خداوند از احساسات و اشکهای بندگانش آگاه است و هیچ چیزی را از آنها نمیبیند.
در قرآن کریم، یکی از مهمترین موضوعات که بارها مورد تأکید قرار گرفته، آگاهی خداوند به احساسات و حالات بندگانش است. این موضوع، همواره یکی از ابعاد مهم ارتباط انسان با خداوند محسوب میشود. فهم این نکته که خداوند نه تنها بر اعمال انسانها بینظارت نیست، بلکه تمام عواطف و احساسات قلبی آنها را نیز درک میکند، میتواند بر رفتار و کردار ما تأثیر عمیق بگذارد. در سوره آل عمران، آیه 159، خداوند میفرماید: "فَبِمَا رَحْمَةٍ مِّنَ اللَّهِ لِنتَ لَهُمْ ۖ وَلَو كُنتَ فَظًّا غَلِيظَ الْقَلْبِ لَانْفَضُّوا مِن حَوْلِكَ". این آیه به وضوح نشاندهندهی رحمت و محبت خداوند به بندگانش است. او بر قلبها و احساسات بندگانش احاطه دارد و به دلسوزی به آنها نگاه میکند. اینکه خداوند به بندگانش توجه میکند و با آنها در ارتباط است، میتواند دلگرمی و امیدی بزرگ برای انسانها باشد. اگر ما به این نکته توجه کنیم که خداوند هیچ احساس و اشکی از بندگانش را پنهان نمیدارد، ممکن است در زمانهای سخت با توکل بیشتری به او روی آوریم. سوره مومنون نیز مؤید همین مطلب است. در آیه 14 این سوره میخوانیم: "فَخَلَقْنَاهُ مِن مَّاءٍ دَافِقٍ". این آیه نشاندهندهی این است که خداوند در تمام مراحل زندگی و در زمانهایی که ما دچار رنج و سختی میشویم، با ماست و از وضعیت ما کاملاً آگاه است. او به ما زندگی میدهد و از جزئیات زندگیمان مطلع است. این توجه خاص خداوند به بندگانش همواره میتواند ما را در جستجوی آرامش ترغیب کند. آگاهی خداوند نه تنها به اعمال، بلکه به احساسات ما نیز تسری دارد. در سوره یوسف، آیه 86، یعقوب در فقدان یوسف غم و اندوه عمیق خود را ابراز میکند و میگوید: "قَالَ إِنَّمَا أَشْكُوا بَثِّي وَحُزْنِي إِلَى اللَّهِ". این جمله به وضوح نشان میدهد که یعقوب به خداوند اعتماد دارد و میداند که فقط او میتواند در این شرایط او را درک کند. بنابراین، این آیه نشان میدهد که برای خداوند هیچ چیزی از احساسات ما پنهان نیست و او همواره شنوندهای برای دردها و غمهای ماست. همچنین، آگاهی خداوند به احساسات بندگانش به شکل خاصی در دعای مردم و عرفان اسلامی تجلی پیدا میکند. وقتی انسان در دل خود درد و رنجی را احساس میکند و نمیتواند آن را برای دیگران تشریح کند، میتواند به خداوند پناه ببرد و در دل خود با او سخن بگوید. این در واقع نشاندهندهی رابطهای عمیق و عاطفی بین انسان و خداوند است. از نظر روانشناسی، درک این نکته که خداوند به احساسات و رنجهای ما توجه دارد میتواند تأثیر مثبتی بر روی روحیهی فرد داشته باشد. زمانی که احساس میکنیم تنها نیستیم و از طرف موجودی بزرگ و قدرتمند مورد فهم و درک قرار میگیریم، در طول مدت زمانهای سخت احساس امنیت بیشتری میکنیم. این حس وابستگی به خداوند و احساس تحت حمایت او بودن، میتواند به فرد انگیزه دهد تا با مشکلات و چالشهای زندگی مواجه شود و از آنها عبور کند. بنابراین، میتوانیم نتیجه بگیریم که خداوند نه تنها بر اعمال ما نظارت دارد بلکه به دلسوزی به اشکها و احساساتی که در دل انسانها وجود دارد نیز توجه خاصی میکند. در این جهان پر از تنش و مشکلات، فهم این حقیقت میتواند به انسان آرامش بخشد و او را به ادامهی مسیر زندگی تشویق کند. یادگیری این نکته که خداوند توجه خاصی به احساسات ما دارد، میتواند باعث افزایش تقویت ایمان ما و نزدیکتر شدن به خداوند شود. این احساس که کسی وجود دارد که ما را درک میکند و از رنجهای ما آگاه است، میتواند به ما قدرت و انرژی برای ادامه دادن در زندگی بدهد. به همین دلیل، در زمانهای دشوار، بهتر است به یاد داشته باشیم که خداوند همیشه در کنار ماست و به احساسات و دلتنگیهای ما گوش میدهد. زندگی همراه با آگاهی از این حقیقت که خداوند از دلهای ما باخبر است، میتواند ما را به بهترین سمتها هدایت کند و روابط ما با خداوند را تقویت کند. در نهایت، این حقیقت میتواند نقطهی عطفی باشد برای تغییر در نگرش ما به زندگی و بر اعمال ما تأثیر مثبتی بگذارد.
پس از رحمت خدا بر تو، با آنها نرمخو شدی و اگر سخت و خشن بودی، قطعاً از گرد تو متفرق میشدند.
پس انسان را از آبی جاری خلق کردیم.
گفت، تنها شکایت و اندوه خود را به خدا میبرم.
روزی روزگاری مردی به نام احمد در گوشهای از شهر در حال نشستن و تفکر بود. او هر روز با درد و رنجهای زیادی روبهرو میشد و احساس میکرد هیچکس صدایش را نمیشنود. یک روز تصمیم گرفت کمی با خود خلوت کند و در این لحظه، اشکی از چشمانش سرازیر شد. او به یاد قرآن افتاد و فهمید که خداوند همیشه شاهد و ناظر است. او با صدای دلنشین و خالصانهاش شروع به دعا کرد و احساس کرد که خداوند همه درد و رنجهای او را درک میکند. از آن روز به بعد، احمد در هر سختی به یاد خدا میافتاد و اعتماد به نفسش را بازمییافت.