دل کندن از دنیا یعنی فهمیدن فانی بودن آن و اولویت دادن به آخرت، نه ترک کامل دنیا. با تقویت ایمان به خدا، یاد مرگ و انفاق، قلب از دلبستگیهای دنیوی آزاد میشود و آرامش حقیقی حاصل میگردد.
چگونه دل کندن از دنیا را یاد بگیریم؟ این پرسشی عمیق و بنیادین است که ریشه در فهم ما از ماهیت زندگی، هدف خلقت، و جایگاه ما در این عالم دارد. از منظر قرآن کریم، دل کندن از دنیا به معنای ترک و انزوا نیست، بلکه به معنای فهم صحیح از حقیقت دنیا، عدم دلبستگی افراطی به آن، و اولویت دادن به آخرت است. قرآن ما را به تعادل دعوت میکند: نه ترک کامل دنیا و رهبانیت، و نه غرق شدن مطلق در لذایذ زودگذر آن. این مفهوم که در اسلام به آن «زهد» نیز گفته میشود، به معنای بیرغبتی قلبی به دنیا و زرق و برق آن است، در حالی که دست و پای انسان میتواند در دنیا مشغول به کار و تلاش باشد، اما قلب او وابسته به این متاع فانی نباشد. یکی از مهمترین آموزههای قرآن برای رسیدن به این حالت، درک ماهیت فانی و گذرا بودن دنیاست. خداوند متعال در آیات متعددی این حقیقت را به طرق گوناگون بیان میکند. به عنوان مثال، در سوره حدید آیه ۲۰ میفرماید: "اعْلَمُوا أَنَّمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا لَعِبٌ وَلَهْوٌ وَزِينَةٌ وَتَفَاخُرٌ بَيْنَكُمْ وَتَكَاثُرٌ فِي الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ ۖ كَمَثَلِ غَيْثٍ أَعْجَبَ الْكُفَّارَ نَبَاتُهُ ثُمَّ يَهِيجُ فَتَرَاهُ مُصْفَرًّا ثُمَّ يَكُونُ حُطَامًا ۖ وَفِي الْآخِرَةِ عَذَابٌ شَدِيدٌ وَمَغْفِرَةٌ مِّنَ اللَّهِ وَرِضْوَانٌ ۗ وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا مَتَاعُ الْغُرُورِ". این آیه به وضوح دنیا را به بازی و سرگرمی، زینت و فخر فروشی و فزونطلبی در اموال و اولاد تشبیه میکند. تشبیه دنیا به بارانی که گیاهانش کافران را به شگفتی میآورد و سپس خشک و زرد شده و از هم میپاشد، تصویر بسیار گویایی از ناپایداری و فناپذیری آن ارائه میدهد. وقتی انسان با تمام وجود این حقیقت را درک میکند که هر آنچه در دنیاست، زوالپذیر است، قلبش از بند دلبستگیهای افراطی آزاد میشود. این درک عمیق به ما کمک میکند که به جای چنگ زدن به سایه و پوچی، به اصل حقیقت بپردازیم و از آنچه فانی است، برای رسیدن به باقی و ابدی استفاده کنیم. این دیدگاه، نگرش ما را به کسب مال، جاه، زیبایی و هر آنچه در دنیاست، تغییر میدهد و آن را از هدف به وسیلهای برای رسیدن به آخرت بدل میسازد. قرآن همچنین به طور مکرر آخرت را بر دنیا ترجیح میدهد و آن را بهتر و ماندگارتر معرفی میکند. در سوره اعلی آیات ۱۶ و ۱۷ میخوانیم: "بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا وَالْآخِرَةُ خَيْرٌ وَأَبْوَىٰ". این آیات انسانها را سرزنش میکند که زندگی دنیا را بر آخرت ترجیح میدهند، در حالی که آخرت بهتر و پایدارتر است. این بیان قرآنی، یک معیار اساسی برای زندگی ما قرار میدهد. اگر انتخاب بین لذتهای زودگذر دنیا و سعادت ابدی آخرت باشد، عقل سلیم و ایمان راستین، بیشک آخرت را انتخاب میکند. این انتخاب، به معنای نادیده گرفتن دنیا و ترک مسئولیتها نیست، بلکه به معنای استفاده از دنیا به عنوان مزرعهای برای آخرت است. هر عملی که