راحتی ظاهری گناهکاران در دنیا نتیجه استدراج الهی و مهلتی برای غرق شدن بیشتر در غفلت است. این راحتی نشانه رضایت خداوند نیست و زندگی دنیا در برابر آخرت فانی است، در حالی که عدالت الهی در روز قیامت به طور کامل اجرا خواهد شد.
سوالی که مطرح کردید، یعنی "چرا به نظر میرسد برخی گناهکاران راحت زندگی میکنند؟"، از جمله پرسشهای عمیق و تفکربرانگیزی است که از دیرباز ذهن انسانها را به خود مشغول کرده است. از منظر قرآن کریم، پاسخ به این سوال نیازمند درک چند مفهوم کلیدی درباره حکمت الهی، ماهیت زندگی دنیا، و نظام عدل خداوند است. قرآن به ما میآموزد که ظاهر زندگی دنیا فریبنده است و نمیتوان تنها بر اساس آن، قضاوت نهایی کرد. راحتی و آسایش دنیوی برای گناهکاران، نه تنها نشانهی رضایت الهی نیست، بلکه در بسیاری موارد، خود میتواند بخشی از طرح و تقدیر الهی باشد که به آن "استدراج" گفته میشود. مفهوم استدراج (فریب تدریجی الهی): یکی از مهمترین مفاهیمی که قرآن برای توضیح این پدیده به کار میبرد، "استدراج" است. استدراج به معنای گام به گام به سوی هلاکت بردن کسی است، به گونهای که خود او متوجه نشود. خداوند به افرادی که در گناه و کفر خود پافشاری میکنند، نعمات دنیوی را عطا میکند، نه به عنوان پاداش یا نشانهای از رضایت، بلکه به منظور امتحان و یا اینکه آنان را بیشتر در غفلت فرو ببرد. این افراد با دیدن فراوانی نعمت و راحتی در زندگیشان، گمان میکنند که راهشان درست است و خداوند از آنها راضی است، در حالی که این ظاهر بینی، تنها آنها را به سوی هلاکت و عذابی شدیدتر سوق میدهد. آیاتی مانند سوره اعراف آیه 182 به وضوح به این مفهوم اشاره دارد: "وَالَّذِينَ كَذَّبُوا بِآيَاتِنَا سَنَسْتَدْرِجُهُم مِّنْ حَيْثُ لَا يَعْلَمُونَ" (و کسانی که آیات ما را تکذیب کردند، به تدریج از جایی که نمیدانند، آنها را به سوی عذاب میبریم). این آیه نشان میدهد که راحتی ظاهری، میتواند زمینهساز غفلت بیشتر و در نهایت، سقوطی ناگهانی باشد. همچنین در سوره قلم آیات 44 و 45 میخوانیم: "فَذَرْنِي وَمَن يُكَذِّبُ بِهَٰذَا الْحَدِيثِ ۖ سَنَسْتَدْرِجُهُم مِّنْ حَيْثُ لَا يَعْلَمُونَ * وَأُمْلِي لَهُمْ ۚ إِنَّ كَيْدِي مَتِينٌ" (پس مرا با کسانی که این سخن [قرآن] را تکذیب میکنند، واگذار؛ ما به تدریج از جایی که نمیدانند، آنان را به هلاکت میکشانیم؛ و به آنها مهلت میدهم؛ همانا تدبیر من محکم است). این آیات تأکید میکنند که مهلت دادن و اعطای ظاهری رفاه، خود بخشی از تدبیر محکم الهی است و نباید آن را به معنای رهایی از عذاب یا تأیید اعمال گناهکاران تلقی کرد. این آسایش موقتی تنها برای تعمیق دلبستگی آنان به این جهان فانی است، تا مواجهه با جدایی از آن و روبرو شدن با پیامدهای اعمالشان، دردناکتر شود. ممکن است از سلامتی، ثروت، و جایگاه اجتماعی برخوردار باشند، اما قلوبشان بیمار و ارتباط روحانیشان با خدا قطع شده است، که آنان را به سوی مصیبتی پیشبینی نشده سوق میدهد. ماهیت زودگذر دنیا در برابر پایداری آخرت: قرآن بارها تأکید میکند که زندگی دنیا، گذرا، فانی و صرفاً محلی برای آزمایش است، در حالی که آخرت، سرای ابدی و حقیقی است. آنچه در دنیا به عنوان "راحتی" و "آسایش" دیده میشود، در مقایسه با ابدیت آخرت، بسیار ناچیز و بیارزش است. افرادی که