قرآن اگرچه مستقیماً از 'اعتیاد' نام نمیبرد، اما با نهی از مسکرات و قمار و تأکید بر خودمهارگری (تقوا)، صبر، یاد خدا (ذکر)، توبه و مسئولیتپذیری، راهکارهای جامع پیشگیری و درمان اعتیاد را ارائه میدهد. این آموزهها به انسان قدرت میدهد تا با اراده و توکل بر خدا، از هرگونه وابستگی ناسالم رها شود.
اگرچه واژه «اعتیاد» به مفهوم مدرن امروزی آن در قرآن کریم به طور مستقیم ذکر نشده است، اما آموزههای جامع و فراگیر قرآن، اصول و راهکارهای عمیقی را برای مقابله با هرگونه رفتار افراطی، مضر، و بیرون از کنترل عقل و شرع ارائه میدهد که به طور مستقیم میتوانند در مسیر پیشگیری و درمان اعتیاد مورد استفاده قرار گیرند. قرآن نه تنها به نهی از مواد مضر میپردازد، بلکه یک چارچوب کامل برای سلامت روحی، جسمی و اجتماعی انسان فراهم میآورد که اساساً مانع از افتادن در دام اعتیاد میشود و راه خروج از آن را نیز نشان میدهد. یکی از صریحترین توصیههای قرآنی که ارتباط مستقیم با موضوع اعتیاد دارد، نهی از مصرف مسکرات و قمار است. در سوره مائده، آیات 90 و 91، خداوند متعال به صراحت میفرماید: "ای کسانی که ایمان آوردهاید! شراب و قمار و بتها و تیرهای قرعه، پلیدی و از عمل شیطان است؛ پس از آنها بپرهیزید تا رستگار شوید. شیطان میخواهد با شراب و قمار، در میان شما دشمنی و کینه ایجاد کند و شما را از یاد خدا و نماز بازدارد. آیا دست برمیدارید؟" این آیات نه تنها مصرف الکل را که یکی از رایجترین انواع اعتیادآور است، حرام اعلام میکند، بلکه دلیل آن را نیز بیان میدارد: ایجاد دشمنی، کینه، و بازداشتن از یاد خدا و نماز. این نکات دقیقاً آسیبهایی را هدف قرار میدهد که اعتیاد به هر نوع ماده یا رفتاری به دنبال دارد: تضعیف روابط اجتماعی، تخریب اخلاقی، و غفلت از مسیر معنوی. از این رو، اولین گام قرآنی در مبارزه با اعتیاد، پرهیز مطلق از عوامل مادی و رفتاری است که ذهن را از کنترل خارج کرده و انسان را به وادی غفلت و تباهی میکشاند. این حکم کلی، قابل تعمیم به هر چیزی است که انسان را از حالت طبیعی و تعادل خارج کند و به ضرر او و جامعه باشد. فراتر از نهی مستقیم، قرآن بر اصول بنیادین اخلاقی و روانی تأکید دارد که ستون فقرات مقابله با اعتیاد را تشکیل میدهند. یکی از مهمترین این اصول، «تقوا» یا خودمهارگری و پرهیزگاری است. تقوا به معنای داشتن یک سیستم دفاعی درونی است که انسان را در برابر گناهان و لغزشها حفظ میکند. این خودمهارگری، نیرویی است که فرد را قادر میسازد در مقابل وسوسهها و فشارهای بیرونی و درونی مقاومت کند و تصمیمات صحیح بگیرد. قرآن در آیات متعدد، مؤمنان را به تقوا فرامیخواند و آن را راه رستگاری میداند. در واقع، فرد با افزایش تقوای خود، به قدرتی میرسد که میتواند با وسوسه مواد اعتیادآور مقابله کند و اراده خود را تقویت نماید. اصل دیگر، «صبر» و استقامت است. مسیر ترک اعتیاد یا عدم ورود به آن، مسیری دشوار و پر از چالش است. قرآن بارها مؤمنان را به صبر و شکیبایی دعوت میکند و وعده پاداشهای عظیم به صابران میدهد. در سوره بقره، آیه 153، خداوند میفرماید: "ای کسانی که ایمان آوردهاید! از صبر و نماز یاری جویید؛ به راستی خداوند با صابران است." این آیه، نه تنها صبر را به عنوان ابزاری برای گذر از مشکلات معرفی میکند، بلکه نماز را نیز به عنوان یک پناهگاه معنوی و منبع قدرت درونی برای مقابله با سختیها برجسته میسازد. نماز، ارتباط مستقیم با خالق است و میتواند آرامش روحی عمیقی به ارمغان آورد که خلاءهای درونی ناشی از اعتیاد را پر کند. فرد معتاد یا در معرض خطر اعتیاد، با تمسک به صبر و نماز، میتواند توانایی مقاومت خود را بالا ببرد و از کمک الهی بهرهمند شود. «ذکر الله» یا یاد خدا، یکی دیگر از توصیههای کلیدی قرآن است که نقش حیاتی در مبارزه با اعتیاد دارد. قرآن میفرماید: "آگاه باشید که با یاد خدا دلها آرام میگیرد." (سوره رعد، آیه 28). اضطراب، تنش و عدم آرامش درونی از عوامل اصلی گرایش به اعتیاد است. با ذکر مداوم خداوند، تلاوت قرآن، و تفکر در آیات الهی، انسان به آرامش و اطمینان قلبی میرسد که نیاز او به فرار از واقعیتها و پناه بردن به مواد مخدر را از بین میبرد. این آرامش، به فرد کمک میکند تا با مسائل زندگی خود به صورت سازنده روبهرو شود، نه اینکه آنها را با مواد مخدر پنهان کند. علاوه بر این، قرآن