر برسد. فردی که در حال رنجش، خشم، یا افسردگی است، ممکن است نتواند نصیحت را به درستی بپذیرد. قرآن کریم به ما یادآوری میکند که برخی دلها «قفل» شدهاند یا «بر گوشهایشان سنگینی» است (مانند آیه ۲۵ سوره انعام که میفرماید: «وَمِنْهُم مَّن يَسْتَمِعُ إِلَيْكَ ۖ وَجَعَلْنَا عَلَىٰ قُلُوبِهِمْ أَكِنَّةً أَن يَفْقَهُوهُ وَفِي آذَانِهِمْ وَقْرًا»). اگرچه این آیات بیشتر درباره کسانی است که به عمد از پذیرش حق سر باز میزنند، اما میتوان از آن برداشت کرد که آمادگی قلبی و ذهنی شنونده نیز در پذیرش نصیحت نقش دارد. در چنین مواردی، وظیفه ناصح، بیشتر صبر، دعا و ایجاد زمینه برای تغییر است تا نصیحت مستقیم و بیوقفه. بنابراین، برای اینکه نصیحت مؤثر و مفید باشد و نه آزاردهنده، باید همواره به این اصول قرآنی پایبند بود: استفاده از حکمت و درایت در انتخاب زمان، مکان و کلمات؛ رعایت نرمخویی و مهربانی در بیان؛ داشتن نیتی خالص و عاری از تکبر؛ و تلاش برای درک وضعیت روحی و همدلی با شنونده. با رعایت این نکات، نصیحت به جای اینکه خار شود، تبدیل به گلی معطر و راهگشا خواهد شد.
با حکمت و اندرز نیکو، به راه پروردگارت دعوت کن؛ و با آنان به نیکوترین شیوه مجادله نما. پروردگار تو، داناتر است به کسی که از راه او گمراه شده، و او به هدایتیافتگان داناتر است.
پس با او سخنی نرم بگویید، شاید متذکر شود یا [از خدا] بترسد.
و روى خود را از مردم [به نخوت] بر مگردان، و در زمین با ناز و غرور راه مرو، زيرا خدا هيچ خودپسند متكبرى را دوست ندارد.
آوردهاند که پادشاهی با ستارهبینی مشورت کرد تا بداند چقدر دیگر عمر میکند. ستارهبین اول، بیپروا و بیحکمت، گفت: «عمرت کوتاه است و زود از دنیا میروی.» پادشاه از این سخن آزرده شد و او را از خود راند. ستارهبین دوم، از ترس و برای خوشایند پادشاه، گفت: «عمرت دراز باد! آنقدر که تو زنده میمانی، من و بسیاری دیگر از دنیا میرویم.» پادشاه شاد شد و او را پاداش داد. سعدی در گلستان میگوید: «هر سخن جایی و هر نکته مقامی دارد.» این داستان نشان میدهد که حتی حقیقت هم باید با حکمت و شیوهای مناسب بیان شود تا دلها را نرنجاند و پذیرفته شود. نصیحت، اگرچه نیت خوبی دارد، اما اگر با لحن تند یا بدون در نظر گرفتن حال مخاطب باشد، میتواند به جای گل، خاری در دل نشیند.