قرآن به زمان توجه ویژه دارد زیرا آن را نشانه قدرت الهی، بستر مسئولیتپذیری انسان، و فرصتی محدود برای کسب سعادت اخروی میداند. همچنین زمان در عبادات نقش محوری دارد و یادآور نزدیکی قیامت است.
در قرآن کریم، زمان نه تنها به عنوان یک بعد فیزیکی صرف، بلکه به عنوان یک مفهوم بسیار عمیق و حیاتی مطرح شده که توجه ویژهای به آن معطوف گردیده است. این تأکید بیدلیل نیست؛ بلکه ریشه در درک اسلامی از هستی، هدف آفرینش و مسئولیت انسان در قبال خداوند دارد. توجه خاص قرآن به زمان، ابعاد مختلفی را در بر میگیرد که هر یک به نوبه خود راهنمایی برای زندگی هدفمند و معنادار ارائه میدهند. اولاً، **زمان به عنوان یکی از برجستهترین آیات و نشانههای قدرت لایزال الهی** در هستی معرفی شده است. قرآن بارها توجه انسان را به پدیدههای زمانمند مانند گردش شب و روز، حرکت منظم ستارگان و سیارات، و توالی فصول جلب میکند. این پدیدهها نه تنها نشانههایی از نظم و تدبیر حکیمانه خداوند هستند، بلکه دعوت به تفکر و تدبر در آفرینشاند. به عنوان مثال، در سوره بقره آیه ۱۶۴ میخوانیم: "به راستی در آفرینش آسمانها و زمین، و در پی یکدیگر آمدن شب و روز، و کشتیهایی که در دریا روانند و آنچه به مردم سود میرسانند، و آبی که خدا از آسمان نازل کرده و با آن زمین را پس از مرگش زنده گردانیده و از هر جنبندهای در آن پراکنده ساخته، و در گرداندن بادها و ابری که میان آسمان و زمین مسخر شده، نشانههایی است برای گروهی که میاندیشند." این آیات، زمان را فراتر از یک توالی عددی، به یک گواهی بزرگ بر وجود، یگانگی و قدرت خالق تبدیل میکنند. پدیدههایی چون طلوع و غروب خورشید، آمدن و رفتن شب و روز، و تکرار فصول، همگی با نظمی بیبدیل و دقتی حیرتانگیز اتفاق میافتند که از وجود طرح و ارادهای برتر خبر میدهد. این نظم زمانی، انسان را به تفکر درباره مبدأ و معاد و هدف خلقت وامیدارد و او را به سوی ایمان و تسلیم در برابر خالق هدایت میکند. درک این بعد از زمان، به انسان یادآوری میکند که او بخشی از یک نظام بزرگتر و هدفمند است و هر لحظه از زندگیاش، خود نشانهای از حکمت بیکران الهی است. ثانیاً، قرآن بر این حقیقت تأکید دارد که **زندگی انسان در این دنیا، محدود و گذراست و زمان، بستر اصلی برای کسب سعادت ابدی و یا شقاوت جاودانی است.** هر نفسی که کشیده میشود، هر لحظهای که میگذرد، فرصتی است بیبازگشت برای انجام اعمال صالح، عبادت خداوند، و تلاش در مسیر هدایت. سوره عصر (۱۰۳:۱-۳) به شکلی بسیار کوبنده و عمیق این مفهوم را بیان میکند: "سوگند به عصر (زمان)! که انسان در خسران است، مگر کسانی که ایمان آورده و اعمال صالح انجام دادهاند و یکدیگر را به حق و صبر سفارش کردهاند." این سوره کوتاه اما پرمغز، به وضوح نشان میدهد که زمان یک سرمایه بیبدیل است که اگر به درستی به کار گرفته نشود، به جای سود، موجب خسران و زیان خواهد شد. این هشدار قرآنی، حس فوریت و مسئولیت را در دل مؤمن بیدار میکند؛ اینکه فرصتها مانند ابر به سرعت میگذرند و آنچه از آنها باقی میماند، تنها ثمره اعمال انسان است. دنیا به مثابه مزرعهای است که انسان در آن برای آخرت خود کشت میکند و زمان، بستر این زراعت است. هر لحظه، فرصتی برای کاشتن دانههای نیکی و برداشت محصولی جاودان است. غفلت از زمان و گذران آن در بطالت، به معنای از دست دادن این فرصت طلایی است که هرگز باز نخواهد گشت. ثالثاً، **زمان در قرآن به عنوان یک عامل مهم در تربیت و انضباطبخشی به انسانها** معرفی شده است. بسیاری از عبادات و مناسک اسلامی، زمانبندی دقیق و مشخصی دارند که هدف از آن، ایجاد نظم، تعهد و حضور قلب در زندگی مؤمن است. نمازهای پنجگانه در اوقات مشخصی از شبانهروز اقامه میشوند، روزه ماه مبارک رمضان از طلوع تا غروب آفتاب واجب است، و حج در ایام معینی از سال برگزار میگردد. این برنامهریزیهای زمانی، مسلمانان را به رعایت نظم، اولویتبندی امور و مدیریت صحیح زمان سوق میدهد. این عبادات، نه تنها موجب تقرب به خدا میشوند، بلکه روحیه زمانشناسی، انضباط فردی و اجتماعی، و پرهیز از اتلاف وقت را در انسان تقویت میکنند. این زمانبندی دقیق، انسان را در برابر عادات سستی و بینظمی محافظت میکند و به او میآموزد که چگونه زندگی خود را در یک چارچوب الهی، با هدف و برنامهریزی پیش ببرد. هر وقت نماز، یادآوری دوبارهای است از حضور دائمی خداوند و مسئولیت انسان در