انسانها با فطرتی توحیدی خلق شدهاند و قابلیت درک ایمان دارند.
در قرآن کریم، موضوع فطرت و توانایی ذاتی انسانها برای درک ایمان به عنوان یکی از اصول بنیادین و مهم مطرح شده است. این موضوع در آیات مختلف قرآن به وضوح بیان شده و مورد تأکید قرار گرفته است. در واقع، فلسفه خلقت انسانها بر پایه فطرت توحیدی بنا شده است. به بیان دیگر، خداوند انسانها را به گونهای آفریده است که به طور ذاتی درک کننده حقایق ایمانی باشند و این درک یکی از ویژگیهای اساسی آنها محسوب میشود. در سوره روم آیه 30 آمده است: «فَأَقِمْ وَجْهَكَ لِلدِّينِ حَنِيفًا فِطْرَتَ اللَّهِ الَّتِي فَطَرَ النَّاسَ عَلَيْهَا». این آیه به وضوح نشان میدهد که فطرت الهی بر اساس توحید و یکتاپرستی است و انسانهای به وجود آمده بر این اساس، موظف به پیروی از این فطرت هستند. این درک فطری از خداوند به انسانها فرصتی میدهد که نه تنها به شناسایی خداوند بپردازند، بلکه رابطهای عمیق با او برقرار کنند. فطرت انسانی میتواند به عنوان یک پل ارتباطی میان انسان و خداوند در نظر گرفته شود. اینکه انسان به طور ذاتی تمایل به شناخت خداوند، خیر و زیباییها دارد، نشان از عمق این فطرت است. به عبارتی، انسانهایی که از این فطرت خود غفلت نمیکنند و به آن توجه میکنند، میتوانند مسیرهای درستی را در زندگی طی کنند و به حقایق عمیقتری درباره وجود خود و زندگیشان پی ببرند. علاوه بر این، در آیه 85 سوره آل عمران نیز خداوند به حقیقت ایمان و نقش آن در حیات انسانها اشاره میکند. "ومن یبتغی غیر الاسلام دینا فلن یقبل منه"، این آیه بیانگر آن است که تنها راه نجات و راه درست برای انسانها پیروی از دین حق است. اهمیت این موضوع بر این نکته تأکید میکند که اگر انسانها به این حقیقت پی ببرند و با فطرت توحیدی خود هماهنگ شوند، روح و جانشان به آرامش میرسد و زندگیای پرمعنی و هدفمند را تجربه میکنند. آیات قرآن در کنار هم نشان میدهند که درک ایمان نه تنها یک قابلیت ذاتی بلکه یک نیاز فطری است. در سوره بقره آیه 282، خداوند بر نکته دیگری تأکید میکند که انسانها به دلیل اختیار و انتخاب خود به ایمان میرسند. در واقع، خداوند با ایجاد اختیار در انسان، به او این امکان را داده است که در کنار استفاده از فطرت خود، بتواند تصمیمات مؤثری در مسیر زندگیاش بگیرد. به همین دلیل، تمامی آموزههای دینی و معنوی در اسلام بر اساس تقویت فطرت توحیدی انسانها بنا شده است. هرچه میزان توجه ما به این فطرت بیشتر باشد، جامعهای سالمتر و انسانی با درک عمیقتر از ایمان خواهیم داشت. این نکته نشاندهندهی این است که اساسیترین نیاز انسان برقراری ارتباطی صحیح با خداوند است و این جز از طریق درک و پیروی از فطرت توحیدی ممکن نیست. با رعایت این اصول و هدایت انسانها به سوی فطرت خود، میتوان به زندگیای شادتر، معنادارتر و نزدیکتر به حقیقت دست یافت. در واقع، زندگی انسانها هنگامی به سمت کمال میرود که بتوانند از این فطرت بهره ببرند و به سمت قرار گرفتن در مسیر الهی و انسانی گام بردارند. نتیجتاً، تقدیر خداوند از انسان، بر اساس فطرت و توحید میتواند به یک زندگی امیدوارکننده و سرشار از ایمان منجر شود. این ایمان و فطرت، دو نیروی محرکه برای دستیابی به هدفهای والای انسانی به حساب میآیند. بنابراین، شناخت این فطرت و تسلط بر قدرت انتخاب برای رسیدن به ایمان، در نهایت میتواند انسانها را به درک عمیقتری از حقیقت و معنای زندگی برساند و در نهایت زندگی را برای خود و دیگران به بهشتی جهان واقعی تبدیل کند.
پس روی خود را با خلوص به دین برافراز؛ این فطرت خداوند است که مردم را بر آن خلق کرده است.
و هرکس غیر از اسلام دینی برگزیند از او پذیرفته نخواهد شد و او در آخرت از زیانکاران خواهد بود.
ای کسانی که ایمان آوردهاید! وقتی که به یکدیگر قرض میدهید تا زمان معین، آن را بنویسید.
یکی بود، یکی نبود. در یک روستای دورافتاده، مردی به نام رحمان زندگی میکرد. او همیشه به دنبال پاسخ سوالاتش بود. روزی در مسیرش، به پیرمردی برخورد و با او از پیچیدگیهای ایمان صحبت کرد. پیرمرد به او گفت: 'پسرم، ایمان در درون توست، تنها کافی است به فطرت خویش بازگردی.' رحمان با فکر در این جمله، به سوی خداوند و رازهای زندگی نزدیکتر شد و آرامش را در وجود خود حس کرد.