از دیدگاه قرآن، خودسازی واقعی و کامل، بدون ایمان قلبی به خداوند متعال، نمیتواند به سرانجام برسد، زیرا ایمان پایه و نیروی محرکه اصلی این فرآیند است و بدون آن، تلاشها بیریشه میمانند. ایمان به اعمال ارزش میبخشد و به نفس انسان جهت میدهد تا به رستگاری حقیقی دست یابد.
از دیدگاه قرآن کریم، مفهوم «خودسازی» یا همان «تزکیه نفس» یک فرآیند عمیق و جامع است که بُعد روحانی، اخلاقی، فکری و حتی جسمی انسان را در بر میگیرد. پاسخ صریح و قاطع قرآن این است که خودسازی واقعی و کامل، بدون ایمان قلبی و راسخ به خداوند متعال، نمیتواند به سرانجام برسد. ایمان، نه تنها صرفاً یک باور فکری، بلکه یک نیروی محرکه و بنیادی است که به تمام جنبههای وجودی انسان جهت میدهد و به تلاشهای او برای بهبود بخشیدن به خویش معنا میبخشد. قرآن کریم به وضوح بیان میکند که کامیابی و رستگاری حقیقی، نه تنها با انجام اعمال نیک، بلکه با همراهی ایمان حقیقی امکانپذیر است. در سوره عصر (103:1-3) میخوانیم: «سوگند به زمان، همانا انسان در زیان است، مگر کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند و یکدیگر را به حق و به صبر سفارش کردند.» این آیه مبارکه به وضوح نشان میدهد که حتی با وجود انجام کارهای خوب، اگر ایمان وجود نداشته باشد، انسان در مسیر زیان خواهد بود و به کمال مطلوب نخواهد رسید. این ایمان است که به اعمال ما ارزش و پایداری میبخشد و آنها را از صرفاً رفتارهای اجتماعی یا عادتگونه، به عباداتی هدفمند و سازنده تبدیل میکند. ایمان، به انسان «چراغ راهنمایی» میبخشد که در تاریکیهای جهل و تردید، مسیر درست را نمایان میسازد. بدون ایمان به خالق و حسابرسی روز قیامت، انگیزههای خودسازی ممکن است محدود به منافع دنیوی، شهرت، رضایت شخصی یا قوانین اجتماعی باشند. این انگیزهها هرچند میتوانند در کوتاهمدت به بهبود برخی جنبهها منجر شوند، اما فاقد عمق و پایداری لازم برای یک تحول درونی و جامع هستند. ایمان به خدا و وعدههای او، انگیزهای ابدی و والاتر از هر انگیزه دیگری فراهم میآورد؛ انگیزهای که حتی در خلوت و در جایی که هیچ چشمی ناظر نیست، انسان را به سوی نیکی سوق میدهد و از بدی باز میدارد. تزکیه نفس در قرآن، فراتر از خودداری از گناهان ظاهری است. این فرآیند شامل پاکسازی قلب از بیماریهایی مانند تکبر، حسد، ریا و بخل است. این پاکسازی عمیق قلبی، تنها با اتصال به منبع پاکی و حقیقت مطلق، یعنی خداوند، امکانپذیر است. ایمان است که به انسان قدرت میدهد تا شهوتها و خواستههای نفسانی خود را کنترل کند و ارادهاش را در مسیر رضایت الهی قرار دهد. در سوره شمس (91:9-10) خداوند میفرماید: «به تحقیق رستگار شد کسی که نفس خود را پاکیزه گردانید، و زیانکار شد کسی که آن را آلوده ساخت.» این رستگاری، همان کمال در خودسازی است که در بستر ایمان به دست میآید. ذکر و یاد خدا (که از ارکان ایمان است) و نماز (که تجلی عملی ایمان است)، ابزارهای اصلی این پاکسازی معرفی شدهاند. در سوره اعلی (87:14-15) آمده است: «به تحقیق رستگار شد کسی که خود را پاکیزه ساخت، و نام پروردگارش را یاد کرد و نماز گزارد.» این آیات به صراحت پیوند ناگسستنی میان تزکیه و ایمان را نشان میدهند. علاوه بر این، ایمان به انسان «معیار» و «میزان» میدهد. بدون یک معیار الهی، تعاریف «خوب» و «بد» میتوانند نسبی و متغیر باشند، بسته به فرهنگها، زمانها و حتی سلیقههای شخصی. اما ایمان، انسان را به منبعی از حقیقت مطلق متصل میکند که بر اساس آن، اخلاقیات و ارزشها از ثبات و پایداری برخوردار میشوند. این ثبات، به خودسازی انسان انسجام میبخشد و او را از سردرگمی در مواجهه با چالشهای اخلاقی حفظ میکند. وقتی انسان میداند که اعمالش نه تنها برای دنیای فانی، بلکه برای یک زندگی ابدی نیز تاثیرگذار است، با جدیت و خلوص بیشتری در مسیر خودسازی گام برمیدارد. در نهایت، میتوان گفت که خودسازی بدون ایمان، شبیه به ساختن خانهای زیبا بر روی شنهای روان است. ممکن است ظاهر زیبایی داشته باشد و برای مدتی نیز پایدار به نظر برسد، اما در برابر طوفانهای زندگی و تحولات عمیق روحی، فاقد بنیان مستحکم خواهد بود. ایمان، ستون فقرات و روح خودسازی است؛ بدون آن، هرگونه تلاشی برای بهبود فردی، حتی اگر به دستاوردهای ظاهری منجر شود، در نهایت ناقص و بیریشه خواهد ماند. کمال حقیقی انسان، نه در دستیابی به موفقیتهای مادی یا تحسین دیگران، بلکه در تزکیه قلب و روح و هماهنگی با اراده الهی است که جز با نور ایمان میسر نمیشود.
به تحقیق رستگار شد کسی که نفس خود را پاکیزه گردانید،
و زیانکار شد کسی که آن را آلوده ساخت.
به تحقیق رستگار شد کسی که خود را پاکیزه ساخت،
و نام پروردگارش را یاد کرد و نماز گزارد.
سوگند به زمان،
همانا انسان در زیان است،
مگر کسانی که ایمان آوردند و کارهای شایسته انجام دادند و یکدیگر را به حق و به صبر سفارش کردند.
آوردهاند که روزی شیخی در باغی نشسته بود و گروهی از شاگردان دور او حلقه زده بودند. یکی از شاگردان پرسید: «ای شیخ، آیا میتوان تنها با زحمت و کوشش، به کمال رسید، بدون آنکه دل به خدا سپرد؟» شیخ لبخندی زد و گفت: «روزی مرغی را دیدم که بر شاخه درختی نشسته بود و پیوسته نوک میزد تا سوراخی در تنه درخت ایجاد کند. او بسیار کوشید و عرق ریخت، اما هر بار که نوکش به چوب میخورد، فقط تکهای کوچک از آن جدا میشد و به جایی نمیرسید. سپس باد تندی وزید و درخت را لرزاند، و مرغ به سختی خود را نگه داشت. مرغک با خود اندیشید که اگر این درخت ریشهای محکم در زمین نداشت، با هر بادی میلرزید و تلاش من بیهوده میشد. خودسازی نیز چنین است. کوشش و عمل نیک چون نوک زدن مرغ است، اما ریشه محکم آن، ایمان به خداست. هر که ایمان نداشته باشد، تلاشش در برابر طوفانهای زندگی لرزان و ناپایدار خواهد بود.» شاگردان از این تمثیل حکیمانه پند گرفتند و دانستند که ریشهی همه خوبیها، ایمان است.