قرآن کریم به صراحت از عبارت «تنهایی مثبت» استفاده نکرده است، اما مفاهیم و الگوهای متعددی از خلوتگزینی هدفمند برای رشد معنوی و ارتباط با خدا را تأیید میکند. نمونههایی چون خلوت حضرت موسی در کوه طور و حضرت مریم برای عبادت، و همچنین سنت اعتکاف، به وضوح بر اهمیت این نوع انزوا برای تأمل، خودسازی و دریافت الهامات الهی دلالت دارند.
اگرچه واژه دقیق «تنهایی مثبت» یا «خلوت سازنده» به صراحت در قرآن کریم به کار نرفته است، اما مفهوم و ارزش نهادن به فضاهایی از انزوا و خلوت برای تأمل، عبادت، خودسازی و ارتباط عمیقتر با پروردگار، به وضوح در آموزههای قرآنی و سیره انبیاء الهی که در قرآن ذکر شدهاند، مشهود است. قرآن کریم به طور ضمنی و با ارائه مثالهایی از زندگی پیامبران و اولیای الهی، اهمیت این نوع خلوتگزینی را تبیین میکند. یکی از بارزترین نمونهها، داستان حضرت موسی (ع) است که برای دریافت وحی و تورات، چهل شبانهروز در کوه طور به خلوت و مناجات با پروردگار مشغول شد. این دوره طولانی از جدایی از مردم و تمرکز کامل بر خدا، نشاندهنده ارزش والای خلوت برای آمادهسازی روحی و دریافت فیض الهی است. در سوره اعراف، آیه ۱۴۲، خداوند میفرماید: «و با موسی سی شب وعده نهادیم و آن را با ده شب دیگر کامل کردیم؛ پس میقات پروردگارش چهل شب تمام شد. و موسی به برادرش هارون گفت: در میان قوم من جانشین من باش و اصلاح کن و از راه مفسدان پیروی مکن.» این آیه به وضوح بیان میکند که این خلوت، نه تنها اجتناب از مردم نبود، بلکه یک آمادگی روحی و جسمی برای دریافت کلام الهی بود. در این تنهایی، موسی (ع) توانست به اوج قرب الهی دست یابد و با پروردگار خود سخن بگوید. این واقعه نشان میدهد که خلوت میتواند زمینهساز تجلیات عظیم الهی و ارتقاء معنوی بینظیر باشد؛ چرا که به او امکان داد تا تمام حواس و توجه خود را به سوی خداوند معطوف کرده و از هرگونه عامل مزاحم دنیوی دوری گزیند. نمونه دیگر، حضرت مریم (س) است که در دوران بارداری خود، از خانواده و مردم کناره گرفت و به مکانی دور از انظار پناه برد تا در آرامش و خلوت، به عبادت و مناجات بپردازد. در سوره مریم، آیات ۱۶-۱۷ میخوانیم: «و در این کتاب (قرآن) از مریم یاد کن، آنگاه که از کسان خود به سوی مکانی شرقی کناره گرفت؛ و در برابر آنها پردهای قرار داد (و خود را پنهان کرد)، پس روح خود را به سوی او فرستادیم و او برای مریم به صورت بشری تمام عیار مجسم شد.» این کنارهگیری، فضای مناسبی را برای دریافت بشارت الهی و رویداد معجزهآسای تولد حضرت عیسی (ع) فراهم آورد. این مثال نیز نشان میدهد که خلوتگزینی هدفمند، میتواند بستری برای رشد معنوی و دریافت هدایتهای غیبی باشد. تنهایی مریم (س) نه از روی گوشهگیری مذموم، بلکه از روی پاکدامنی و تمایل به تمرکز بر ارتباط با خداوند بود که او را برای پذیرش رسالت الهی آماده ساخت. قرآن کریم همچنین به «اعتکاف» اشاره دارد که نوعی خلوتگزینی عبادی در مسجد