قرآن به اهمیت استراحت جسمی و آرامش ذهنی از طریق مفاهیمی چون خواب، شب، سکینه الهی و ذکر خدا اشاره دارد. این مفاهیم بر لزوم تعادل در زندگی و توکل بر خدا برای رسیدن به طمأنینه قلبی تأکید دارند.
قرآن کریم، کلام الهی، نه تنها به اهمیت استراحت جسمی بلکه به آرامش و سکون ذهن و قلب نیز اشارات عمیق و پرمغزی دارد. اگرچه واژههای «استراحت ذهن» یا «آرامسازی روان» به شکل مستقیم در قرآن به کار نرفتهاند، اما مفاهیم بنیادین و راهکارهایی که به این مقصود منجر میشوند، به وفور در آیات شریفه بیان شدهاند. قرآن با نگاهی جامع به انسان و نیازهای او، خواب، شب، ذکر الهی، توکل بر خدا و سکینه الهی را به عنوان ارکان اساسی برای دستیابی به آرامش و سلامت روانی معرفی میکند. این دیدگاه قرآنی، رویکردی holistic (جامعنگر) به سلامت انسان ارائه میدهد که در آن جسم، روح و ذهن به هم پیوستهاند. یکی از آشکارترین اشارات قرآن به اهمیت استراحت، تاکید بر نقش شب و خواب است. خداوند در چندین آیه، شب را برای آسایش و آرامش و روز را برای تلاش و معاش قرار داده است. مثلاً در سوره نبأ آیه 9 و 10 میفرماید: «وَجَعَلْنَا نَوْمَكُمْ سُبَاتًا وَجَعَلْنَا اللَّيْلَ لِبَاسًا» (و خواب شما را مایه آرامش و بریدن از فعالیت قرار دادیم، و شب را پوششی [برای آسایش] ساختیم). واژه «سُبَاتًا» از ریشه «سبت» به معنای قطع و بریدن از فعالیت است که نشاندهنده توقف از کار و فعالیت برای بازیابی انرژی و آرامش است. این نشان میدهد که خواب نه تنها یک نیاز بیولوژیکی، بلکه یک موهبت الهی برای بازسازی قوای جسمی و ذهنی است. شب با تاریکی خود، محیطی آرام را فراهم میآورد که انسان از هیاهوی روز دور شده و فرصت پیدا میکند تا جسم و روان خود را آرام کند. این نظم طبیعی، خود بزرگترین درس را در مورد اهمیت چرخه کار و استراحت به انسان میآموزد. بدون استراحت کافی، کارایی جسم و ذهن کاهش یافته و منجر به خستگی مفرط، اضطراب و کاهش توانایی در تصمیمگیری میشود. فراتر از استراحت جسمی، قرآن به آرامش قلب و ذهن نیز توجه ویژهای دارد. مفهوم «سکینه» که بارها در قرآن آمده، به معنای آرامش، طمأنینه و وقار است که خداوند آن را در دل مومنان نازل میکند. این سکینه میتواند در شرایط دشوار و اضطرابآور، مانند جنگ یا بلا، به انسان آرامش ببخشد و از نگرانیهای ذهنی بکاهد. در سوره فتح آیه 4 آمده است: «هُوَ الَّذِي أَنزَلَ السَّكِينَةَ فِي قُلُوبِ الْمُؤْمِنِينَ لِيَزْدَادُوا إِيمَانًا مَّعَ إِيمَانِهِمْ» (اوست که آرامش را در دلهای مؤمنان فروفرستاد تا ایمانی بر ایمان خود بیفزایند). این آیه به وضوح نشان میدهد که آرامش درونی یک موهبت الهی است که به ایمان و ارتباط با خدا وابسته است. وقتی دل انسان با ایمان به خدا آرام میگیرد، ذهن او نیز از تشویشها و اضطرابهای دنیوی رها میشود. این نوع آرامش، آرامشی عمیقتر از صرفاً استراحت جسمی است و به سلامت روان انسان مستقیماً کمک میکند. یکی دیگر از مهمترین راههای دستیابی به آرامش ذهن از دیدگاه قرآن، «ذکر الله» یا یاد خداست. در سوره رعد آیه 28 خداوند میفرماید: «الَّذِينَ آمَنُوا وَتَطْمَئِنُّ قُلُوبُهُم بِذِكْرِ اللَّهِ ۗ أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» (آنان که ایمان آوردهاند و دلهایشان به یاد خدا آرام میگیرد. آگاه باشید که تنها با یاد خدا دلها آرامش مییابند). این آیه به وضوح، رابطه مستقیم بین یاد خدا و آرامش قلبی را بیان میکند. یاد خدا شامل دعا، تلاوت قرآن، نماز، تفکر در آیات الهی و هر عملی است که انسان را به یاد خالق و قدرت بیانتهای او میاندازد. وقتی انسان به یاد میآورد که قدرتی بالاتر و مهربانتر از اوست که همه چیز را در دست دارد، از بار سنگین نگرانیها و اضطرابهای زندگی رها میشود. این یادآوری دائمی باعث میشود که ذهن از وسوسهها و افکار منفی فاصله