چرا گاهی آدم‌های نادرست، پرطرفدار می‌شوند؟

محبوبیت ظاهری افراد نادرست، بخشی از امتحان الهی است که ایمان را می‌آزماید. این پدیده اغلب نتیجه فریبندگی دنیا، وسوسه‌های شیطانی، و مهلت الهی به ستمکاران است که همگی موقتی و ناپایدارند، در حالی که حق همواره پیروز نهایی است.

پاسخ قرآن

چرا گاهی آدم‌های نادرست، پرطرفدار می‌شوند؟

درک پدیده محبوبیت گاه‌به‌گاه افرادی که از منظر اخلاقی یا ایمانی مسیر نادرستی را برگزیده‌اند، از جمله چالش‌هایی است که ذهن بسیاری را به خود مشغول می‌کند. از دیدگاه قرآن کریم، این وضعیت نه یک تناقض، بلکه بخشی از نظام امتحانی الهی و جلوه‌ای از حکمت‌های عمیق الهی است. قرآن به طور مستقیم به واژه «محبوبیت» برای افراد «نادرست» نمی‌پردازد، اما اصول و مفاهیمی را ارائه می‌دهد که تبیین‌کننده این پدیده هستند. این مفاهیم شامل آزمون الهی، فریبندگی ظواهر دنیوی، تأثیر وسوسه‌های شیطانی، ماهیت گذرا و ناپایدار باطل، و مهلت دادن خداوند به ستمکاران است. اولین و شاید بنیادی‌ترین توضیح قرآنی برای این پدیده، اصل «آزمایش الهی» است. خداوند متعال در آیات متعدد قرآن بیان می‌دارد که زندگی دنیا صحنه آزمایش و امتحان انسان‌هاست. همانطور که در سوره عنکبوت آیه ۲-۳ می‌فرماید: «أَحَسِبَ النَّاسُ أَن يُتْرَكُوا أَن يَقُولُوا آمَنَّا وَهُمْ لَا يُفْتَنُونَ * وَلَقَدْ فَتَنَّا الَّذِينَ مِن قَبْلِهِمْ ۖ فَلَيَعْلَمَنَّ اللَّهُ الَّذِينَ صَدَقُوا وَلَيَعْلَمَنَّ الْكَاذِبِينَ» (آیا مردم گمان کردند همین که بگویند ایمان آوردیم، رها می‌شوند و مورد آزمایش قرار نمی‌گیرند؟ و همانا کسانی را که پیش از آنان بودند آزمودیم، و بی‌گمان خدا کسانی را که راست گفته‌اند می‌شناسد و دروغگویان را نیز می‌شناسد). در این راستا، دیده شدن افراد نادرست در جایگاه‌های ظاهراً موفق یا مورد تحسین قرار گرفتن آنان، می‌تواند خود یک آزمون بزرگ برای مؤمنان باشد. این آزمون محک می‌زند که آیا مؤمن در مقابل فریبندگی‌های ظاهری و تأثیر جمعی، بر اعتقادات و ارزش‌های الهی خود ثابت‌قدم می‌ماند یا خیر. این محبوبیت ظاهری می‌تواند صبر، بصیرت و تمایز حق از باطل را در افراد به چالش بکشد. دومین عامل، «فریبندگی و جذابیت ظاهری دنیا» است. قرآن کریم بارها هشدار می‌دهد که زندگی دنیا فریبنده و گذراست و نباید به زرق و برق آن دل بست. در سوره حدید آیه ۲۰، دنیا این‌گونه توصیف شده است: «اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِينَةٌ وَتَفَاخُرٌ بَيْنَكُمْ وَتَكَاثُرٌ فِي الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ ۖ كَمَثَلِ غَيْثٍ أَعْجَبَ الْكُفَّارَ نَبَاتُهُ ثُمَّ يَهِيجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ يَكُونُ حُطَامًا ۖ وَفِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَمَغْفِرَةٌ مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانٌ ۗ وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ» (بدانید که زندگی دنیا فقط بازی و سرگرمی و آرایش و فخر فروشی در میان شما و افزون‌طلبی در اموال و فرزندان است؛ مانند بارانی که گیاهش کشاورزان را به شگفتی آورد، سپس خشک می‌شود و آن را زرد می‌بینی، آنگاه خرد و ریز می‌گردد. و در آخرت عذابی سخت است و آمرزشی از جانب خدا و خشنودی. و زندگی دنیا جز کالای فریب نیست). برخی افراد نادرست ممکن است به دلیل برخورداری از ثروت، قدرت، جایگاه اجتماعی کاذب، یا توانایی در فریب‌کاری و استفاده از ترفندهای روان‌شناختی، ظاهری جذاب و موفق از خود نشان دهند که به سرعت توجه عده‌ای را جلب می‌کند. این محبوبیت، ریشه‌ای در حقیقت و فضیلت ندارد، بلکه بر اساس ظواهر فریبنده‌ای شکل گرفته که دیر یا زود رنگ می‌بازد و حقیقت درونی آن برملا می‌شود. سومین دلیل به «تأثیر وسوسه‌های شیطانی» بازمی‌گردد. شیطان همواره در تلاش است تا باطل را در نظر انسان‌ها زیبا و جذاب جلوه دهد و آنان را از راه حق منحرف سازد. قرآن بیان می‌دارد که شیطان اعمال بدکاران را برایشان زینت می‌دهد. این زینت‌دادن تنها محدود به خود فرد نمی‌شود، بلکه می‌تواند باعث شود که اعمال و حتی شخصیت فرد نادرست در نظر دیگران نیز مطلوب و قابل تحسین به نظر برسد. شیطان با استفاده از نقاط ضعف انسانی، مانند جاه‌طلبی، حرص، خودخواهی و میل به لذت‌های آنی، مسیر باطل را هموار و ظاهراً پرطرفدار می‌کند. در نتیجه، افرادی که از بصیرت کافی برخوردار نیستند یا ضعف ایمان دارند، به آسانی تحت تأثیر این تزیینات شیطانی قرار گرفته و به سمت این افراد گرایش پیدا می‌کنند. چهارمین نکته، «ماهیت گذرا و ناپایدار باطل» است. قرآن بارها تأکید می‌کند که حق پایدار است و باطل نابودشدنی. در سوره اسراء آیه ۸۱ می‌خوانیم: «وَقُلْ جَاءَ الْحَقُّ وَزَهَقَ الْبَاطِلُ ۚ إِنَّ الْبَاطِلَ كَانَ زَهُوقًا» (و بگو: حق آمد و باطل نابود شد؛ بی‌گمان باطل نابودشونده است). محبوبیت افراد نادرست، هر چقدر هم که در مقطعی گسترده به نظر برسد، معمولاً دوام ندارد. این محبوبیت کاذب، همچون کف روی آب، به سرعت از بین می‌رود و تنها چیزی که باقی می‌ماند، حقیقت اعمال و نیت‌های آن‌هاست. زمانی که ماهیت واقعی و اهداف نادرست این افراد آشکار شود، فریب‌خوردگان از آن‌ها رویگردان می‌شوند. تاریخ پر از نمونه‌هایی است که قدرت‌ها یا شخصیت‌های ظاهراً موفق، به دلیل بنیان‌های فاسد، به سرعت سقوط کرده‌اند. پنجمین جنبه، «مهلت دادن خداوند به ستمکاران» است. این یک اصل مهم قرآنی است که خداوند به ستمکاران و بدکاران فوراً کیفر نمی‌دهد، بلکه به آنان مهلت می‌دهد تا شاید توبه کنند یا اینکه پرونده اعمالشان کامل شود. در سوره ابراهیم آیه ۴۲ می‌فرماید: «وَلَا تَحْسَبَنَّ اللَّهَ غَافِلًا عَمَّا يَعْمَلُ الظَّالِمُونَ ۚ إِنَّمَا يُؤَخِّرُهُمْ لِيَوْمٍ تَشْخَصُ فِيهِ الْأَبْصَارُ» (و هرگز گمان مبر که خدا از آنچه ستمکاران می‌کنند، غافل است. او فقط آنان را تا روزی که چشم‌ها در آن خیره می‌ماند، به تأخیر می‌اندازد). این مهلت، که گاهی به ظاهر به شکل موفقیت یا محبوبیت دنیوی نمود می‌یابد، نه نشانه تأیید الهی است و نه به معنای رهایی از عذاب. بلکه فرصتی است برای توبه یا پر شدن پیمانه اعمالشان. در نهایت، حسابرسی الهی بسیار سخت‌گیرانه خواهد بود. از دیدگاه قرآن، وظیفه مؤمن در مواجهه با این پدیده، حفظ بصیرت، پایبندی به حق، عدم فریب خوردن از ظواهر دنیوی، و توکل بر خداوند است. محبوبیت ظاهری و زودگذر افراد نادرست نباید ایمان مؤمنان را متزلزل کند، بلکه باید آن‌ها را در مسیر حقیقت و پیروی از ارزش‌های الهی ثابت‌قدم‌تر سازد. در نهایت، پیروزی واقعی و ماندگار، از آنِ اهل حق و تقواست، حتی اگر در دنیا با دشواری‌هایی روبرو شوند یا در سایه محبوبیت‌های کاذب قرار گیرند.