است. در این عمل، مؤمنان برای مدتی از فعالیتهای روزمره فاصله میگیرند و خود را تماماً وقف عبادت، دعا، تلاوت قرآن و تفکر میکنند. در سوره بقره، آیه ۱۲۵ آمده است: «و (به یاد آورید) هنگامی که کعبه را جایگاه بازگشت و پناهگاه مردم قرار دادیم، و (فرمان دادیم) از مقام ابراهیم (جایی که او در آنجا ایستاده بود) نمازگاهی برای خود برگیرید. و به ابراهیم و اسماعیل فرمان دادیم که خانه مرا برای طوافکنندگان و اعتکافکنندگان و رکوعکنندگان و سجدهکنندگان پاکیزه گردانید.» این سنت، تأکید بر اهمیت دوری از تعلقات دنیوی و تمرکز بر عالم معنا برای تهذیب نفس و تقویت ایمان است. اعتکاف نمادی از خلوت جمعی در فضایی مقدس است که هدف آن بازگشت به فطرت و تعمیق ارتباط با خالق است و فضایی منحصر به فرد برای تأمل، دعا و پاکسازی روح فراهم میکند. فراتر از این مثالهای عینی، قرآن بارها انسانها را به تفکر، تدبر در آیات الهی (در آفاق و انفس) و ذکر کثیر تشویق میکند. این فعالیتهای فکری و قلبی، هرچند ممکن است در جمع نیز صورت گیرند، اما عمق و اثرگذاری بیشتری در خلوت و آرامش پیدا میکنند. وقتی فردی به تنهایی به تأمل در خلقت آسمانها و زمین، یا در پیچیدگیهای وجود خویش میپردازد، میتواند با نگاهی عمیقتر به عظمت خداوند پی برده و معرفت خود را افزایش دهد. این نوع «تنهایی مثبت» فرصتی است برای شنیدن صدای درون و الهامهای الهی که در هیاهوی زندگی روزمره اغلب نادیده گرفته میشوند. این لحظات خلوت، فرصتی طلایی برای خودشناسی و کسب آرامش روحی است که در شلوغیهای زندگی کمتر به دست میآید. اهمیت این خلوتها در تربیت نفس و تعالی روح انکارناپذیر است. در دنیای امروز که مملو از شلوغی، اطلاعات انبوه و محرکهای گوناگون است، نیاز به فضایی برای «بازنگری» و «بازیابی» روحی بیش از پیش احساس میشود. قرآن با ارائه این الگوها و تشویق به تفکر و ذکر، راهنمایی میکند که چگونه میتوانیم در میان زندگی پرمشغله، لحظاتی را برای ارتباط با خود واقعی و منبع هستی اختصاص دهیم. این خلوتها به معنای ترک دنیا و کنارهگیری دائم از جامعه نیست، بلکه به معنای ایجاد تعادل میان زندگی اجتماعی و نیازهای روحی فردی است. اسلام، رهبانیت و گوشهگیری مطلق را مذموم میشمارد و بر حضور فعال در جامعه و ایفای مسئولیتهای اجتماعی تأکید دارد، اما در عین حال، لحظاتی از خلوت را برای تغذیه روح و تقویت ایمان ضروری میداند. هدف از این خلوتها، تقویت بصیرت، افزایش صبر، شناخت بهتر نفس و در نهایت، رسیدن به آرامش و سکینهای است که تنها از طریق ارتباط با خدا حاصل میشود. این تنهایی فرصتی است برای تصفیه روح از آلودگیهای مادی و رسیدن به وضوح ذهنی و قلبی. در این حالت، انسان میتواند با خود واقعیاش روبرو شود و به ارزیابی اعمال و افکارش بپردازد و مسیر درست را برای رشد و بالندگی معنوی خود بیابد. به طور خلاصه، میتوان گفت قرآن کریم اگرچه واژه «تنهایی مثبت» را به کار نبرده، اما با ارائه مثالهای