قبال او. رابعاً، قرآن با ذکر **سرگذشت امتهای گذشته و پیامد اعمال آنها در طول تاریخ، اهمیت زمان را به عنوان بستری برای عبرتآموزی** نشان میدهد. داستانهایی چون قوم عاد و ثمود، فرعون و قومش، و بنیاسرائیل، همگی درسهایی از فراز و نشیبهای تاریخ هستند که در بستر زمان به وقوع پیوستهاند. این داستانها به انسان میآموزند که قدرتهای دنیوی گذرا هستند و هر حکومتی، هر تمدنی، و هر فردی، عمر معینی دارد و در نهایت به دست تقدیر الهی سپرده میشود. "و این ایام را میان مردم میگردانیم" (آل عمران: ۱۴۰). این آیه نشان میدهد که زمان و گردش آن، سنت الهی در تغییر و دگرگونی احوال ملتهاست. از این رو، مؤمن باید از تاریخ درس بگیرد، از خطاهای پیشینیان پرهیز کند، و همواره خود را برای آیندهای که هر لحظه میتواند فرا رسد، آماده سازد. این دیدگاه تاریخیِ زمانمحور، از غرور و غفلت جلوگیری کرده و انسان را به سوی تواضع و خودسازی سوق میدهد. خامساً، تأکید قرآن بر زمان، پیوندی ناگسستنی با **مفهوم قیامت و بازگشت نهایی به سوی خداوند** دارد. قرآن بارها از "الساعة" (ساعت موعود) و نزدیک بودن آن سخن میگوید، که هدف آن بیدار کردن انسان از غفلت و آمادهسازی او برای روز حساب است. مدت اقامت انسان در دنیا در مقایسه با ابدیت آخرت، بسیار ناچیز و زودگذر است. آیات ۲۳:۱۱۲-۱۱۴ از سوره مؤمنون، این حقیقت را به زیبایی بیان میکنند: "گوید: چه مدت در زمین درنگ کردید؟ گویند: یک روز یا جزئی از یک روز؛ از شمارندگان بپرس. گوید: اگر میدانستید، جز اندکی درنگ نکردید." این تعابیر، تلنگری است برای انسان که عمرش بس کوتاه است و فرصت جبران، محدود. بنابراین، باید نهایت بهره را از این زمان کوتاه برد و آن را در مسیر رضایت الهی صرف کرد تا توشه راه آخرت فراهم آید. این یادآوری مداوم از گذر زمان و نزدیکی قیامت، به انسان کمک میکند تا اولویتهای زندگی خود را به درستی تنظیم کند و از پرداختن به امور بیاهمیت و دنیوی که او را از هدف اصلی دور میسازد، پرهیز نماید. در مجموع، توجه ویژه قرآن به زمان، نه تنها یک مفهوم تئوریک، بلکه یک رویکرد عملی و جامع برای زندگی است. این تأکید باعث میشود که انسان زمان را صرفاً ابزاری برای سنجش وقایع نداند، بلکه آن را موهبتی الهی ببیند که باید با دقت، هوشمندی و در راه رضایت خداوند به کار گرفته شود. زمان در دیدگاه قرآنی، نردبان ترقی روحانی، بستر آزمایش الهی و سرمایهای گرانبها برای رسیدن به فلاح و رستگاری ابدی است. این نگاه عمیق، معنای واقعی زندگی را نمایان میسازد و به انسان میآموزد که هر لحظه از زندگی، فرصتی است برای ساختن دنیایی بهتر و کسب آخرتی پایدار.
سوگند به عصر (زمان)!
که انسان در خسران است،
مگر کسانی که ایمان آورده و اعمال صالح انجام دادهاند و یکدیگر را به حق و صبر سفارش کردهاند.
به راستی در آفرینش آسمانها و زمین، و در پی یکدیگر آمدن شب و روز، و کشتیهایی که در دریا روانند و آنچه به مردم سود میرسانند، و آبی که خدا از آسمان نازل کرده و با آن زمین را پس از مرگش زنده گردانیده و از هر جنبندهای در آن پراکنده ساخته، و در گرداندن بادها و ابری که میان آسمان و زمین مسخر شده، نشانههایی است برای گروهی که میاندیشند.
[خداوند] گوید: چند سال در زمین درنگ کردید؟
گویند: یک روز یا جزئی از یک روز درنگ کردیم؛ از شمارندگان بپرس.
گوید: اگر میدانستید، جز اندکی درنگ نکردید.
سعدی، شاعر فرزانه، همواره به ما یادآوری میکرد که زندگی چقدر زودگذر است و هر لحظهای چقدر ارزشمند است. او میفرمود: "زمان را گنجی نپندار که بتوانی آن را جمع کنی، زیرا آن گنجی است که خود به خود خرج میشود. هر نفسی جواهری است که چون خرج شد، باز خریدنی نیست." تصور کنید تاجری پرمشغله، که همیشه در پی ثروت بود، روزی این سخنان را از زبان درویشی سادهدل شنید. تاجر که همیشه موفقیت را با پر بودن کیسههای زرش میسنجید، از حکمت عمیق درویش بهتزده شد. او دریافت در حالی که با دقت حساب طلایش را نگه میداشت، ارزشمندترین داراییاش: زمان را بیپروا هدر میداد. از آن روز به بعد، تاجر آگاهانهتر زندگی کرد و لحظاتی را به مهربانی، تأمل و رشد معنوی اختصاص داد، با درک اینکه ثروت واقعی در آنچه اندوخته، نیست، بلکه در این است که چگونه لحظات زودگذر زندگیاش را حکیمانه صرف میکند. او دریافت با ارزش نهادن به زمان خود، روحش را بسیار بیشتر از داراییهای مادیاش غنی کرده است.