بله، امید زیاد بدون ترس، انسان را به غفلت میکشاند. ایمان حقیقی نیازمند تعادل میان امید به رحمت الهی و ترس از عدل و عقاب اوست تا از بیتفاوتی و ارتکاب گناه جلوگیری شود.
در تعالیم عمیق و جامع قرآن کریم، زندگی معنوی انسان بر پایه تعادلی ظریف و حیاتی بنا شده است؛ تعادلی میان «خوف» (ترس) و «رجاء» (امید). این دو حالت روحی و قلبی، همچون دو بال برای پرندهای هستند که بدون هر یک، پرواز به سوی کمال و قرب الهی ممکن نخواهد بود. سؤال شما در مورد اینکه آیا امید زیاد بدون ترس میتواند به غفلت منجر شود، کاملاً در این چارچوب معنا مییابد و پاسخ قاطعانه قرآن به این پرسش «بله» است. در حقیقت، ایمان کامل و سازنده نه تنها نیازمند امید به رحمت بیکران خداوند است، بلکه همزمان مستلزم ترس از عذاب، عدل، و حسابرسی او نیز میباشد. این ترس نه از سر ناامیدی، بلکه از سر بصیرت و آگاهی نسبت به جایگاه انسان در برابر عظمت پروردگار و مسئولیتهایی است که بر دوش او نهاده شده است. غفلت، در اصطلاح قرآنی، حالتی از بیخبری، بیتفاوتی و فراموشی خداوند و هدف آفرینش است. زمانی که انسان تنها بر رحمت و مغفرت الهی تکیه میکند و جنبههای عدل و کیفر خداوند را نادیده میانگارد، این امید کاذب و بیمبنا میتواند او را به احساس امنیت دروغین بکشاند. این احساس امنیت، دروازهای به روی گناه، ترک واجبات، و بیتوجهی به آیات و نشانههای الهی است. قرآن کریم بارها انسانها را از غفلت برحذر داشته و عواقب وخیم آن را گوشزد کرده است. برای مثال، در بسیاری از آیات، از «غافلون» به عنوان کسانی یاد میشود که از آیات الهی روی برگرداندهاند و دلهایشان سخت شده است. این گروه به دلیل غفلت خود، از درک حقایق باز میمانند و راه رستگاری را گم میکنند. مفهوم «تقوا» که در قرآن مکرراً به آن تأکید شده، دقیقاً همین تعادل میان خوف و رجاء را در خود جای داده است. تقوا، به معنای پرهیزگاری و خداترسی، نه تنها انسان را از گناهان باز میدارد، بلکه او را به انجام اعمال صالح تشویق میکند. این ترس، ترسی سازنده است که انسان را به سوی خدا میراند، نه ترسی فلجکننده که به یأس منتهی شود. از سوی دیگر، امید به رحمت الهی، او را از ناامیدی بازمیدارد و انگیزهای برای توبه، اصلاح و حرکت به سوی کمال میشود. یک مؤمن واقعی کسی است که همواره در این میانه قرار دارد؛ نه آنقدر غرق در ترس که از رحمت خدا مأیوس شود، و نه آنقدر مطمئن به بخشش که از عقوبت الهی آسوده خاطر گردد و دچار غفلت شود. قرآن کریم به صراحت بیان میکند که خداوند هم «غفور و رحیم» است و هم «شدید العقاب». نادیده گرفتن هر یک از این صفات، باعث انحراف در مسیر بندگی میشود. کسانی که تنها به امید و رحمت تکیه میکنند، ممکن است به این توهم دچار شوند که هر گناهی انجام دهند، خداوند آنها را خواهد بخشید. این طرز فکر، به سستی در انجام عبادات، جسارت در گناه، و در نهایت به غفلت کامل از آخرت و حسابرسی منجر میشود. چنین افرادی ممکن است توبه را به تعویق بیندازند و فرصتهای بیشماری برای اصلاح خود را از دست بدهند. یکی از مهمترین راههای مقابله با غفلت، «ذکر» (یاد خدا) است. قرآن به مؤمنان دستور میدهد که خداوند را بسیار یاد کنند، چرا که یاد خدا قلبها را آرام میکند و