در قرآن، لعنت شدن اقوام گذشته به دلیل کفر، تکذیب پیامبران، ظلم و فساد آنهاست و نشانه عدالت الهی و هشداری برای آیندگان است.
در قرآن کریم، موضوع لعنت شدن برخی اقوام و ملتها، مفهومی عمیق و پر از درس است که به هیچ وجه به معنای یک عمل انتقامجویانه و بیدلیل از سوی خداوند نیست، بلکه بیانگر پیامدهای حتمی و اجتنابناپذیر اعمال و انتخابهای خود آن اقوام است. «لعنت» در زبان قرآن به معنای «دور شدن از رحمت خداوند» است. این دوری از رحمت الهی، نتیجه طبیعی و منطقی کفر، سرکشی، ظلم و فسادی است که آن جوامع به اوج خود رساندند و با لجاجت و عناد در مسیر باطل پافشاری کردند. خداوند متعال که منبع بیکران رحمت و عدالت است، هرگز بدون اتمام حجت و ارسال پیامبران و نشانههای واضح، کسی را مستحق عذاب یا دوری از رحمت خود نمیگرداند. داستانهای اقوام گذشته که در قرآن ذکر شدهاند، همگی حاوی درسهای بزرگی برای بشریت هستند تا از سرنوشت آنها عبرت گیرند و از خطاهای مشابه پرهیز کنند. یکی از اصلیترین دلایل لعنت شدن اقوام، «کفر» و «شرک» است. یعنی انکار وجود خداوند یکتا، یا شریک قائل شدن برای او، و پرستش بتها و قدرتهای ساختگی. قوم نوح و قوم عاد و ثمود نمونههای بارزی از اقوامی هستند که به دلیل شرک و عنادورزی در برابر دعوت پیامبرانشان (نوح، هود و صالح)، از رحمت الهی دور شدند و عذابهای سختی بر آنها نازل گشت. آنها با وجود دیدن معجزات و دلایل آشکار، باز هم پیامبران الهی را تکذیب کردند و بر گمراهی خود اصرار ورزیدند. این کفر و انکار نه تنها یک باور ذهنی، بلکه منجر به اعمالی چون ظلم، فساد و طغیان در جامعه میشد. دلیل مهم دیگر، «تکذیب پیامبران» و «سرکشی در برابر دستورات الهی» است. بسیاری از اقوام گذشته، هنگامی که پیامبران الهی برای هدایتشان مبعوث شدند، نه تنها به سخنان آنها گوش ندادند، بلکه آنان را مسخره کردند، آزار دادند و حتی قصد کشتنشان را داشتند. بنیاسرائیل یکی از اقوامی هستند که در قرآن بارها به خاطر شکستن پیمانها، قتل پیامبران، و نافرمانیهای مکرر مورد لعنت قرار گرفتهاند. این قوم با وجود نعمات فراوان الهی و مشاهده معجزات بزرگ، همچنان بر طغیان خود پافشاری کردند. لعنت بر آنها در قرآن به خاطر اعمالی چون رباخواری، زنا، نقض سوگند، و تحریف کلام الهی بوده است. «ظلم و فساد» نیز از عوامل اصلی دوری از رحمت الهی است. قوم لوط به دلیل اعمال زشت و ناپسند (همجنسگرایی) و نیز فساد عمومی در جامعهشان که منجر به نابودیشان شد، از رحمت خدا دور گشتند. فرعون و قومش به دلیل ظلم بیحد و حصر بر بنیاسرائیل، استکبار، و ادعای الوهیت، دچار لعنت الهی شدند. لعنت در این موارد، نشاندهنده سقوط اخلاقی و اجتماعی و گناهانی است که بر اساس فطرت انسانی و تعالیم الهی محکوم هستند. این فساد، به طور کلی شامل هرگونه اعمال غیرانسانی، تعدی به حقوق دیگران، و بیعدالتی میشود. نکته مهم این است که لعنت در قرآن، یک حکم صرفاً قضایی و بدون ریشه نیست، بلکه بازتاب یک واقعیت تکوینی و سنتی الهی است. خداوند، به انسان قدرت انتخاب داده است و سرنوشت هر قوم و ملتی در گرو انتخابهای آنهاست. هنگامی که یک جامعه به صورت جمعی و با آگاهی، مسیر کفر، ظلم و فساد را بر میگزیند و در برابر دعوت حق لجاجت میکند، رحمت الهی از آنها برداشته میشود و در نهایت، به مجازات اعمالشان میرسند. این مجازات میتواند در دنیا (مانند طوفان، زلزله، خشکسالی، نابودی) یا در آخرت (جهنم و دوری ابدی از رحمت الهی) باشد. این داستانها، نه تنها به عنوان عبرت، بلکه به عنوان هشدارهایی برای نسلهای آینده ذکر شدهاند تا انسانیت از تکرار اشتباهات گذشته بپرهیزد و راه راست و تقوا را در پیش گیرد. در نتیجه، لعنت در قرآن بیانی از عدالت مطلق الهی است که به هیچ وجه تبعیضآمیز یا بیمورد نیست، بلکه ثمره طبیعی عملکرد و سرکشی خود انسانهاست.
کسانی از بنیاسرائیل که کافر شدند، بر زبان داوود و عیسی پسر مریم لعنت شدند؛ این به خاطر آن بود که عصیان ورزیدند و همواره تجاوز میکردند.
و لعنتی در این دنیا و روز قیامت دنبال آنها شد. آگاه باشید که قوم عاد پروردگارشان را انکار کردند. آگاه باشید که قوم هود (عاد) از رحمت خدا دور شدند.
و لعنتی در این دنیا و روز قیامت دنبالشان شد؛ چه بد جایگاهی بود که به آنها داده شد!
گویند پادشاهی بود سختگیر و ستمکار، که رعایای خویش را پیوسته میآزرد و به حقوقشان بیاعتنا بود. بزرگی از خردمندان به او پند داد و گفت: «ای پادشاه! قدرت تو تا به کی دوام آوَرَد در حالی که بنیانش بر ظلم است؟ آهِ مظلومان و اشک یتیمان، لشکر بیشماری است که دیوارهای سلطنتت را فرو ریزد و سیلابی است که کاخهای ستم را ویران کند.» پادشاه به سخن حکیم گوش نداد و بر ظلم خود افزود. اما دیری نپایید که شورشی از دل همان رعایای ستمدیده برپا شد و تخت و تاجش را به لرزه درآورد. عاقبت، آن پادشاه ستمگر از قدرت برکنار شد و جز بدنامی و پشیمانی برایش نماند. اینچنین شد که هر که بذر ستم کاشت، جز دروِ خواری و لعنت، حاصلی نبرد، و تاریخ گواه است که سرنوشت ستمکاران، عبرتی برای دیگران است.