بله، خداوند نه تنها به نالههای درونی و پنهان ما گوش میدهد، بلکه پیش از آنکه کلمهای بر زبان آوریم، از هر آنچه در دلهاست آگاه است و به آن علم کامل دارد. این احاطه کامل و قرب الهی، منبع آرامشی عمیق برای مؤمنان است.
«آیا خدا به نالههای درونی هم گوش میدهد؟» این پرسشی عمیق و آرامشبخش است که به قلب ایمان و ارتباط انسان با آفریدگار بازمیگردد. پاسخ قاطع و روشنی که میتوان از آیات قرآن کریم استنباط کرد این است: بله، خداوند نه تنها به نالههای درونی و دعاها و راز و نیازهای پنهان ما گوش میدهد، بلکه پیش از آنکه ما کلمهای بر زبان آوریم، از هر آنچه در دلها میگذرد آگاه است و به آن علم دارد. این موضوع نه تنها نشاندهنده احاطه کامل و بینهایت علم الهی است، بلکه بیانگر قرب و نزدیکی بینظیر خداوند به بندگانش میباشد. انسان در مسیر زندگی خود، همواره با فراز و نشیبهایی روبروست. گاهی اوقات، دردها و رنجهایی را تجربه میکند که بیان آنها با کلمات دشوار یا حتی ناممکن است. در چنین لحظاتی، نالههای درونی و آه کشیدنهای بیصدا، گویاترین فریادهای روح هستند. قرآن کریم به ما اطمینان میدهد که حتی این زمزمههای ناگفته و احساسات عمیق، از دیدگاه خداوند پنهان نمیمانند و مورد توجه او قرار میگیرند. قرآن کریم در آیات متعددی به این حقیقت اشاره میکند که خداوند علیم و بصیر است؛ دانایی که هیچ چیز، حتی کوچکترین افکار و احساسات پنهان در اعماق وجود انسان، از دید او پنهان نمیماند. در سوره ملک، آیه ۱۳ میخوانیم: «وَأَسِرُّوا قَوْلَكُمْ أَوِ اجْهَرُوا بِهِ إِنَّهُ عَلِيمٌ بِذَاتِ الصُّدُورِ» (گفتار خود را پنهان دارید یا آشکار کنید، او به آنچه در سینههاست، داناست). این آیه به وضوح بیان میکند که خواه ما سخنی را به زبان آوریم و آشکار کنیم یا آن را در دل پنهان داریم، خداوند به تمامی آن آگاه است. «ذات الصدور» (آنچه در سینههاست) اشاره به عمیقترین و پنهانترین افکار، نیتها، نگرانیها، آرزوها و دردهای درونی دارد که حتی شاید خود انسان نیز به طور کامل قادر به بیان آنها نباشد. این آیه، تصویری جامع از علم الهی ارائه میدهد که نه تنها شامل کلام آشکار است، بلکه افکار پنهانی که حتی به صورت ناله و آه نیز بروز نمیکنند را نیز در بر میگیرد. این نشان میدهد که ارتباط با خداوند فراتر از زبان و گفتار است و به جوهره نیت و قلب بازمیگردد. یا در سوره طه، آیه ۷ آمده است: «وَإِن تَجْهَرْ بِالْقَوْلِ فَإِنَّهُ يَعْلَمُ السِّرَّ وَأَخْفَى» (اگر سخن را آشکار گویی، [بدان که] او پنهان و پنهانتر را میداند). این آیه نیز بر احاطه علمی خداوند بر هر چیز، از جمله اموری که حتی از خود انسان نیز پنهان است، تاکید میکند. نالههای درونی و غصههای ناگفتهای که بر سینه سنگینی میکنند، دقیقا مصداق «سرّ و أخفی» هستند که هیچ حجابی برای خداوند در برابر آنها وجود ندارد. این حقیقت، آرامشی بینظیر به انسان میبخشد؛ زیرا میداند که حتی در اوج تنهایی و درماندگی، کسی هست که بدون نیاز به بیان کلامی، عمق رنج او را میداند و به آن توجه دارد. این علم مطلق، به بندگان این اطمینان را میدهد که هیچ دردی، هیچ اندیشهای، و هیچ ناامیدیای از