تمام هم و غمشان را بر لذتهای دنیوی قرار میدهند و از آخرت غافلند، حتی اگر در این دنیا به اوج ثروت و قدرت برسند، در حقیقت بازنده نهایی هستند. سوره زخرف آیات 33 تا 35 این حقیقت را به زیبایی بیان میکند: "وَلَوْلا أَنْ يَكُونَ النَّاسُ أُمَّةً وَاحِدَةً لَجَعَلْنَا لِمَنْ يَكْفُرُ بِالرَّحْمَنِ لِبُيُوتِهِمْ سُقُفًا مِنْ فِضَّةٍ وَمَعَارِجَ عَلَيْهَا يَظْهَرُونَ وَلِبُيُوتِهِمْ أَبْوَابًا وَسُرُرًا عَلَيْهَا يَتَّكِئُونَ وَزُخْرُفًا ۚ وَإِنْ كُلُّ ذَٰلِكَ لَمَّا مَتَاعُ الْحَيَاةِ الدُّنْيَا ۚ وَالْآخِرَةُ عِنْدَ رَبِّكَ لِلْمُتَّقِينَ" (و اگر نه این بود که [از کثرت روی آوردن به کفر،] مردم یک امّت واحد [و همکیش] میشدند، هر آینه برای خانههای کسانی که به رحمان کفر میورزند، سقفهایی از نقره و نردبانهایی [نیز از نقره] قرار میدادیم که از آن بالا روند؛ و برای خانههایشان درها و تختهایی [از نقره] که بر آنها تکیه زنند؛ و زینتهایی [از طلا]. و همۀ اینها چیزی جز کالای زندگی دنیا نیست؛ و آخرت نزد پروردگار تو برای پرهیزگاران است). این آیات به وضوح نشان میدهد که مال و ثروت دنیوی، حتی در بالاترین حد آن، فقط متاعی زودگذر است و ارزش حقیقی در آخرت و نزد خداوند یافت میشود. هدف مؤمن نباید جمعآوری متاع دنیوی یا حسرت بر کسانی که این کار را میکنند باشد، بلکه باید بر تلاش برای رسیدن به سعادت ابدی متمرکز شود. آسایش ظاهری گناهکاران تنها یک درخشش کوتاه است که به زودی محو میشود و تنها پیامدهای اعمالشان را بر جای میگذارد. آرامش حقیقی، صلح درونی و شادی پایدار در اطاعت از خداوند یافت میشود، صرف نظر از شرایط مادی فرد. عدالت الهی و حسابرسی نهایی: خداوند متعال عادل مطلق است و هیچ ظلمی را روا نمیدارد. اگرچه ممکن است حسابرسی برخی از گناهکاران در این دنیا به تعویق افتد، اما این به معنای چشمپوشی خداوند نیست. روز قیامت، روز برقراری عدالت کامل است و هر کسی پاداش یا مجازات اعمالش را به تمام و کمال دریافت خواهد کرد. آیاتی مانند سوره توبه آیه 55، به نوعی به این موضوع اشاره دارد که نباید از اموال و فرزندان کافران متعجب شد: "فَلَا تُعْجِبْكَ أَمْوَالُهُمْ وَلَا أَوْلَادُهُمْ ۚ إِنَّمَا يُرِيدُ اللَّهُ لِيُعَذِّبَهُم بِهَا فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَتَزْهَقَ أَنفُسُهُمْ وَهُمْ كَافِرُونَ" (پس اموال و اولادشان تو را به شگفتی نیاورد. همانا خدا میخواهد آنان را به وسیله اینها در زندگی دنیا عذاب کند و جانشان در حالی که کافرند، بیرون رود). این آیه هرچند درباره کافران منافق است و اشاره به نوعی عذاب دنیوی نیز دارد (مانند حسرت و ناراحتی از صرف مال در راه باطل یا فوت فرزندان)، اما مفهوم کلی آن این است که داراییهای دنیوی لزوماً نشانهای از لطف الهی نیست و نباید باعث شگفتی مؤمن شود، چرا که سرانجام بدی در انتظار آنهاست. علاوه بر این، بسیاری از "راحتیهای" ظاهری گناهکاران، در واقع، تهی از آرامش درونی و رضایت حقیقی است. آنها ممکن است از ثروت و قدرت برخوردار باشند، اما از آرامش، سکینه و معنای زندگی محرومند. ترس از دست دادن ثروت، اضطراب دائمی، روابط انسانی شکننده، و پوچی درونی، میتواند عذابی پنهان و دردناکتر از هر محرومیت مادی باشد. این افراد، حتی در اوج لذتجوییهای دنیوی، از نعمات حقیقی مانند سلامت روح، آرامش قلب، و اتصال به خالق بیبهرهاند. این بیبهرهگی، خود نوعی عذاب و مجازات است که در ظاهر دیده نمیشود. آزمایش مؤمنان و درسگرفتن: دیدن راحتی ظاهری گناهکاران، میتواند امتحانی برای مؤمنان باشد. آیا ایمان آنها متزلزل میشود؟ آیا به عدالت خداوند شک میکنند؟ یا اینکه صبر پیشه کرده و بر راه حق ثابتقدم میمانند؟ این وضعیت به مؤمنان یادآوری میکند که دنیا، سرای پاداش و مجازات نهایی نیست و نباید با دیدن ظاهر امور فریب خورد. مسیر بهشت، غالباً با دشواریها و آزمایشها همراه است و موفقیت حقیقی، نه در کسب راحتیهای دنیوی، بلکه در کسب رضایت الهی و دستیابی به سعادت ابدی است. بنابراین، وقتی به این پدیده نگاه میکنیم، باید با نگاهی عمیقتر و قرآنیتر بنگریم. راحتی گناهکاران، نه دلیل بر ضعف عدل الهی است و نه نشانه برتری راه آنها. بلکه بخشی از نقشه عظیم الهی برای امتحان بندگان، مهلت دادن به سرکشان، و جدا کردن حق از باطل است تا در نهایت، هر کسی به آنچه استحقاقش را دارد، برسد. این درک، به مؤمن آرامش و بصیرت میبخشد تا در مسیر حق، ثابتقدم بماند و فریب ظاهر فانی دنیا را نخورد و بداند که حسابرسی نهایی در پیش است و نتیجه اعمال هر کس را به طور کامل در آخرت خواهد دید.
و کسانی که آیات ما را تکذیب کردند، به تدریج از جایی که نمیدانند، آنها را به سوی عذاب میبریم.
پس مرا با کسانی که این سخن [قرآن] را تکذیب میکنند، واگذار؛ ما به تدریج از جایی که نمیدانند، آنان را به هلاکت میکشانیم؛
و به آنها مهلت میدهم؛ همانا تدبیر من محکم است.
پس اموال و اولادشان تو را به شگفتی نیاورد. همانا خدا میخواهد آنان را به وسیله اینها در زندگی دنیا عذاب کند و جانشان در حالی که کافرند، بیرون رود.
آوردهاند که در زمانهای قدیم، تاجری توانگر بود که ثروتی بیکران داشت و در عیش و نوش غرق بود. او هرچه میخواست، به دست میآورد و از هیچ لذتی دریغ نمیکرد، بیآنکه به حلال و حرام کارش بیندیشد یا یادی از آخرت کند. مردم او را میدیدند و میگفتند: "عجب روزگاری دارد این مرد! هر گناهی میکند و هرچه دلش میخواهد، میخورد و میپوشد و از هیچچیز نمیترسد، گویا دنیا تنها برای او ساخته شده است." اما در همان شهر، در گوشهای دیگر، مردی درویش و قانع زندگی میکرد که با وجود فقر، دلی آسوده داشت و به رضای پروردگارش شکرگزار بود. او هر روز به اندازه قوت لا یموت خود کار میکرد و شبها به مناجات میپرداخت. مردم کمتر به او توجه میکردند و میگفتند: "این درویش چه نصیبی از دنیا دارد؟" روزی، همین تاجر ثروتمند در اوج بدمستی و غفلت، گرفتار بیماری سختی شد و تمام طبیبان از او قطع امید کردند. ثروتهایش نتوانستند آرامش را به قلب او بیاورند و از وحشت مرگ و حسابرسی بیپایان به لرزه افتاده بود. در لحظات آخر عمر، با حسرتی عمیق دریافت که تمام آن راحتی و لذتهای دنیا، سرابی بیش نبوده و تنها گناهانی برای او به ارمغان آورده است. اما درویش قانع، با قلبی مطمئن و روحی آرام، زندگی خود را به پایان رساند و هرچند در دنیا دارایی چندانی نداشت، اما در آخرت به وعدههای الهی دل بسته بود و در آرامش حقیقی قرار گرفت. اینجاست که حکیمان میگویند: "عاقبت کار را بنگر، نه آغاز آن را؛ و فریب ظاهر فانی دنیا را مخور که حقیقت در پنهان نهفته است."