گرفته و به سمت نور و امید حرکت کند. توکل بر خدا نیز رکن مهمی در آرامشسازی ذهن است. قرآن مؤمنان را به توکل و اعتماد کامل به خدا دعوت میکند. وقتی انسان یقین دارد که رزق و روزی او و سرنوشت او در دست خداست، از نگرانیهای مربوط به آینده و سختیهای معیشت رها میشود. در سوره طلاق آیه 3 آمده است: «وَمَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ» (و هر کس بر خدا توکل کند، خدا او را کافی است). این اطمینان به کفایت الهی، بار بزرگی از دوش ذهن انسان برمیدارد و او را قادر میسازد تا با آرامش بیشتری با چالشهای زندگی روبرو شود. زندگی مدرن سرشار از استرسهای ناشی از عدم قطعیت و رقابت است؛ توکل به خدا پادزهری قدرتمند برای این استرسها محسوب میشود و به انسان کمک میکند تا با دیدی مثبتتر به آینده بنگرد و در حال زندگی کند. علاوه بر این، قرآن به مفهوم اعتدال و میانه روی در تمام امور زندگی تاکید دارد. زیادهروی در کار، لذتجویی، یا حتی عبادت، میتواند تعادل روانی انسان را بر هم زند و منجر به فرسودگی جسمی و ذهنی شود. اسلام یک دین اعتدال است که افراط و تفریط را در هیچ زمینهای نمیپذیرد. این مفهوم به طور ضمنی بر اهمیت استراحت و جلوگیری از فشار بیش از حد بر خود، چه در امور دنیوی و چه در امور عبادی، دلالت دارد. یک زندگی متعادل که در آن زمان کافی برای کار، عبادت، خانواده، تفریح و استراحت در نظر گرفته شده باشد، کلید سلامت روان است. در نهایت، قرآن از طریق دعوت به تفکر در آفرینش، شکرگزاری، صبر در برابر مصائب، و پرهیز از حسادت و کینه، مسیرهای مختلفی را برای رسیدن به آرامش درونی و رهایی ذهن از افکار منفی ارائه میدهد. هر یک از این مفاهیم به نوعی به تقویت سلامت روانی و آرامسازی ذهن کمک میکنند. تفکر در نظم جهان هستی، انسان را متوجه قدرت و عظمت خالق میکند و او را از دغدغههای کوچک دنیوی رها میسازد. شکرگزاری، دید مثبت به زندگی را تقویت میکند و صبر، توانایی مقابله با مشکلات را افزایش میدهد. بنابراین، میتوان گفت که قرآن با رویکردی عمیق و چندبعدی، راهکارهای عملی و معنوی برای دستیابی به آرامش جسمی و ذهنی ارائه میدهد که برای سلامت روان انسان در هر عصری حیاتی است.
و خواب شما را مایه آرامش [و بریدن از فعالیت] قرار دادیم.
آیا ندیدهاند که ما شب را برای آنها قرار دادیم تا در آن آرام گیرند و روز را روشن [برای دیدن]؟ قطعاً در این [امر] نشانههایی برای گروهی است که ایمان میآورند.
آنان که ایمان آوردهاند و دلهایشان به یاد خدا آرام میگیرد. آگاه باشید که تنها با یاد خدا دلها آرامش مییابند.
آوردهاند که در زمانهای قدیم، مردی بود ثروتمند و پرکار، که شب و روز در پی افزودن داراییهایش بود. هر روز بیشتر از روز پیش میکوشید و کمتر میآسود. اما با وجود همه ثروتش، آرامش نداشت و همواره ذهنش درگیر تجارت و حساب و کتاب بود. شبی در بستر بیماری افتاد، اما باز هم خیالش آسوده نبود و فکر سود و زیان از سرش بیرون نمیرفت. درویشی از کنار خانه او میگذشت و زمزمههای بیمار را شنید. وارد شد و گفت: «ای مرد ثروتمند! مال دنیا تا کی؟ تو تمام عمر خویش را وقف جمع کردن کردی، اما لحظهای برای جمع کردن آرامش دل و آسایش جان خویش صرف نکردی. در بوستان زندگی، نهال آسایش را باید با آب توکل و ذکر الهی آبیاری کنی، نه با حرص و آز. آن کس که دل به دنیا بندد، هرگز روی آرامش نبیند، هر چند خانهای از طلا داشته باشد. اما آنکه دل به خالق سپارد، حتی در کلبهای فقیرانه، بهشت آرامش را در خود دارد.» مرد ثروتمند از سخنان درویش پند گرفت. از آن پس، بخشی از وقت خود را به عبادت و تفکر در آیات الهی اختصاص داد و به فقرا کمک کرد. او به تدریج دریافت که آرامش حقیقی در کثرت مال نیست، بلکه در سکون قلب و ذهن و بریدن از دغدغههای بیحاصل دنیاست. و اینچنین بود که طعم آرامش را چشید و زندگیاش پربرکتتر شد.