بله، هر انسانی ظرفیت ذاتی برای دریافت هدایت الهی را دارد که از «فطرت» و «عقل» او نشأت میگیرد. خداوند راه را به همه نشان داده و ابزار آن را فراهم آورده، اما انتخاب پذیرش یا رد آن به «اختیار» و تلاش فردی انسان بستگی دارد.
«آیا هر انسانی ظرفیت دریافت هدایت را دارد؟» این پرسش عمیق و بنیادین، ریشههای محکمی در آموزههای قرآنی دارد و پاسخ آن، با قاطعیت و وضوح از کلام وحی استخراج میشود: بله، خداوند متعال انسان را به گونهای آفریده که ظرفیت ذاتی و بالقوه برای دریافت هدایت الهی را داراست. این ظرفیت، بخشی جداییناپذیر از خلقت انسان است و به «فطرت» او بازمیگردد. فطرت، همان گرایش درونی و پاکی است که هر انسانی با آن متولد میشود و او را به سوی توحید، نیکی و حقیقت سوق میدهد. در واقع، انسان فطرتاً خداجو و حقطلب است و تمایل طبیعی به سوی خیر و نیکی دارد. این گرایش اولیه، نشاندهنده پتانسیل بالای انسان برای رشد معنوی و پذیرش راه راست است. قرآن کریم در آیات متعددی به این حقیقت اشاره میکند. به عنوان مثال، در سوره شمس، آیه ۸ میفرماید: «فَأَلْهَمَهَا فُجُورَهَا وَتَقْوَاهَا»؛ یعنی «پس به نفس، راه فجور و تقوایش را الهام کرد.» این آیه به وضوح بیان میدارد که خداوند، توانایی تشخیص خیر و شر، و شناخت راه صلاح و فساد را به جان انسان الهام کرده است. این الهام درونی، همان چراغ راهنمایی است که به انسان نشان میدهد کدام مسیر به سعادت و کدام به شقاوت میانجامد. این ظرفیت، عمومی است و شامل همه انسانها، فارغ از نژاد، زبان یا موقعیت جغرافیایی، میشود. هر انسانی از بدو تولد، مجهز به این قطبنمای درونی است که او را به سمت ارزشهای اخلاقی و معنوی صحیح رهنمون میسازد. علاوه بر فطرت، خداوند به انسان «عقل» را نیز ارزانی داشته است. عقل، ابزاری است برای درک، تحلیل و تمییز میان حق و باطل. با استفاده از عقل، انسان میتواند آیات آفاقی (نشانههای خدا در جهان هستی) و آیات انفسی (نشانههای خدا در درون خود) را مورد تدبر قرار دهد و به وجود خالق و حقانیت مسیر هدایت پی ببرد. قرآن بارها انسانها را به تفکر، تعقل و تدبر دعوت میکند و از آنان میخواهد که کورکورانه دنبالهرو هواهای نفسانی یا سنتهای نادرست نباشند. این دعوت به تعقل، خود دلیلی محکم بر وجود ظرفیت پذیرش هدایت در انسان است. اگر انسان توانایی فهم و درک نداشت، دعوت به تعقل بیمعنا میبود. این دعوتهای مکرر به اندیشه و خردورزی، تأکیدی بر این است که انسان دارای پتانسیل فکری لازم برای شناسایی حقیقت و گام نهادن در مسیر الهی است. مهمتر از همه، خداوند متعال با ارسال پیامبران، انزال کتب آسمانی و برقراری حجتهای آشکار، مسیر هدایت را به صورت خارجی و عینی نیز برای انسانها هموار کرده است. پیامبران با آوردن پیامهای الهی و نشان دادن الگوهای رفتاری صالح، راه راست را به مردم معرفی کردهاند. قرآن کریم، به عنوان آخرین و کاملترین کتاب آسمانی، خود منبعی عظیم از هدایت است که نور و روشنایی را برای جویندگان حقیقت به ارمغان میآورد. این کتاب، معجزهای است که کلام خدا را به زبانی روشن و قابل فهم برای بشر بیان میکند. در سوره انسان (دهر)، آیه ۳ میخوانیم: «إِنَّا هَدَيْنَاهُ السَّبِيلَ إِمَّا شَاكِرًا وَإِمَّا كَفُورًا»؛ یعنی «ما راه را به او نشان دادیم، خواه شاکر باشد یا ناسپاس.» این آیه صراحتاً بیان میکند که راه هدایت به همه انسانها نشان داده شده است و انتخاب پذیرش یا رد آن، به اختیار خودشان است. این همان «حجت بالغه» الهی است که راه را برای هیچ کس مبهم نمیگذارد. پس چرا با وجود این ظرفیت و این همه وسایل هدایت، عدهای گمراه میشوند؟ پاسخ در «اراده آزاد» و «اختیار» انسان نهفته است. خداوند انسان را موجودی مختار آفریده است؛ او میتواند راه شکرگزاری و هدایت را برگزیند یا راه ناسپاسی و گمراهی را انتخاب کند. گمراهی انسانها نه به دلیل عدم ظرفیت درونی یا نقص در هدایتگری خداوند، بلکه به خاطر انتخابهای غلط خودشان است. عواملی مانند غرور، تعصب، تقلید کورکورانه از گذشتگان یا اطرافیان، شهوتپرستی، دنیادوستی بیش از حد، و بیتوجهی به آیات و نشانههای الهی، میتوانند حجابهایی بر قلب و عقل انسان بیندازند و او را از درک و پذیرش هدایت بازدارند. این حجابها، نتیجه اعمال و انتخابهای خود انسان است، نه سلب ظرفیت از سوی خداوند. قرآن کریم بیان میکند که خداوند کسانی را هدایت میکند که خودشان به سوی هدایت گام بردارند و قلبهایشان را برای پذیرش حق بگشایند. این هدایت «توفیقی» است، نه اجباری. یعنی خداوند اسباب و فرصتهای هدایت را فراهم میآورد و به کسانی که نیت پاک و اراده برای اصلاح دارند، کمک میکند تا به حق دست یابند. در واقع، آیات بسیاری نشان میدهد که ضلالت نتیجه استکبار، فسق، ظلم و تکذیب آیات الهی است. برای مثال، در سوره بقره، آیه ۲۶، میخوانیم: «وَمَا يُضِلُّ بِهِ إِلَّا الْفَاسِقِينَ»؛ یعنی «و با آن جز فاسقان را گمراه نمیکند.» این آیه نشان میدهد که گمراهی، نتیجه فسق و خارج شدن از جاده بندگی است، نه فقدان ظرفیت هدایت. خداوند با هیچ کس دشمنی ندارد و از روی لطف و رحمت، همواره درهای هدایت را باز نگه داشته است. در نهایت، میتوان گفت که هر انسانی با ظرفیت کامل برای درک و پذیرش هدایت متولد میشود. این ظرفیت، هدیهای الهی است که به او امکان میدهد تا راه سعادت را تشخیص دهد. اما بهرهبرداری از این ظرفیت، نیازمند تلاش فردی، خلوص نیت، و گشودن قلب به سوی حقیقت است. خداوند متعال راه را نشان داده و اختیار انتخاب را به خود انسان واگذار کرده است. این اختیار، همان مسئولیت بزرگ انسان در برابر پروردگار خویش است. هر کس که به دنبال هدایت باشد، خداوند او را در این مسیر یاری خواهد کرد، زیرا رحمت و لطف الهی فراگیر است و خداوند هرگز راه را بر کسی که به جد خواهان آن است، نمیبندد. این همان معنای حکمتآمیز آزادی اراده و مسئولیتپذیری انسان در قبال سرنوشت ابدی خویش است که او را از سایر مخلوقات متمایز میسازد و به او کرامت میبخشد.
ما راه [حق و باطل] را به او نشان دادیم؛ خواه شاکر باشد یا ناسپاس.
و دو راه [خیر و شر] را به او نشان دادیم؟
پس بدیها و پرهیزکاریهایش را به او الهام کرد.
روزی شیخی دانشمند، شاگردان خود را پند میداد و میفرمود: «خداوند، راه حق و باطل را به هر انسانی نشان داده است، اما تنها آنان که گوش دل بگشایند و از هوای نفس دست بشویند، به حقیقت رهنمون میشوند.» یکی از شاگردان که از اهل کمال و دانش بود، این سخن را شنید و با خود گفت: «تا کی در میان کتابها و بحثها بمانم؟ وقت آن است که آنچه را آموختهام، در عمل بیاورم و از درون، هدایت را بجویم.» او از جمع جدا شد و به کنج عزلت رفت و با پرهیزگاری و تفکر، دل خود را صیقل داد. پس از مدتی، نوری از درون او ساطع شد که راه را برایش روشن کرد. اما شاگرد دیگری که به زر و زیور دنیا دلبستگی داشت، این پند را به شوخی گرفت و گفت: «شیخ هر چه میگوید، برای اهل زهد است. ما را چه به این سخنان؟» او به دنبال جمعآوری مال و جاه رفت و هر روز بر ثروت و موقعیتش افزود. اما قلبش هر روز تنگتر و تاریکتر میشد و هیچگاه طعم آرامش واقعی را نچشید. تا آنکه در پیری، با وجود همه داراییهایش، خود را تهی و تنها یافت و فهمید که فرصتهای هدایت را با دلبستگیهای پوچ معامله کرده بود. این حکایت نشان میدهد که ظرفیت هدایت در همه هست، اما تنها کسی بهرهمند میشود که آن را با دلی مشتاق و نیتی پاک طلب کند.