برای رهایی از وابستگی دنیوی باید به آخرت و خداوند توجه کرده و از یاد مرگ و نیکوکاری غافل نشویم.
در قرآن کریم، یکی از مهمترین موضوعاتی که به تفصیل بررسی شده است، وابستگی به دنیا و چگونگی رهایی از آن میباشد. زندگی دنیوی با تمام زینتها و زیباییهایش، میتواند به راحتی انسان را فریب دهد و او را از مسیر اصلیاش دور کند. در این مقاله، سعی خواهیم کرد تا به بررسی این موضوع بپردازیم و راههایی که در قرآن برای رهایی از وابستگیهای دنیوی ارائه شده است را تحلیل کنیم. قرآن کریم به عنوان کتاب آسمانی مسلمانان، آیات بسیاری در این باره دارد. در سوره آل عمران، آیه 14 میفرماید: "زینت مردم برایشان خوشایند شده و محبت به مال و فرزندان در دلهای آنان قرار داده شد، و اینها از دنیا اندکی است و بهترین بازگشت در نزد خداوند است." این آیه به وضوح نشاندهنده طبیعی بودن عشق به دنیا و زینتهای آن است. انسانها به طور ذاتی تمایل دارند که زیباییها و داراییها را دوست داشته باشند. اما قرآن به ما یادآوری میکند که این زینتها زودگذرند و در نهایت، آنچه که مهم است، بازگشت به سوی خداوند است. محبت به مال و فرزندان میتواند عمیقاً در دل انسان ریشه دواند و او را از یاد خدا غافل کند. توجه و اعتماد به این داراییها به جایی میرسد که گاهی به عنوان مهمترین اهداف زندگی مطرح میشوند. اما قرآن ما را به یاد میآورد که اینها تنها بخشی از گذرای دنیا هستند و باید در کنار ایمان به خدا و آخرت، آنها را مدیریت کرد. اگر عشق به مال و فرزندان ما را از یاد خدا دور کند، در حقیقت به یک آزمون تبدیل میشود که باید بتوانیم در آن پیروز شویم. در سوره دیگر، یعنی سوره تغابن، آیه 15 نیز آمده است: "إنما أموالكم وأولادكم فتنة، والله عنده أجر عظيم". در اینجا نیز به طور واضح اشاره شده که داراییها و فرزندان تنها آزمونی از سوی خداوند هستند و باید در این زمینه ابتلا کرد. این آیه به ما یادآوری میکند که دنیای مادی میتواند ما را آزمایش کند و خداوند در این میان اجر بزرگی برای کسانی که این آزمایش را با موفقیت پشت سر بگذارند، در نظر گرفته است. رهایی از وابستگیهای دنیوی چگونه ممکن است؟ پاسخ به این سوال میتواند راهگشای بسیاری از ما باشد. یکی از مهمترین راهها، تمرکز بر خداوند و آخرت است. به یاد داشتن این نکته که دنیا گذراست و زندگی حقیقی در آخرت آغاز میشود، میتواند به ما کمک کند تا وابستگیهای دنیوی را کاهش دهیم. دعا نیز ابزار مهم دیگری است که در قرآن به آن اشاره شده است. دعا به ما یادآوری میکند که همواره در نزد خداوند هستیم و او از ما آگاه است. این ارتباط معنوی با خدا میتواند ما را از دغدغههای دنیوی دور کند و به ما آرامش بخشد. در دعا، ما به خداوند پناه میبریم و این یادآوری، ما را از دنیا جدا میکند و به والاترین مقامات معنوی سوق میدهد. همچنین یادآوری مرگ نیز یکی دیگر از روشهایی است که میتواند به رهایی از وابستگی به دنیا کمک کند. تفکر در مورد مرگ و فناپذیری این زندگی زمین میتواند ما را به سمت عشق به آخرت و روحانیات هدایت کند. وقتی به یاد بیاوریم که هیچچیز در این دنیا ماندگار نیست، به طور طبیعی تمایل کمتری به وابستگی به موضوعات دنیوی پیدا خواهیم کرد. نیکوکاری به دیگران نیز یک راهکار مؤثر در رهایی از وابستگیهای دنیوی است. وقتی به دیگران کمک میکنیم و احساس میکنیم که تاثیر مثبتی بر زندگی آنها داریم، میتوانیم به عمیقترین حس خوشبختی و رضایت روحی دست پیدا کنیم. این احساس ایدهآل، در مقایسه با خوشحالی حاصل از داشتن مال و دارایی، بسیار پایدارتر و واقعیتر است. به عبارت دیگر، خوشحالی واقعی نه در داشتن، بلکه در بخشش و ایثار قابل دستیابی است. در نهایت، برای رهایی از وابستگی به دنیا لازم است تا با تقویت ایمان و ارتباط معنوی با خداوند، آموزشها و نکات قرآنی را در زندگی روزمرهمان پیادهسازی کنیم. با یادآوری اینکه دنیا فقط یک مرحله گذراست و بهترین پاداش در نزد خداوند است، میتوانیم از این زندانی که وابستگیهای دنیوی برایمان به وجود آورده است، رهایی یابیم. در این راستا، دعا، یادآوری مرگ، نیکوکاری و توجه به آخرت از ابزارهای توانمندی هستند که به ما کمک میکنند تا بتوانیم معنا و هدف واقعی زندگیمان را بیابیم و در این مسیر به درستی قدم برداریم. در نهایت، با قرار دادن خدا در مرکز زندگیمان، میتوانیم از تمام وابستگیهای دنیوی رها شویم و به آرامش روحی حقیقی دست یابیم.
برای مردم، محبت به شهوات از زنان و پسران و مالهای انباشته شده از طلا و نقره و اسبهای نیکو و چهارپایان و زمینهای کشاورزی زینت داده شده است. اینها متاع زندگی دنیاست و بهترین بازگشت نزد خداوند است.
ای کسانی که ایمان آوردهاید، اموال و فرزندان شما نباید شما را از یاد خدا غافل کند و هر کس چنین کند، از جمله زیانکاران است.
یکی بود یکی نبود، عابدی در کوههای بلند زندگی میکرد. او زندگی سادهای داشت و از دنیا فارغ شده بود. روزی گرم به خاطر آمدن به دریا، تصمیم گرفت به روستایی برود تا آبی بنوشد. در راه، با جوانی برخورد کرد که در تلاش بود تا گنجی پیدا کند و بسیار غرق در دنیای مادی بود. عابد به جوان گفت: 'آیا گنج واقعی تنها در زیر خاک است یا در دلها و نیکوکاریهات؟' جوان با کمی تأمل به عابد نگاه کرد و بلافاصله متوجه شد که باید بیندیشد که چه چیزی واقعاً ارزشمند است.