در دنیا انجام میدهیم، بذری است که در آخرت برداشت خواهیم کرد. بنابراین، دل کندن از دنیا یعنی اینکه هدف نهایی ما دنیا نباشد، بلکه دنیا وسیلهای برای رسیدن به هدف بزرگتر یعنی رضایت خداوند و بهشت ابدی باشد. خداوند در سوره انعام آیه ۳۲ نیز میفرماید: "وَمَا الْحَيَاةُ الدُّنْيَا إِلَّا لَعِبٌ وَلَهْوٌ ۖ وَلَلدَّارُ الْآخِرَةُ خَيْرٌ لِّلَّذِينَ يَتَّقُونَ ۗ أَفَلَا تَعْقِلُونَ"؛ یعنی زندگی دنیا جز بازی و سرگرمی نیست، و سرای آخرت برای کسانی که پرهیزگارند بهتر است؛ آیا تعقل نمیکنید؟ این آیات به ما گوشزد میکند که اگر عقل خود را به کار گیریم، میفهمیم که آنچه ماندگار و ارزشمند است، آخرت است نه دنیا. یکی دیگر از راههای دل کندن از دنیا، شناخت ماهیت حقیقی آن به عنوان محل آزمایش و ابتلا است. قرآن میفرماید که دنیا محل آزمایش انسانهاست تا معلوم شود کدام یک از ما عمل صالحتری داریم. در سوره ملک آیه ۲ آمده است: "الَّذِي خَلَقَ الْمَوْتَ وَالْحَيَاةَ لِيَبْلُوَكُمْ أَيُّكُمْ أَحْسَنُ عَمَلًا". وقتی انسان دنیا را میدانی برای امتحان الهی میبیند، نگاهش به مال، مقام، زیبایی و سایر جذابیتهای دنیوی تغییر میکند. اینها دیگر اهداف نیستند، بلکه ابزارهایی هستند که میتوانند انسان را در مسیر آزمایش الهی کمک کنند یا مانع شوند. این دیدگاه، انسان را از دغدغههای مادی صرف رها میکند و به سمت اهداف معنوی و کسب رضایت الهی سوق میدهد. این تغییر نگاه، سنگ بنای رهایی قلب از بند دنیاست. تقویت ایمان و محبت به خداوند متعال، رکن اساسی دل کندن از دنیاست. هر چه قلب انسان بیشتر با یاد خدا پر شود و محبت او در دل جای گیرد، دلبستگی به غیر خدا کمتر میشود. ذکر، نماز، تلاوت قرآن و تدبر در آیات الهی، همگی راههایی هستند که این محبت را در دل تقویت میکنند. در سوره توبه آیه ۲۴، خداوند کسانی را که محبت دنیا و اهل دنیا را بر محبت خدا و رسولش ترجیح میدهند، نکوهش میکند. این آیه نشان میدهد که ریشه دلبستگی به دنیا، کمبود محبت الهی در قلب است. وقتی انسان به معنای واقعی کلمه عاشق خداوند شود و او را نهایت آرزوی خود بداند، مال و مقام و سایر مظاهر دنیا در نظرش کوچک و بیارزش جلوه میکنند و اینجاست که دل کندن از دنیا به یک امر طبیعی و خودجوش تبدیل میشود، زیرا قلب جایگاه عشق والاتر شده است. گامهای عملی برای رسیدن به این مرحله: ۱. تفکر و تدبر در آیات قرآن: مطالعه و اندیشیدن در آیاتی که به ماهیت دنیا و آخرت میپردازند، بینش عمیقی به انسان میدهد و درک او را از فانی بودن دنیا و پایداری آخرت افزایش میدهد. ۲. یاد مرگ: یادآوری مداوم اینکه زندگی محدود است و همه ما روزی از این دنیا رخت برمیبندیم، کمک میکند تا کمتر به دنیا دل ببندیم و بیشتر به فکر توشه آخرت باشیم. پیامبر اکرم (ص) فرمودند: "اذكروا هادم اللذات" (ویرانکننده لذتها، یعنی مرگ را به یاد آورید). ۳. زهد ورزی اختیاری (ورع): این به معنای ریاضت کشیدن و محروم کردن خود نیست، بلکه به معنای پرهیز از زیادهروی در دنیا و اکتفا به نیازهای واقعی است. این کار باعث میشود قلب از بند تعلقات مادی رها شود و انسان به قناعت و رضایت درونی برسد. ۴. انفاق و کمک به نیازمندان: بخشش از آنچه دوست داریم و مال خود را در راه خدا صرف