فرار از واجبات غالباً ناشی از وسوسه شیطان، غلبه نفس اماره و تعلق به دنیاست. قرآن راهکارهایی چون صبر، نماز، ذکر خدا، تفکر، تزکیه نفس و پناه بردن به او را برای غلبه بر این چالشها پیشنهاد میدهد.
دوست عزیز، این احساسی است که بسیاری از ما انسانها در طول مسیر معنوی و زندگی روزمره خود تجربه میکنیم: احساس گریز از برخی واجبات دینی یا حتی وظایف مهم زندگی. قرآن کریم، این کتاب هدایتبخش الهی، با نگاهی عمیق و حکیمانه به فطرت و سرشت انسان، دلایل ریشهای این گریزها را به زیبایی تبیین میکند و راهکارهایی عملی برای غلبه بر آنها ارائه میدهد. این موضوع نه نشانه ضعف ایمان مطلق است، بلکه بخشی از مبارزه درونی انسان و جهاد اکبر او با نفس خویش و وسوسههای بیرونی است که خداوند آن را برای رشد و تعالی ما قرار داده است. یکی از اصلیترین دلایلی که قرآن به آن اشاره دارد، وسوسههای شیطان رجیم است. شیطان دشمن آشکار انسان است و وظیفه اصلی او، منحرف کردن بندگان از راه راست و بندگی خداست. او برای فراری دادن ما از واجبات، از ترفندهای مختلفی استفاده میکند. گاهی اوقات، با بزرگنمایی سختی و مشقت یک عمل عبادی، آن را در نظر ما سنگین و طاقتفرسا جلوه میدهد. مثلاً، نماز صبح را با وسوسه خواب بیشتر یا جهاد مالی را با ترس از فقر و کاهش روزی، در نظرمان بیاهمیت یا دشوار میسازد. قرآن کریم در سوره بقره، آیه 268 به صراحت میفرماید: «الشَّيْطَانُ يَعِدُكُمُ الْفَقْرَ وَيَأْمُرُكُم بِالْفَحْشَاءِ ۖ وَاللَّهُ يَعِدُكُم مَّغْفِرَةً مِّنْهُ وَفَضْلًا ۗ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ» یعنی «شیطان شما را از تهیدستی میترساند و به زشتیها فرمان میدهد، ولی خدا از جانب خود به شما وعده آمرزش و فزونی میدهد؛ و خدا گشایشگر و داناست.» این آیه به خوبی نشان میدهد که ترس از فقر و تمایل به گناه و سستی، از القائات شیطان است. دلیل دیگر، غلبه نفس اماره است. نفس اماره بخشی از وجود ماست که به سمت خواستههای پست، لذتهای زودگذر و راحتیهای دنیوی متمایل است و انسان را به بدی و گناه فرمان میدهد. این نفس، میل به سستی، تنبلی و راحتطلبی دارد و از هر آنچه نیاز به تلاش و مجاهده دارد، دوری میکند. حضرت یوسف (ع) در قرآن میفرماید: «وَمَا أُبَرِّئُ نَفْسِي ۚ إِنَّ النَّفْسَ لَأَمَّارَةٌ بِالسُّوءِ إِلَّا مَا رَحِمَ رَبِّي ۚ إِنَّ رَبِّي غَفُورٌ رَّحِيمٌ» (سوره یوسف، آیه 53) یعنی «و من خود را تبرئه نمیکنم؛ چراکه نفس قطعاً به بدی فرمان میدهد، مگر آنچه پروردگارم رحم کند؛ به راستی پروردگارم بسیار آمرزنده و مهربان است.» این آیه نشان میدهد که این گرایش به سستی و فرار از تکالیف، ریشه در نفس سرکش ما دارد که باید با تهذیب و تربیت، آن را مهار کرد. محبت به دنیا و تعلقات آن نیز عامل مهم دیگری است. قرآن بارها به فانی بودن دنیا و جاویدان بودن آخرت تأکید میکند. هنگامی که قلب انسان بیش از حد به لذتهای مادی، ثروت، مقام یا سرگرمیهای دنیا گره میخورد، انجام وظایف دینی که گاهی اوقات نیاز به گذشت از این لذتها دارد، برایش دشوار میشود. در سوره آل عمران، آیه 14 میخوانیم: «زُيِّنَ لِلنَّاسِ حُبُّ الشَّهَوَاتِ مِنَ النِّسَاءِ وَالْبَنِينَ وَالْقَنَاطِيرِ الْمُقَنطَرَةِ مِنَ الذَّهَبِ وَالْفِضَّةِ وَالْخَيْلِ الْمُسَوَّمَةِ وَالْأَنْعَامِ وَالْحَرْثِ ۗ ذَٰلِكَ مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ۖ وَاللَّهُ عِندَهُ حُسْنُ الْمَآبِ» یعنی «دوست داشتن خواستههای نفسانی از زنان، پسران، اموال فراوان از طلا و نقره، اسبان نشاندار، چهارپایان و کشتزارها برای مردم آراسته شده است. اینها کالای زندگی دنیاست؛ در حالی که بازگشت نیکو (و ابدی) نزد خداست.» این آیه به زیبایی تبیین میکند که چگونه زینتهای دنیوی میتوانند ما را به خود مشغول کنند و از یاد آخرت و وظایفمان غافل سازند. عوامل دیگری مانند غفلت و بیخبری از فلسفه واجبات، ضعف ایمان و یقین به پاداش و جزا، و نداشتن برنامهریزی منظم نیز میتوانند در این فرار نقش داشته باشند. حال، راه حل چیست؟ قرآن کریم راههای متعددی برای مقابله با این معضل ارائه میدهد: 1. استعانت از صبر و نماز: در سوره بقره، آیه 153 میفرماید: «يَاأَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ ۚ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ» یعنی «ای کسانی که ایمان آوردهاید، از صبر و نماز یاری جویید؛ قطعاً خدا با صابران است.» صبر به معنای استقامت در مسیر حق، و نماز به عنوان ستون دین و معراج مؤمن، دو ابزار قدرتمند برای غلبه بر سستی و فرار از واجبات هستند. 2. ذکر و یاد خدا: «أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» (سوره رعد، آیه 28) یعنی «آگاه باشید که دلها تنها با یاد خدا آرام میگیرند.» یاد مداوم خداوند، حضور او در زندگی و هدف نهایی خلقت، میتواند انگیزه انسان را برای انجام واجبات دوچندان کند و وسوسهها را خنثی سازد. 3. تفکر در آیات الهی و نتایج اعمال: تدبر در قرآن، شناخت وعدهها و وعیدهای الهی، و تفکر در پاداش عظیم طاعت و عواقب دردناک نافرمانی، میتواند قلب و اراده انسان را تقویت کند. 4. تزکیه نفس و مبارزه با خواستههای نفسانی: کنترل نفس اماره و تربیت آن از طریق روزه، تلاوت قرآن، و دوری از گناهان کوچک، به تدریج قدرت اراده را افزایش میدهد. 5. پناه بردن به خداوند از شر شیطان: با ذکر «أَعُوذُ بِاللَّهِ مِنَ الشَّيْطَانِ الرَّجِيمِ» و تلاوت آیاتی مانند آیةالکرسی و سورههای ناس و فلق، میتوان از شر وسوسههای شیطان در امان بود. 6. همنشینی با صالحان و دوری از محیطهای نامناسب: محیط و دوستان تأثیر بسزایی در رفتار انسان دارند. بودن در جمع مؤمنان و پرهیز از کسانی که انسان را به گناه و سستی دعوت میکنند، کمککننده است. به یاد داشته باشیم که این مبارزه یکباره تمام نمیشود. مسیر بندگی و تقرب به خدا، مسیری است پیوسته که هر روز تلاش و مجاهده میطلبد. اما مهم این است که ناامید نشویم و هر بار که احساس سستی کردیم، با توکل بر خدا و بهرهگیری از آموزههای قرآن، دوباره برخیزیم و قدم در راه انجام وظایف بگذاریم. خداوند متعال بندگانش را که در راه او جهاد میکنند، هرگز تنها نمیگذارد و راه را برایشان آسان میکند. پس با قلبی سرشار از امید و توکل، به سوی واجبات خود برگردید و یقین داشته باشید که آرامش واقعی در گرو عمل به آنهاست.
شیطان شما را از تهیدستی میترساند و به زشتیها فرمان میدهد، ولی خدا از جانب خود به شما وعده آمرزش و فزونی میدهد؛ و خدا گشایشگر و داناست.
و من خود را تبرئه نمیکنم؛ چراکه نفس قطعاً به بدی فرمان میدهد، مگر آنچه پروردگارم رحم کند؛ به راستی پروردگارم بسیار آمرزنده و مهربان است.
دوست داشتن خواستههای نفسانی از زنان، پسران، اموال فراوان از طلا و نقره، اسبان نشاندار، چهارپایان و کشتزارها برای مردم آراسته شده است. اینها کالای زندگی دنیاست؛ در حالی که بازگشت نیکو (و ابدی) نزد خداست.
در گلستان سعدی آمده است که مردی درویشنما، دست و روی خود را به سرعت و بیمبالاتی میشست تا نماز را به سرانجام برساند و از سختی آن بگریزد. شیخی دانا که او را میدید، با لبخندی مهربانانه گفت: «ای مرد، اگر میخواهی بر صراط قیامت به سلامت بگذری، پایت را خشک مگذار!» این سخن، اشارهای ظریف به اهمیت کمال و دقت در انجام عبادات بود. اغلب اوقات، فرار ما از برخی واجبات، ناشی از همین عجلهها و سطحینگریهاست. اگر میخواهیم طعم شیرین آرامش و قرب الهی را بچشیم، باید هر وظیفهای را با عشق و حضور قلب، همچون همان شیخی که به پای خشک هشدار داد، به اتمام برسانیم؛ چرا که هر جزء از بندگی، پلهای است برای رسیدن به وصال.