مغرور شدن انسانها به دلیل خودبرتر بینی و احساس superiority است و قرآن به تواضع و برابری انسانها تأکید دارد.
مغرور بودن یکی از ویژگیهایی است که به راحتی میتواند انسانها را به سمت انحراف از مسیر صحیح زندگی سوق دهد. این حالت روانی معمولاً از خود را برتر دانستن نسبت به دیگران و عدم پذیرش حقیقت سرچشمه میگیرد. در این مقاله به تحلیل ویژگیهای غرور و ارتباط آن با معارف دینی و ارزشهای انسانی میپردازیم و نگاهی عمیقتر به تأثیرات آن بر زندگی فردی و اجتماعی انسانها خواهیم داشت. غرور به عنوان یک رفتار اجتماعی، ریشههای عمیقتری در روانشناسی انسانها دارد. خیلی از افراد به دلیل موفقیتها، ثروت یا جایگاه اجتماعی خود فکر میکنند که از دیگران برتر هستند. در واقع، این احساس برتری میتواند ناشی از عواملی چون قدرت، ثروت و موفقیتهای دنیوی باشد. اما قرآن کریم به ما یادآوری میکند که این احساسات نادرست نباید ما را به سمت غرور سوق دهد. در سوره لقمان آیه 18 آمده است: «و لا تُصَعِّرْ خَدَّكَ للنَّاسِ و لا تَمْشِ فِي الْأَرْضِ مَرَحًا إنَّ اللّهَ لا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتالٍ فَخُورٍ»؛ یعنی نباید خود را ارزانتر از آنچه که هستیم تقدیر کنیم و باید از رفتارهایی که نشاندهندهی تکبر و خودپسندی است، دوری کنیم. این آیه به ما میآموزد که تواضع و خضوع در برابر دیگران از مهمترین اصول اخلاقی اسلام به شمار میآید. گاهی اوقات، افرادی که به دلیل موقعیت اجتماعی یا مالی خود، خود را بالاتر از دیگران میپندارند، به تدریج به سمت غرور و خودبزرگبینی میروند. این گرایش نه تنها بر رفتار فرد تأثیرگذار است بلکه بر روابط اجتماعی او نیز اثر میگذارد. غرور سبب میشود که فرد نتواند ارتباط موثری با دیگران برقرار کند و در نتیجه به تنهایی و انزوا دچار میشود. در قرآن کریم، داستان ابلیس نیز به خوبی نمایانگر این واقعیت است. در سوره بقره آیه 34، به این موضوع اشاره شده که ابلیس به دلیل تکبر در برابر سجده به آدم، از رحمت خداوند دور شد. این داستان نمایانگر این است که غرور نه تنها میتواند انسان را به سقوط برساند، بلکه امکان رحمت و هدایت الهی را نیز از او سلب میسازد. در واقع، این داستان به ما یادآوری میکند که عبور از خود را برتر دانستن و عدم تواضع میتواند فرصتهای بسیاری را از انسان بگیرد و او را در نمایان کردن شخصیت واقعیاش دچار بحران کند. احساس برتری ناشی از موفقیتهای دنیوی و مقامات اجتماعی ممکن است در ابتدا لذتبخش به نظر برسد، اما در حقیقت، این احساسات میتواند منجر به نوعی بیاحترامی به دیگران، از دست دادن صداقت و دوری از ارزشهای انسانی شود. غرور در طول تاریخ منجر به جنگها و بحرانهای اجتماعی بسیاری شده است. افراد مغرور معمولاً در مقابل انتقادات و نظرات دیگران ایستادگی میکنند و این موضوع میتواند منجر به عدم پیشرفت و رشد شخصی آنها شود. از طرفی، تواضع به عنوان نقطه مقابل غرور، ویژگی است که باید در زندگی خود پرورش دهیم. تواضع نشاندهندهی درک عمیق از واقعیت وجود انسانها در کنار یکدیگر است. این ویژگی ما را به طرف تعامل سازنده و احترام به دیگران هدایت میکند. در قرآن، بارها به تواضع به عنوان یک ارزش مثبت اشاره شده است. در حقیقت، آیات و احادیث اسلامی به ما یادآور میشوند که همه ما در پیشگاه خداوند برابر هستیم و شخصیت حقیقی هیچ کس به وضعیت اقتصادی یا اجتماعی او وابسته نیست. بنابراین، برای جلوگیری از ورود به دنیای تاریک غرور، باید خود را همواره به یاد داشته باشیم که همه ما در یک مسیر هستیم و هیچ انسانی برتر از دیگری نیست. احترام به دیگران و نشان دادن محبت و درستکاری از ارزشهای اصلی تمام ادیان الهی از جمله اسلام به شمار میآید. این موضوع ساده، اما بسیار تأثیرگذار میتواند به ما کمک کند تا روابط اجتماعی سالمتری را ایجاد کنیم و زندگی خود را با عشق و محبت پر کنیم. به طور کلی، در یادگیری خشوع و تواضع باید تمرین کنیم. این کار میتواند بر روابط ما با خانواده، دوستان و همکاران تأثیر مثبتی بگذارد. همچنین باید نسبت به خودمان نیز خاضع باشیم و نقاط قوت و ضعف خود را بشناسیم، زیرا این دو عامل به ما کمک میکنند تا در زندگی همواره در مسیر درست قدم بگذاریم و در پی رشد و توسعه خود باشیم. نهایتاً، میتوان گفت که غرور نه تنها عیب است، بلکه میتواند ما را از رحمت الهی دور کند. در مواجهه با چالشهای زندگی و در روابط اجتماعی، متواضع بودن، احترام به دیگران و تلاش برای حفظ تواضع میتواند دنیای بهتری برای خود و دیگران بسازد. بیایید همگی با کمرنگ کردن احساسات برتری طلبی در خود و با پرورش روحیه تواضع و رویه محترمانه به یکدیگر، زندگی مسالمتآمیزتری داشته باشیم و از عشق الهی بیش از پیش بهرهمند شویم.
و به مردم، روی خود را مگردان و در زمین با تکبر نروید؛ بهدرستی که خداوند هیچ خودپسند فخری را دوست ندارد.
و هنگامی که به فرشتگان گفتیم، برای آدم سجده کنید، همه سجده کردند جز ابلیس که ابا کرد و متکبر شد و از کافران شد.
در روزگاری نه چندان دور، مردی با نام احمد در جامعهای زندگی میکرد که ثروت زیادی داشت. او همیشه به دیگران میخندید و خود را بالاتر از آنها میدانست. روزی در حال گذر از بازار، فردی فقیر در کنار او ایستاد و از او تقاضای کمک کرد. احمد او را نادیده گرفت و به راهش ادامه داد. ناگهان، یک نفر از اطرافیانش او را شناخت و گفت: "این فرد نیز مانند تو مخلوق خداست، او را نادیده نگیری!" این جمله احمد را به فکر فرو برد و او متوجه شد که احساس برتری او کاملاً اشتباه است و باید همگان را در محضر خدا برابر بداند.