حضور و آگاهی الهی پنهان نمیماند. این بدان معناست که خداوند نه تنها به ظاهر اعمال ما، بلکه به عمق انگیزهها و احساسات ما نیز توجه دارد، و این خود دلیلی بر نهایت عدل و رحمت اوست. علاوه بر علم الهی، مفهوم «قرب» و نزدیکی خداوند نیز در قرآن بسیار برجسته است. در سوره ق، آیه ۱۶ آمده است: «وَنَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِيدِ» (و ما به او از رگ گردنش نزدیکتریم). این نزدیکی، نه نزدیکی فیزیکی، بلکه نزدیکی از جنس احاطه علمی و حضوری است که خداوند را از هر موجود دیگری به انسان نزدیکتر میکند. این بدان معناست که خداوند نه تنها صدای بیرونی ما را میشنود، بلکه به زمزمههای درونی، افکار ناگفته، حسرتها و آرزوهای پنهان که حتی به صورت ناله یا کلمهای درنمیآیند نیز کاملا آگاه است. رگ حبل الورید که شریان حیاتی انسان است، نمادی از نهایت نزدیکی و پیوستگی است، و خداوند خود را از آن هم به انسان نزدیکتر میداند. این بیان استعاری، عمق آگاهی و حضور الهی را به زیبایی نشان میدهد. این نزدیکی، تضمینی برای شنیده شدن تمامی حالات درونی ماست، حتی اگر خودمان توان بیان آنها را نداشته باشیم. اینجاست که انسان درمییابد که هیچ پردهای میان او و خالقش وجود ندارد و میتواند با تمام وجود، خود را به او بسپارد. هنگامی که انسان در تنگنای روحی قرار میگیرد و نالههایی از اعماق وجودش برمیآید که شاید هیچکس جز خودش آن را درک نکند، یا حتی خودش هم نتواند به وضوح بیانشان کند، این اطمینان که خداوند به این نالههای درونی گوش میدهد و از آنها باخبر است، تسکینبخش و امیدآفرین است. این ویژگی الهی، ارتباطی صمیمی و بیواسطه میان بنده و پروردگار ایجاد میکند. فرد میتواند بدون نیاز به ترتیب دادن کلمات یا انجام آداب خاص، در هر زمان و مکانی، تنها با دل و جان خود با خدا سخن بگوید و مطمئن باشد که ندایش شنیده میشود. این همان سرّ مناجاتهای قلبی است که ارزش آن گاه از دعاهای بلند و کلامی نیز فراتر میرود، چرا که نشاندهنده نهایت اخلاص و صدق بنده است. این آگاهی به انسان این قدرت را میدهد که حتی در سکوت مطلق، فریاد دلش را به گوش آفریدگار برساند و از او یاری بخواهد. این حس عمیق از ارتباط، سنگبنای ایمان راسخ و توکل بیپایان است. یکی از زیباترین جلوههای این نزدیکی و شنوندگی خداوند، در مفهوم دعا و استجابت آن نهفته است. در سوره بقره، آیه ۱۸۶ میخوانیم: «وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِي عَنِّي فَإِنِّي قَرِيبٌ ۖ أُجِيبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ ۖ فَلْيَسْتَجِيبُوا لِي وَلْيُؤْمِنُوا بِي لَعَلَّهُمْ يَرْشُدُونَ» (و هرگاه بندگانم از تو درباره من بپرسند، [بگو] من نزدیکم؛ دعای دعا کننده را هنگامی که مرا بخواند، اجابت میکنم؛ پس باید دعوت مرا بپذیرند و به من ایمان آورند، باشد که راه یابند). اگرچه این آیه درباره «دعوت» یا «فراخواندن» است، اما در پرتو آیات قبلی که علم خداوند به «ذات الصدور» و «سر و اخفی» را تاکید میکنند، میتوان دریافت که این فراخواندن شامل نالهها و دردهای درونی که شکل دعای قلبی به خود میگیرند نیز میشود. خداوند نیازی