انسان را از فراموشی هدف اصلی حیات باز میدارد. ذکر تنها به معنای تسبیح و دعا نیست، بلکه شامل تفکر در آیات الهی، تدبر در خلقت، و آگاهی مداوم از حضور خداوند در تمام لحظات زندگی است. هرچه انسان بیشتر در حال ذکر باشد، کمتر گرفتار غفلت میشود و پیوسته میان خوف و رجاء در تعادل میماند. در نتیجه، میتوان گفت که امید بدون ترس نه تنها سازنده نیست، بلکه میتواند بسیار خطرناک باشد و انسان را به ورطه غفلت و بیخبری بکشاند. غفلت، موجب فراموشی هدف خلقت، نادیده گرفتن مسئولیتها، و در نهایت تباهی زندگی دنیوی و اخروی میشود. لذا، از منظر قرآن، انسان باید همواره میان خوف از عدل الهی و رجاء به رحمت بیکرانش در نوسان باشد تا همواره بیدار، مسئولیتپذیر، و در مسیر حق باقی بماند. این تعادل، ضامن رستگاری و رسیدن به سعادت حقیقی است. به عبارت دیگر، امید و ترس در ایمان اسلامی مانند دو روی یک سکه هستند؛ هر یک مکمل دیگری است و بدون دیگری بیمعناست. امید، به ما انگیزه میدهد تا حرکت کنیم، تلاش کنیم و در مسیر خیر گام برداریم، حتی زمانی که به خطا میرویم، به ما نوید توبه و بازگشت میدهد. اما ترس، به ما هشدار میدهد که محتاط باشیم، از حدود الهی تجاوز نکنیم و مسئولیت اعمالمان را در نظر بگیریم. این ترس سازنده، نه تنها مانع از یأس و ناامیدی نمیشود، بلکه ما را از سقوط در گناه و غرق شدن در غفلت حفظ میکند. اگر صرفاً امید داشته باشیم و هیچ ترسی از عواقب اعمالمان نداشته باشیم، به تدریج نسبت به فرامین الهی بیتفاوت میشویم، گناهان را کوچک میشماریم، و توبه را به تأخیر میاندازیم. این همان غفلت است که قلب را سخت کرده و مانع از دریافت نور هدایت میشود. بنابراین، برای رشد معنوی و حفظ بیداری قلبی، حفظ این توازن حیاتی است.
و به یقین، بسیاری از جن و انس را برای جهنم آفریدیم. دلهایی دارند که با آن نمیفهمند، و چشمانی دارند که با آن نمیبینند، و گوشهایی دارند که با آن نمیشنوند. آنان همانند چهارپایانند، بلکه گمراهتر. آنان همان غافلانند.
بگو: ای بندگان من که بر خود زیادهروی کردهاید، از رحمت خدا نومید نشوید؛ یقیناً خدا همه گناهان را میآمرزد؛ زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است.
بندگان مرا آگاه کن که منم بسیار آمرزنده و مهربان.
بدانید که خداوند سخت کیفر و در عین حال آمرزنده و مهربان است.
آوردهاند که در زمانهای قدیم، تاجری ثروتمند و کاردان بود. او چنان در تجارتش موفق شده بود که انبارش همیشه پر از کالا و درآمدش فراوان بود. با دیدن این موفقیتهای پی در پی، نفسش او را فریب داد و به خودش گفت: «من چنان باتجربهام و کارم چنان با برکت است که دیگر نیازی به مراقبت و تلاش شبانهروزی نیست. خداوند همواره مرا یاری کرده و خواهد کرد.» این اطمینان بیش از حد، او را به غفلت کشاند. او از نظارت بر کارمندانش غافل شد، از بررسی حسابها دست کشید و وقت خود را به خوشگذرانی گذراند. دیری نگذشت که کارمندانش دزدی آغاز کردند، کالاها فاسد شدند و بدهکاران از پرداخت سرباز زدند. انبارش خالی شد و سرمایهاش از دست رفت. در نهایت، آن تاجر که روزی غرق در امید کاذب بود، با شکست و حسرت مواجه شد. سعدی میفرماید: «امیدوار باش به لطف خدا، اما از مکر دنیا غافل مباش.»