الهامبخش از پیامبران و تشویق به اعمالی چون اعتکاف، تفکر و ذکر، اهمیت و ارزش خلوتگزینی هدفمند را برای رشد معنوی، ارتباط با خدا و خودسازی تأیید میکند. این نوع خلوت، نه یک انزوا از جامعه، بلکه ابزاری برای تقویت فرد برای بازگشت قویتر و مؤثرتر به آن است. این مفهوم فراتر از صرفاً دوری از جمع است؛ بلکه به معنای حضور قلب کامل در محضر الهی و غرق شدن در دریای معرفت است. این فرصتی است که انسان بتواند بدون مزاحمتهای بیرونی، با فطرت الهی خود و ندای درونش ارتباط برقرار کند. این خلوت، منبعی از آرامش و قدرت است که فرد را برای مقابله با چالشهای زندگی آماده میسازد و به او در مسیر دستیابی به رستگاری و رضایت الهی کمک میکند. در واقع، این نوع تنهایی یک استراتژی روحی برای تجدید قوا و تقویت ایمان در برابر وسوسهها و فشارهای دنیوی است و راهی برای دستیابی به سعادت حقیقی در دنیا و آخرت.
و با موسی سی شب وعده نهادیم و آن را با ده شب دیگر کامل کردیم؛ پس میقات پروردگارش چهل شب تمام شد. و موسی به برادرش هارون گفت: در میان قوم من جانشین من باش و اصلاح کن و از راه مفسدان پیروی مکن.
و در این کتاب (قرآن) از مریم یاد کن، آنگاه که از کسان خود به سوی مکانی شرقی کناره گرفت؛
و در برابر آنها پردهای قرار داد (و خود را پنهان کرد)، پس روح خود را به سوی او فرستادیم و او برای مریم به صورت بشری تمام عیار مجسم شد.
و (به یاد آورید) هنگامی که کعبه را جایگاه بازگشت و پناهگاه مردم قرار دادیم، و (فرمان دادیم) از مقام ابراهیم (جایی که او در آنجا ایستاده بود) نمازگاهی برای خود برگیرید. و به ابراهیم و اسماعیل فرمان دادیم که خانه مرا برای طوافکنندگان و اعتکافکنندگان و رکوعکنندگان و سجدهکنندگان پاکیزه گردانید.
در روزگاران کهن، تاجری بود که از هیاهوی بازار و کشمکشهای دنیا دلتنگ شده بود. ثروت فراوان داشت، اما آرامشی در دلش نمییافت. روزی شنید که در گوشهای دوردست، زاهدی گوشهنشین در کوهستان زندگی میکند که جز به ذکر حق و تفکر در آیات الهی نمیپردازد. تاجر با خود گفت: "شاید آنجا دوای درد من باشد." پس بار سفر بست و پس از رنج بسیار، به کلبه محقر زاهد رسید. زاهد با روی گشاده او را پذیرفت. تاجر گله از بیقراری دل و پریشانی خاطر خود کرد. زاهد تبسمی کرد و گفت: "ای نیکمرد، دل همچون آینهای است که غبار دنیا بر آن مینشیند. اگر خواهی زلال شود، باید گهگاهی آن را از هیاهوی بازار دور کنی و در خلوت به صیقل آن بپردازی. من هر صبح و شام، در این تنهایی، به آینه دل خود مینگرم و غبارها را میزدایم و در نور الهی آرامش مییابم." تاجر چند روزی در آن خلوتگاه ماند، با زاهد همنشین شد و خود نیز به ذکر و تفکر پرداخت. در این خلوت، دلش آرام گرفت و زلال شد. به بازار بازگشت، اما دیگر آن تاجر سابق نبود. آرامشی درونی یافته بود که از هیچ ثروتی خریده نمیشد. او دریافت که "تنهایی مثبت" فرصتی است برای یافتن خود و پیوند با خالق، نه گریز از دنیا.