به شنیدن صدای بلند ما ندارد تا از خواسته یا درد ما آگاه شود؛ او عمق نیاز و تضرع را در درون ما حس میکند و به آن پاسخ میدهد. این آیه به ما میآموزد که نزدیکی خداوند آنقدر عمیق است که هر ندایی، چه آشکار و چه پنهان، به گوش او میرسد. این باور که خداوند حتی به نالههای درونی ما گوش میدهد، تاثیرات عمیقی بر روان و زندگی انسان دارد. اولا، حس تنهایی را از بین میبرد. انسان میداند که حتی در تاریکترین لحظات و در انزوای کامل، تنها نیست و چشم و گوش مهربانی ناظر و شنونده اوست. این احساس اطمینان، بار سنگینی را از دوش انسان برمیدارد و او را قادر میسازد تا با آرامش بیشتری با چالشهای زندگی روبرو شود. ثانیا، باعث تقویت توکل و اعتماد به خداوند میشود. وقتی میدانیم که خدا از همه چیز ما باخبر است، حتی آنچه نمیتوانیم بگوییم، آسانتر میتوانیم امور خود را به او بسپاریم و به حکمت و قدرت او اعتماد کنیم. این توکل، منبع بینهایتی از قدرت و صبر در برابر مشکلات است. ثالثا، تشویق به خودسازی و پاکی نیت میکند. وقتی میدانیم خداوند به آنچه در سینه داریم آگاه است، بیشتر مراقب افکار و نیتهای خود خواهیم بود و سعی میکنیم قلب خود را از پلیدیها پاک نگاه داریم، چرا که هیچ رازی از او پنهان نیست. این آگاهی، ما را به سمت پاکیزگی باطنی و معنوی سوق میدهد و به ما یادآوری میکند که حتی کوچکترین افکار ما نیز حساب و کتاب دارند. به طور خلاصه، قرآن کریم با تاکید بر علم بیحد و مرز، قرب الهی، و شنوندگی مطلق خداوند، این اطمینان را به ما میدهد که حتی نالههای درونی، آهستهترین و بیصداترین زمزمههای قلب، و دردها و رنجهای ناگفتهای که در اعماق وجودمان پنهان کردهایم، همگی در محضر او آشکارند و او به تمامی آنها گوش میدهد و از آنها باخبر است. این حقیقت بنیادین، منبعی عظیم از آرامش، امید و قدرت برای هر مؤمن است و او را در مسیر ارتباط عمیقتر و صادقانهتر با پروردگار یاری میرساند.
گفتار خود را پنهان دارید یا آشکار کنید، [در هر حال] او به آنچه در سینههاست، داناست.
و به راستی ما انسان را آفریدیم و میدانیم که نفس او چه وسوسهای به او میکند؛ و ما از رگ گردن به او نزدیکتریم.
و هرگاه بندگانم از تو درباره من بپرسند، [بگو] من نزدیکم؛ دعای دعا کننده را هنگامی که مرا بخواند، اجابت میکنم؛ پس باید دعوت مرا بپذیرند و به من ایمان آورند، باشد که راه یابند.
روزی مردی در تنگنای روحی و رنجی عمیق فرو رفته بود. سخن گفتن از دردش برای او محال بود، حتی زمزمهای از لبانش برنمیآمد. تنها آهی عمیق میکشید، قلبش از باری ناگفته سنگین شده بود. عارفی از کنارش گذشت و با مهربانی پرسید: "ای دوست، چرا اینچنین آه عمیق میکشی و هیچ کلمهای بر زبان نمیآوری؟" مرد رنجور با صدایی گرفته پاسخ داد: "زبانم بسته است و کلماتم کافی نیستند تا اندوهم را بیان کنند. اما یقین دارم که دانای مطلق، به نالههای خاموش قلبی که باری فراتر از کلمات بر دوش دارد، گوش میسپارد و او از حال من، آگاهتر از خود من است." عارف لبخندی زد و گفت: "راست گفتی، زیرا خداوند نه تنها به صدای بلند سخنان، بلکه به نجواهای روح و به هر تپش قلب صادق نیز گوش فرا میدهد."