کردن، یکی از مؤثرترین راهها برای کاهش دلبستگی به مال دنیاست. وقتی انسان میبخشد، در حقیقت از بند مال رها میشود و لذت معنوی انفاق و بخشش را میچشد. ۵. مصاحبت با اهل دل و آخرت: همنشینی با کسانی که دنیا در نظرشان کوچک است و همواره به یاد آخرت هستند، بر روحیه و نگاه انسان تأثیر مثبت میگذارد و او را به سمت معنویت سوق میدهد. ۶. تقویت نماز و عبادات: نماز و سایر عبادات، ارتباط انسان را با خداوند عمیقتر کرده و روحیه قناعت، شکرگزاری و بیاعتنایی به مظاهر فریبنده دنیا را تقویت میکنند. این عبادات، انسان را به منبع آرامش حقیقی متصل کرده و از اضطرابهای دنیوی میرهاند. در نهایت، دل کندن از دنیا به معنای بینیازی و بیتعلقی قلبی است، نه فقر و عدم برخورداری. یک انسان میتواند ثروتمند باشد اما دلش به مالش وابسته نباشد و آن را وسیلهای برای خیر بداند، و دیگری میتواند فقیر باشد اما حسرت دنیا و مالاندوزی در دلش موج بزند. هدف این است که دنیا در دست ما باشد، نه در قلب ما. این آزادی قلبی، انسان را قادر میسازد تا از دنیا به بهترین نحو برای رسیدن به سعادت اخروی بهرهبرداری کند و در برابر امتحانات و مصائب دنیوی، مقاوم و صبور باشد. این مسیر، راهی است که انسان را به آرامش حقیقی، رضایت درونی و نزدیکی هر چه بیشتر به خداوند رهنمون میشود و زندگی او را پربارتر و هدفمندتر میسازد.
بدانید که زندگی دنیا تنها بازی و سرگرمی و زینت و فخرفروشی میان شما و افزونطلبی در اموال و فرزندان است، همانند بارانی که گیاهش کشاورزان را به شگفتی آورد، سپس خشک شود و آن را زرد بینی، سپس خاشاک شود. و در آخرت عذابی سخت و آمرزش و رضوان از سوی خداست. و زندگی دنیا جز کالای فریب نیست.
بلکه شما زندگی دنیا را ترجیح میدهید،
در حالی که آخرت بهتر و پایدارتر است.
و زندگی دنیا جز بازی و سرگرمی نیست، و سرای آخرت برای کسانی که پرهیزگارند بهتر است؛ آیا تعقل نمیکنید؟
یکی از حکایات سعدی شیرینسخن این است که در دوران سلطان محمود سبکتگین، تاجری ثروتمند و بسیار متمول بود. او مال فراوان داشت و پیوسته در سفر و تجارت بود، اما هرگز آرام و قرار نداشت و همیشه در فکر افزایش ثروت خود بود. روزی از روزها، او نزد تاجری دیگر رفت و با غرور از سفرهای پرخطر و سودهای بیشمارش گفت و اظهار داشت که اکنون قصد دارد باز هم سفر کند. تاجر رفیقش که مردی حکیم بود، به او گفت: "مگر تو را خواب مرگ نباشد که از دنیا سیر نشوی؟!" تاجر گفت: "قصد دارم مبلغی دیگر به دست آورم و سپس کنار بنشینم و بقیه عمر را به آرامش و قناعت بگذرانم." آن مرد حکیم لبخندی زد و گفت: "ای برادر، تو که عمری را به جمع کردن مال گذراندی، چه میدانی که روزی اجل در رسد و نتوانی به آنچه جمع کردهای دست یابی؟ حال دل تو در بند این دنیاست و هرگز به قناعت نمیرسی، مگر آنکه خود را رها کنی و از این زنجیر وابستگی آزاد شوی." تاجر سخن او را نشنید و عازم سفر شد. در همان سفر، کشتیاش غرق شد و تمام داراییاش به باد رفت. او با دست تهی بازگشت و تازه آن زمان معنای حرف آن مرد حکیم را درک کرد که قناعت گنجی است بیکران و دل کندن از دنیا، آرامشی است که با هیچ ثروتی قابل قیاس نیست. او دریافت که ثروت حقیقی در آرامش درون و عدم وابستگی به آنچه فانی است، نهفته است.