آیات مرتبط

داستانی دلنشین

آورده‌اند که در روزگاری، دو مرد در شهری بودند: یکی خطیبی با کلامی شیرین و ظاهری آراسته که هر جا سخن می‌گفت، مردم شیفته او می‌شدند و او را بر تخت ستایش می‌نشاندند، هر چند سخنانش جز وعده‌های پوچ و نویدهای بی‌اساس نبود. و دیگری، حکیمی گوشه‌نشین بود با دلی پر از نور و کلامی مملو از پند و اندرز، اما ظاهرش ساده و بی‌تکلف بود و کمتر کسی در جمع به او روی می‌آورد. مردم، بیشتر به دنبال زرق و برق خطیب بودند و در مجالسش شور و غوغا برپا می‌کردند. اما روزگار چرخی زد و به ناگاه، پرده از اعمال خطیب افتاد و دروغ‌هایش آشکار شد. آن شور و غوغا به ناامیدی بدل گشت و ستایش‌ها به نکوهش. اما حکیم گوشه‌نشین، کلامش که از دل برآمده بود، بر دل‌ها می‌نشست و در گذر زمان، اندیشه‌هایش چون ریشه‌های عمیق در خاک، استوارتر گشت و مردم، رفته‌رفته به ارزش واقعی او پی بردند. سعدی فرماید که «هر آن کس که پایه کمال جوید، نه شهرتِ زودگذر، که اعتبار پایدار است.»

سوالات مرتبط