برای تفسیر صحیح قرآن، باید به خود قرآن، سنت پیامبر، زبان عربی، اسباب نزول، علوم مرتبط و تقوا توجه کرد و از متخصصان کمک گرفت. هر فهمی بدون این اصول، ناقص خواهد بود.
تفسیر صحیح آیات قرآن کریم، نه تنها یک علم، بلکه یک هنر و بصیرت است که ریشه در توکل بر خداوند و پیروی از رهنمودهای الهی دارد. قرآن، کلام نورانی و هدایتبخش پروردگار، به مثابهی یک اقیانوس عمیق از معارف است که برای درک ژرفای آن، نیازمند شناگری ماهر و آشنا با قواعد و جریانهای زیرین هستیم. هدف نهایی از دستیابی به تفسیری صحیح، فهم دقیق پیام الهی، پیادهسازی آن در زندگی فردی و اجتماعی، و در نهایت رسیدن به سعادت حقیقی در دنیا و آخرت است. این مسیر، پیچیدگیهای خاص خود را دارد و تنها با رویکردی جامع و پیروی از اصولی که در طول تاریخ اسلام توسط علمای ربّانی تدوین شدهاند، میتوان به سرمنزل مقصود رسید. در ادامه به تفصیل به این اصول میپردازیم. اولین و مهمترین سنگ بنای تفسیر صحیح، تکیه بر خود قرآن برای فهم قرآن است. قرآن کریم به شیوهای معجزهآسا، خود را تفسیر و تبیین میکند. آیات محکم و روشن (که معنای صریح و قاطع دارند) مبنای تفسیر و فهم آیات متشابه (که دارای ابهام یا چندوجهی هستند) قرار میگیرند. خداوند در سوره آلعمران، آیه ۷ به وضوح این اصل را بیان میکند: "اوست کسی که کتاب را بر تو نازل کرد. پارهای از آن، آیات محکم است که آنها اساس کتابند؛ و پارهای دیگر متشابهاتند. اما کسانی که در دلهایشان کژی است، برای فتنهجویی و طلب تأویل آن، از متشابه آن پیروی میکنند، در حالی که تأویل آن را جز خدا و راسخان در علم نمیدانند." این آیه هشداری است برای کسانی که با نیتهای ناپاک و برای ایجاد تفرقه، به سراغ متشابهات میروند. در مقابل، راسخان در علم، کسانی هستند که با ایمان کامل به وحدت و جامعیت کلام الهی، هر دو نوع آیات را از جانب پروردگار میدانند و تسلیم حکمت الهیاند. این رویکرد به ما میآموزد که همواره معنای یک آیه را در پرتو سایر آیات مرتبط و کلیت پیام قرآن جستجو کنیم. دومین منبع بیبدیل و روشنگر، سنت و سیرهی پاک پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) است. پیامبر گرامی اسلام، نخستین و کاملترین مفسر قرآن کریم بود. او نه تنها ابلاغکنندهی وحی بود، بلکه شرحدهنده و تبیینکنندهی آن نیز به شمار میرفت. قرآن در سوره نحل، آیه ۴۴ میفرماید: "و ما قرآن را بر تو نازل کردیم تا برای مردم آنچه را به سوی آنها نازل شده، بیان کنی." این آیه به صراحت نشان میدهد که تبیین آیات، از وظایف اصلی پیامبر (ص) بوده است. احادیث، سنتها، و سیره عملی آن حضرت، در واقع تفسیر عملی و کاربردی قرآن هستند. نادیده گرفتن سنت نبوی، مانند تلاش برای خواندن نقشهای بدون کلید آن است؛ بسیاری از جزئیات عبادات، احکام، و حتی مفاهیم اخلاقی و اعتقادی، بدون مراجعه به سنت، ناقص یا اشتباه فهمیده خواهند شد. پیامبر اکرم (ص) با کلام و عمل خود، نور هدایت قرآن را بر دلها و زندگیها تاباندند. سومین پایه محکم برای تفسیر، تسلط عمیق بر زبان و ادبیات