ثروت میتواند مانع بندگی نباشد، بلکه وابستگی به آن موجب غفلت از خدا خواهد شد.
در قرآن کریم، ثروت و دارایی به عنوان نعمتی از سوی خداوند به بشر عطا شده است. این امر به ما یادآوری میکند که هر آنچه در زندگی داریم، در واقع موهبت خداوند است و باید به درستی از آن استفاده کنیم. با این حال، در آموزههای دینی تأکید شده است که نباید به این نعمتها وابسته شویم تا از مسیر عبودیت و بندگی خداوند باز نمانیم. در سوره آل عمران، آیه 14، خداوند میفرماید: "زین لناس حب الشهوات من النساء و البنین و القناطیر المقنطره من الذهب و الفضة..." این جمله به وضوح بیان میکند که محبت به مال و ثروت، یکی از آزمونهای زندگی انسان است و باید نسبت به آن آگاه و هشیار بود. آزمایشات خداوند، در واقع فرصتی برای رشد و شکوفایی روحی و معنوی ما هستند. در هر یک از مراحل زندگی، ممکن است وسوسهها و دلمشغولیهای خاصی ما را به خود مشغول کرده و از مسیر درست منحرف کنند. قرآن کریم به ما یادآوری میکند که جذابیت ثروت و نعمتهای دنیوی نباید ما را از یاد خداوند و بندگیاش بازدارد. در این آیه به وضوح میتوان دریافت که خداوند به ما بهترین امکانات را عطا کرده است، اما وظیفه ما این است که با تقوا و ایمان از آنها استفاده کنیم. در سوره توبه نیز به این موضوع پرداخته میشود. در آیه 24 آمده است که اگر خانواده و ثروت به شما محبوبتر از خدا و رسول او باشند، باید منتظر عواقب سختی باشید. این آیه به وضوح بیان میکند که علاقه به ثروت و وابستگی به آن میتواند خطرناکی بزرگ برای روح و جان ما به حساب آید. اگر معمولیترین امور دنیوی ما را به خود وابسته کند، به تدریج توجهمان از خالق عالم دور میشود. این دو آیه نشاندهنده آن است که ثروت خود به تنهایی بد نیست و آنچه در این راستا حائز اهمیت است، نگرش و نحوه استفاده ما از آن است. هنگامی که فرد به ثروت بیشتر متمایل میشود و دنیا را بر آخرت ترجیح میدهد، در واقع خود را در معرض خطر قرار میدهد. اینکه فرد به مقدار قابل قبولی ثروت دنیوی دارد، اشکالی ندارد، اما اگر این محبت به مال و ثروت انسان را به فراموشی بندگی و فرمانبرداری از خدا برساند، آنوقت است که خطرناک میشود. نکته مهم دیگری که باید به آن توجه کرد، دوگانگی انسانی و دوستی واقعی با خداوند است. در واقع، ثروت به خودی خود مانع بندگی نیست، بلکه وابستگی و سکوت در برابر آن میتواند ما را از مسیر درست دور کند. اگر انسان بتواند ثروت را در اختیار خود داشته باشد و به عنوان ابزاری برای خدمت به دیگران و در خدمت رسانی به خداوند از آن استفاده کند، قطعاً راه درست را برگزیده است. از سوی دیگر، باید درنظر گرفت که مقامات و ثروتهای دنیوی نمیتوانند به تنهایی موجب آرامش و رضایت بخش زندگی انسان شوند. در واقع، آرامش و رضایت در زندگی تنها با بندگی و ارتباط صحیح با خداوند به دست میآید. در جایی که انسان ایمان داشته باشد و با خداوند سالم و قوی رابطه برقرار کند، میتواند از ثروت نه تنها به نفع خود، بلکه به نفع جامعه نیز استفاده کند. غزل و درک عمیق حقیقت ثروت و بندگی به عنوان کلیدهای اصلی در این راستا معرفی میشوند. درک درست رابطه بین انسان و ثروت، میتواند به تحقق آرامش درونی و بیرونی منجر شود. در واقع، این رابطه مانند دو روی یک سکه است که هرکدام بر دیگری تأثیرگذار خواهد بود. بنابراین، در آموزههای دینی ما، مذهب به ما دستور میدهد که از ثروت به عنوان یک ابزار استفاده کنیم تا به رشد و تعالی فردی و اجتماعی دست یابیم. البته این بدان معنا نیست که باید از ثروت دوری کنیم، بلکه باید از آن به صورت صحیح و با هدفهای مقدس بهرهبرداری کنیم. در همین راستا، نگاهی به زندگی پیامبر اسلام (ص) و اهل بیت (ع) نشاندهنده این حقیقت است که ثروت نباید دلیلی برای غفلت از بندگی و وظایف انسانی باشد. با توجه به آنچه در قرآن کریم و روایات آمده است، لازم است تا به یاد داشته باشیم که موفقیت در زندگی نه تنها به مقدار ثروت و دارایی بستگی دارد، بلکه به نحوه استفاده از آن نیز بستگی دارد. این ما هستیم که باید انتخاب کنیم به کدام سمت میرویم؛ آیا به دنبال ثروت هستیم و یا به دنبال رضای خداوند؟ در نهایت، این انتخاب ماست که مشخص میکند زندگی برای ما چگونه خواهد بود و چه مسیری را برخواهیم گزید.
زینت برای مردم حب شهوات است از زنان و پسران و خیل انبوهی از طلا و نقره...
بگویید: اگر پدران و پسران و برادران و همسران و خویشاوندان شما و اموالی که جمع کردهاید و بازاری که از کساد آن میترسید و خانههایی که آنها را میپسندید، برای شما محبوبتر از خدا و رسول و جهاد در راه اوست، پس در انتظار باشید تا خداوند با امر خود بیاید.
روزی عادل در فکر بود که آیا ثروت زیاد میتواند مانع بندگی باشد. به یاد آیهای از قرآن افتاد که در آن آمده است: "محبت به مال یکی از آزمونهاست." او تصمیم گرفت که بر ثروتاش چشمی آگاه داشته باشد و با آرامش به عبادت و نیکی کردن به پدر و مادرش بپردازد. به مرور زمان، عادل فهمید که زندگیاش به طرز عجیبی تغییر کرده و آرامش بیشتری پیدا کرده است.