بر مسئولیتپذیری فردی و اجتماعی تأکید میکند. انسان در برابر جسم و روح خود مسئول است و نباید آنها را به تباهی بکشاند. سوره بقره آیه 195 میفرماید: "و خویشتن را به دست خود به هلاکت میفکنید." این آیه هشداری جدی در مورد خودکشی و هر عملی است که به نابودی جسمی و روحی منجر شود، و اعتیاد قطعاً مصداق بارز آن است. همچنین، قرآن بر اهمیت «توبه» و بازگشت به سوی خداوند تأکید دارد. برای کسانی که در دام اعتیاد گرفتار شدهاند، درِ رحمت الهی باز است. توبه نصوح و بازگشت صادقانه، نه تنها گناهان گذشته را محو میکند، بلکه اراده فرد را برای آغاز یک زندگی جدید و پاکیزه تقویت میبخشد. در نهایت، قرآن بر لزوم زندگی در جامعهای سالم و حمایتگر تأکید میکند. آموزههای قرآنی بر تعاون بر نیکی و تقوا و عدم تعاون بر گناه و ستم تأکید دارد (سوره مائده، آیه 2). این بدان معناست که جامعه اسلامی باید محیطی فراهم آورد که در آن، افراد از گناه و انحراف دور نگه داشته شوند و در مسیر خیر و صلاح یاری رسانده شوند. حمایت خانواده، دوستان و نهادهای مذهبی و اجتماعی از افراد درگیر اعتیاد، از آموزههای ضمنی قرآن است که در عمل به تحقق میپیوندد. بنابراین، قرآن با ارائه یک نظام جامع از اصول اخلاقی، روانی و اجتماعی، نه تنها راهکارهای پیشگیرانه را برای جلوگیری از اعتیاد ارائه میدهد، بلکه چراغ راهی برای بازگشت و بهبودی افراد درگیر با آن نیز فراهم میآورد. این آموزهها بر خودمهارگری، صبر، یاد خدا، توبه و مسئولیتپذیری تأکید دارند و با رویکردی جامع، به سلامت جسم و جان و روح انسان توجه میکنند. این توصیهها، نه تنها برای مقابله با اعتیاد به مواد، بلکه برای هرگونه وابستگی ناسالم به رفتارها یا عادات مضر نیز کاربرد دارد و به انسان قدرت میدهد تا با ارادهای قوی و توکل بر خداوند، زندگی پاک و پرمعنایی را تجربه کند.
ای کسانی که ایمان آوردهاید! شراب و قمار و بتها و تیرهای قرعه، پلیدی و از عمل شیطان است؛ پس از آنها بپرهیزید تا رستگار شوید.
شیطان میخواهد با شراب و قمار، در میان شما دشمنی و کینه ایجاد کند و شما را از یاد خدا و نماز بازدارد. آیا دست برمیدارید؟
ای کسانی که ایمان آوردهاید! از صبر و نماز یاری جویید؛ به راستی خداوند با صابران است.
همان کسانی که ایمان آوردهاند و دلهایشان به یاد خدا آرام میگیرد. آگاه باشید که با یاد خدا دلها آرام میگیرد.
گویند در روزگاران گذشته، بازرگانی بود نامور به دارایی و اعتبار. او را فرزندی بود که هرچند در مال دنیا غنی بود، اما در روح خویش تهی بود و به دام عادات ناپسند گرفتار آمده بود. هر روز بیشتر در باتلاق بیخبری فرو میرفت و از خویشتن و خدای خویش دور میشد. پدر دلسوز، هرچه پندش داد، سودی نبخشید. روزی با قلبی آکنده از غم، نزد حکیمی فرزانه رفت و حال فرزندش را بازگو کرد. حکیم لبخندی زد و گفت: «ای مرد نیکاندیش، بدان که ریشه همه بلاها در نفس سرکش است و هرکه بر نفس خود غالب آید، به رستگاری رسد. فرزند تو باید طعم تلخ اسارت را بچشد تا قدر آزادی را بداند.» بازرگان پرسید: «چگونه؟» حکیم گفت: «او را به جای خلوت بفرست، جایی که نه دسترسی به دنیا داشته باشد و نه بوی لذتهای زودگذر به مشامش رسد. بگذار او با خویشتن خود روبرو شود و تنها مونسش، یاد خدا باشد.» بازرگان چنین کرد. فرزند را به گوشهای دوردست فرستاد که تنها یک چشمه آب و چند درخت داشت. روزها گذشت و ابتدا تحمل برایش دشوار بود، اما به تدریج، آرامش سکوت و خلوت، دلش را نرم کرد. وقتی دیگر چیزی برای مشغول کردن نفسش نبود، شروع به تفکر کرد و با خود اندیشید که چگونه عمر گرانبهایش را به هدر داده است. در آن خلوت، او به ذکر خدا و دعا روی آورد و ذره ذره، زنجیرهای اعتیاد از روحش گسست. پس از مدتی، با روحی پاک و عزمی راسخ بازگشت. پدر شادمان شد و از حکیم پرسید: «چگونه شد که اینچنین تحولی رخ داد؟» حکیم پاسخ داد: «نفس، چون کودکی است که اگر رهایش کنی، به هر سمت و سویی رود؛ اما اگر لگامش زنی و به آدابش پروری، رام و فرمانبردار شود. فرزند تو، در آن خلوت، نفس خود را تربیت کرد و نور ایمان، تاریکیهای عادت را از دلش زدود.» و بدین سان، آن جوان از بند اعتیاد رها شد و زندگی نوینی آغاز کرد، پر از امید و شادمانی، چرا که فهمید رهایی واقعی، نه در ترک چیزی، بلکه در یافتن چیزی برتر است: آرامش با ذکر پروردگار و تسلط بر نفس.