عرب است. قرآن کریم در اوج فصاحت، بلاغت و زیبایی ادبی زبان عربی نازل شده است. بدون درک دقیق و ظریف از قواعد صرف (ساختار کلمات)، نحو (جملهبندی)، معانی لغوی (ریشهشناسی و کاربردهای مختلف کلمات)، و همچنین علوم بلاغی مانند معانی، بیان و بدیع، نمیتوان به عمق مفاهیم قرآنی دست یافت. هر تغییر کوچکی در یک حرف، یک حرکت یا یک ساختار دستوری، میتواند معنای آیه را به کلی تغییر دهد. بسیاری از اشتباهات تفسیری رایج، ناشی از عدم تسلط کافی بر این جنبه حیاتی است. قرآن پر از اشارات، استعارات، کنایات و ایجاز است که تنها با ذوق و دانش ادبی بالا قابل درک هستند. چهارم، آگاهی از اسباب نزول (شان نزول) آیات نقش مهمی در فهم بستر تاریخی و فرهنگی آیات ایفا میکند. دانستن اینکه یک آیه خاص در پاسخ به چه رویدادی، چه پرسشی یا در چه شرایطی نازل شده است، میتواند به روشن شدن ابهامات و درک صحیحتر مقصود الهی کمک کند. البته باید دقت داشت که شان نزول مخصص حکم آیه نیست؛ یعنی حکم آیه معمولاً عام است و منحصر به همان مورد خاص نزول نمیشود، اما فهم شان نزول، پرده از بسیاری از جزئیات و ظرائف معنایی برمیدارد و از برداشتهای سطحی جلوگیری میکند. پنجم، شناخت و تسلط بر علوم مرتبط با قرآن و اسلام ضروری است. تفسیر قرآن یک علم بینرشتهای است و مفسر باید به علوم مختلفی مانند: علم قرائات (برای فهم قرائتهای مختلف و معتبر قرآن)، علم ناسخ و منسوخ (برای تشخیص آیاتی که حکمشان نسخ شده است)، علم اصول فقه (برای استخراج احکام و قواعد شرعی از آیات)، علم کلام و عقاید (برای فهم مبانی اعتقادی و پاسخ به شبهات)، تاریخ اسلام و سیره نبوی و اهل بیت (برای درک بستر تاریخی و فرهنگی آیات)، و علم رجال و درایه الحدیث (برای تشخیص صحت و سقم روایاتی که در تبیین آیات به کار میروند) تسلط داشته باشد. این علوم به مفسر کمک میکنند تا از یک نگاه جامع و عمیق برخوردار شود و دچار خطا و انحراف نگردد. ششم، و شاید از همه مهمتر، پاکی نیت، خلوص و تقوا است. قرآن کریم در سوره بقره، آیه ۲ میفرماید: "این کتابی است که در آن هیچ شکی نیست؛ راهنمای پرهیزکاران است." این آیه به وضوح بیان میکند که هدایتپذیری از قرآن و قابلیت فهم صحیح آن، ارتباط مستقیم با تقوا و پاکی قلب انسان دارد. قلبی که با گناهان آلوده شده و نیتی که برای غیر خدا باشد، هرگز نمیتواند نورانیت کلام الهی را به درستی درک کند. تقوا مانند عینکی است که غبار را از دیدگان کنار میزند و راه را برای دریافت بصیرت و فهم عمیقتر از آیات هموار میکند. مفسر باید با فروتنی در برابر کلام خدا، با نیت خالصانه برای هدایت، و با قلبی سرشار از تقوا به سراغ قرآن برود. هفتم، پرهیز از تفسیر به رأی شخصی و رجوع به متخصصان و علمای راسخ. خداوند متعال در سوره نحل، آیه ۴۳ و سوره انبیاء، آیه ۷ به مردم دستور میدهد: "فاسئلوا اهل الذکر ان کنتم لا تعلمون" (پس از اهل ذکر بپرسید اگر نمیدانید). این اصل قرآنی تأکید میکند که در مسائل پیچیده دینی و به ویژه در تفسیر کلام الهی، نباید تنها به رأی و نظر شخصی