فکر کردن به معنای زندگی انسان را به سوی کمال و ارتباط بهتر با خدا هدایت میکند.
قرآن کریم، بهعنوان یک منبع الهی و کتاب هدایت، در طی قرنها به عنوان واژهای نافذ و الهامبخش برای مسلمانان عمل کرده است. این کتاب مقدس با آموزشهای فراوانی که در خود دارد، به مؤمنان یادآوری میکند که باید به هدف و معنای زندگی خود فکر کنند. این موضوع به عنوان یکی از ارکان اصلی فلسفه زندگی در آموزههای دینی به شمار میآید. خداوند در سوره مومنون آیه 115 میفرماید: 'أَفَحَسِبْتُمْ أَنْمَا خَلَقْنَاكُمْ عَبَثًا وَأَنَّكُمْ إِلَيْنَا لَا تُرْجَعُونَ' یعنی آیا پنداشتهاید که ما شما را بیهوده آفریدهایم و اینکه به سوی ما بازنمیگردید؟ این آیه در واقع تأکیدی بر این نکته است که وجود انسان در این دنیا بیهدف نیست و او باید برای درک بهتر هدف خود و برقراری ارتباط با خالقش تلاش کند. در ادامه، میتوان به آیات دیگری نیز اشاره کرد که به معنی و کارکرد زندگی اشاره دارند. بهویژه در سوره فرقان، آیه 47 آمده است: 'وَهو الَّذِي جَعَلَ لَكُمُ الَّليْلَ لِتَسْكُنُوا فِيهِ وَالنَّهَارَ مُبْصِرًا' به معنای اینکه خداوند شب را برای آسایش و آرامش و روز را برای بینش و فعالیت قرار داده است. از این آیه میتوان برداشت کرد که خداوند نوعی توازن بین روز و شب برقرار کرده است تا انسانها بتوانند از هر دو زمان بهترین استفاده را ببرند. شب فرصتی برای استراحت و تفکر است و روز زمانی برای تلاش و فعالیت. از این رو، تلاش برای یافتن معنای زندگی امری است که به روح انسان آرامش میبخشد و او را در مسیر رشد و کمال قرار میدهد. به این معنا که هنگامی که فردی هدفدار و با معنا زندگی کند، نهتنها به خود آرامش میدهد بلکه به تدریج به چرخهای از رشد اجتماعی و معنوی نیز وارد میشود. زندگی کردن با هدف و معنای مشخص همچنین میتواند به انسجام اجتماعی و همکاری میان افراد جامعه نیز منجر شود. وقتی افراد به معنای زندگی خود پی ببرند، قادرند روابط بهتری با دیگران برقرار کنند و بر پایه اصول اخلاقی و دینی عمل نمایند. این ارتباطات همچنین باعث میشود که انسانها بتوانند در زمانهای دشوار بهتر از یکدیگر حمایت کنند و در راستای اهداف مشترک گام بردارند. در واقع، انسانهایی که معنای زندگی خود را کشف میکنند، به الگوهایی تبدیل میشوند که نسلهای آینده آنها را به عنوان مدلهای برتر برای زندگی در نظر میگیرند. این نوع تأثیرگذاری معمولاً هم از طریق رفتارهای شخصی و هم از طریق گفتار و منش آنها صورت میگیرد. از سویی دیگر، اگر انسانها بدون هدف زندگی کنند، دچار سردرگمی و ناکامی میشوند و به راحتی در پرتگاههای آسیبهای روانی، اجتماعی و معنوی سقوط میکنند. این وضعیت ناشی از عدم درک از هدف اصلی وجودی خود و ارتباط با خداوند است. اینجاست که این آیات قرآن میتواند نقش حیاتی را ایفا کند. با متفکرانه بودن در ارتباط با آیات قرآن، انسان میتواند به درک عمیقتری از زندگی و اهدافش دست یابد. همچنین، این درک میتواند به صورت گفتاری و عملی در اجتماع بازتاب یابد و زمینه رشد اجتماعی و فرهنگی را فراهم آورد. به همین دلیل، میتوان نتیجه گرفت که یافتن معنا و هدف در زندگی از اساسیترین نیازهای روحی و روانی انسانها است. تلاش برای رشد روحی و اجتماعی نه تنها فردی، بلکه جمعی است و این نیاز به تعامل و همکاری با دیگران بستگی دارد. زمانی که بشر هدف از وجودش را بشناسد و در جستجوی آن باشد، میتواند با شجاعت و اراده در برابر مشکلات زندگی ایستادگی کند. در این مسیر، هر فرد میتواند با کمک به یکدیگر به دستاوردهای بیشتری برسند و به یک زندگی معنادار و پررنگتر نائل آید. در نتیجه، قرآن کریم به عنوان یک راهنما و مایه روحانی، به ما یادآوری میکند که زندگی بیهدف نیست و هر انسان مسئول است که به دنبال شناخت بهتر خود، مقصود زندگی و ارتباط با خالقش باشد. این سفر معنوی و تلاش برای درک بهتر از هدف وجود، در نهایت به آرامش، کمال و انسجام در زندگی فردی و اجتماعی منجر خواهد شد.
آیا پنداشتهاید که ما شما را به باطل آفریدهایم و به سوی ما برنمیگردید؟
و او کسی است که شب را برای شما قرار داد تا در آن آرامش یابید و روز را روشنایی بخشید.
روزی روزگاری عادل در حال تفکر در مورد زندگی خود بود. او همیشه به معنای واقعی زندگی اش فکر میکرد و تصمیم گرفت که بیشتر بر روی ارتباط با خداوند متمرکز شود. او فهمید که وقتی به معنای زندگیاش فکر میکند، آرامش بیشتری پیدا میکند و میتواند با خانواده و دوستانش بهتر ارتباط برقرار کند. به تدریج، زندگیاش تغییر کرد و احساس خوشبختی بیشتری کرد.