اکتفا کرد. مفسران بزرگ و مراجع تقلید، سالیان متمادی عمر خود را صرف تحقیق و تدبر در علوم قرآنی و اسلامی کردهاند و با بهرهگیری از تمامی اصول فوق، به درک عمیقی از قرآن رسیدهاند. رجوع به کتب تفسیری معتبر و بهرهگیری از دانش اساتید و علمای عامل، از انحراف و برداشتهای سلیقهای جلوگیری میکند. این به معنای نفی تدبر و تفکر شخصی نیست، بلکه به معنای هدایت این تدبر در چارچوب صحیح و تحت راهنمایی اهل علم است. در واقع، تدبر شخصی مکمل مراجعه به نظرات مفسران است، نه جایگزین آن. در نهایت، دستیابی به تفسیر صحیح قرآن یک سفر مادامالعمر است که نیازمند تعهد عمیق، مطالعهی مداوم، اخلاص در نیت، توکل کامل بر خداوند و عمل به آموزههای الهی است. این مسیر با تفکر، تدبر، و تلاش صادقانه برای پیادهسازی تعالیم قرآن در تمامی ابعاد زندگی، به بصیرت حقیقی، آرامش روحی و سعادت ابدی منجر میشود و انسان را در صراط مستقیم الهی یاری میرساند.
این همان کتابی است که تردیدی در آن نیست؛ راهنمای پرهیزکاران است.
اوست کسی که کتاب را بر تو نازل کرد. پارهای از آن، آیات محکم است که آنها اساس کتابند؛ و پارهای دیگر متشابهاتند. اما کسانی که در دلهایشان کژی است، برای فتنهجویی و طلب تأویل آن، از متشابه آن پیروی میکنند، در حالی که تأویل آن را جز خدا و راسخان در علم نمیدانند. آنها میگویند: ما به آن ایمان آوردیم، همه از جانب پروردگار ماست. و جز خردمندان کسی پند نمیگیرد.
با دلایل روشن و کتابها [فرستادیم]. و این ذکر [قرآن] را بر تو نازل کردیم تا برای مردم آنچه را به سوی آنها نازل شده، بیان کنی، و شاید آنان بیندیشند.
و پیش از تو [نیز] جز مردانی را که به آنها وحی میکردیم، نفرستادیم؛ پس اگر نمیدانید از اهل ذکر بپرسید.
آوردهاند که در زمانهای دور، جوانی بسیار هوشمند و با استعداد، به هوای رسیدن به فهم عمیقترین اسرار کتابهای حکیمان، خود را در کنج خلوت نشاند و بیهیچ راهنما و استادی، به تعمق در متون پیچیده پرداخت. او روزها و شبها را غرق در کلمات بود و هر روز تفسیری نو میآورد که خود را به آن بسیار سَرور میدید. گمان میکرد که گنجینه دانش را به تنهایی گشوده است. روزی از روزها، با شور و هیجان، یکی از عمیقترین «فهم»های خود را برای پیری فرزانه که موی در راه دانش سپید کرده بود، بازگو کرد. پیر با لبخندی مهربان و چشمانی پر از بصیرت به او نگریست و گفت: «ای جوان، تو بنایی عظیم بر روی آب نهادهای. هرچند زیبایی بنا ستودنی است، اما چون بر بنیاد آب است، پایدار نیست. این متون، دریایی عمیقاند و بیقایقران به ساحل نتوان رسید. راه درست فهمیدن، جز با راهنمایی استادی خبیر و اتصال به سلسلهای از دانش، میسر نگردد. هر فهمی که از هوای نفس و بدون ریشهای در سنت و حقیقت برخیزد، ممکن است چون سراب باشد.» جوان با شنیدن این سخنان، از غرور خود فرو افتاد و دریافت که راه حق، راه فروتنی و طلب دانش از چشمههای پاکیزه آن است. پس به خود گفت که تنها عقل کفایت نکند، بلکه قلب و راهبری اهل دل نیز لازم است تا معنای واقعی کتاب روشن شود.