ایمان غیرتقلیدی از تفکر عمیق در آیات الهی، بهرهگیری از عقل و علم، و دوری از تقلید کورکورانه از گذشتگان سرچشمه میگیرد و به یقین قلبی منجر میشود.
برای اینکه فردی بداند ایمانش تقلیدی نیست و بر پایهای محکم از یقین و معرفت استوار است، قرآن کریم رهنمودهای عمیق و پرمغزی ارائه میدهد. ایمان تقلیدی، ایمانی است که صرفاً از محیط، خانواده، یا جامعه به ارث برده شده و فرد بدون تفکر، تحقیق و تعقل، آن را پذیرفته است. این نوع ایمان، ممکن است در برابر شبهات و چالشها سست و متزلزل شود. در مقابل، ایمان حقیقی، ایمانی است که از روی بصیرت، آگاهی، و انتخاب آگاهانه شکل گرفته است؛ ایمانی که از دلایل و براهین عقلی و قلبی سرچشمه میگیرد و با تمام وجود پذیرفته میشود. قرآن مجید بارها انسان را به تفکر، تعقل، تدبر و تدبر در آیات الهی فرامیخواند و او را از تقلید کورکورانه برحذر میدارد، چرا که این تقلید، مانع از رسیدن به حقیقت و یقین است. اولین و شاید مهمترین گام برای رهایی از ایمان تقلیدی و رسیدن به ایمان حقیقی، «تدبر در آیات الهی» است. قرآن مملو از آیاتی است که از انسان میخواهد به خلقت آسمانها و زمین، تغییر شب و روز، حرکت ستارگان، نظم حاکم بر هستی، آفرینش انسان و پیچیدگیهای وجودی خودش بیندیشد. خداوند در سوره آل عمران، آیه ۱۹۰-۱۹۱ میفرماید: «همانا در آفرینش آسمانها و زمین و در پی یکدیگر آمدن شب و روز، نشانههایی است برای خردمندان؛ کسانی که ایستاده و نشسته و بر پهلو آرمیده، خدا را یاد میکنند و در آفرینش آسمانها و زمین میاندیشند و میگویند: پروردگارا! تو اینها را بیهوده نیافریدی! پاک و منزهی تو! پس ما را از عذاب آتش نگاه دار.» این آیات، مستقیماً انسان را به تأمل عمیق دعوت میکنند. ایمانی که از این تدبر نشأت گیرد، ایمانی استوار و غیرتقلیدی خواهد بود، زیرا فرد با دیدن و فهمیدن عظمت خالق، به یقین میرسد و نه صرفاً با شنیدن. دومین نکته حیاتی، «تأکید قرآن بر عقل و خردورزی» است. در بسیاری از آیات، خداوند مردم را مورد خطاب قرار میدهد که «أَفَلا تَعْقِلُونَ؟» (آیا تعقل نمیکنید؟) یا «أَفَلا يَتَفَكَّرُونَ؟» (آیا نمیاندیشند؟). این سؤالات توبیخی، نشان میدهد که استفاده نکردن از عقل در مسائل بنیادی ایمان، عملی ناپسند و مذموم است. ایمان حقیقی باید بر پایه دلایل عقلی و براهین منطقی بنا شود و نه صرفاً بر مبنای عادات و رسوم. قرآن از انسان میخواهد که هر باوری را بپذیرد، برای آن دلیل و برهان داشته باشد و به دنبال حقیقت باشد. ایمان تقلیدی، مانع بزرگی در راه رسیدن به این بصیرت عقلی است، زیرا فرد بدون نیاز به تفکر، خود را در حصار باورهای موروثی محبوس میکند. سومین راهکار قرآنی، «نکوهش شدید تقلید کورکورانه از گذشتگان» است. قرآن کریم بارها و بارها اقوامی را سرزنش میکند که در پاسخ به دعوت انبیا، میگفتند: «ما پدران خود را بر آئینی یافتیم و ما به آثار ایشان اقتدا میکنیم.» (سوره بقره، آیه ۱۷۰: «و چون به آنان گفته شود: از آنچه خدا نازل کرده، پیروی کنید! میگویند: بلکه ما از آنچه پدرانمان را بر آن یافتیم، پیروی میکنیم! آیا اگر پدرانشان چیزی را تعقل نکرده و هدایت نیافته بودند [باز هم از آنها پیروی میکنند]؟») این آیه به روشنی بیان میکند که پیروی بیچون و چرا از سنتهای اجدادی، حتی اگر منجر به گمراهی باشد، مورد نکوهش الهی است. ایمانی که تقلیدی نباشد، از پذیرش حق حتی اگر برخلاف سنتهای رایج باشد، ابایی ندارد و برای یافتن حقیقت، به تعقل و تفکر خود متکی است. چهارمین مؤلفه، «سعی در کسب علم و یقین» است. قرآن به کسانی که علم و معرفت دارند، جایگاه ویژهای میدهد و این دو را از عوامل اساسی ایمان حقیقی برمیشمارد. «و لاتقف ما لیس لک به علم» (سوره اسراء، آیه ۳۶: «و از چیزی که به آن علم نداری پیروی مکن؛ چرا که گوش و چشم و دل، همه مسئولند.»). این آیه دلالت بر این دارد که پذیرش یک باور باید بر مبنای علم و آگاهی باشد، نه بر اساس ظن و گمان یا تقلید. ایمانی که از روی علم و معرفت باشد، به «یقین» میانجامد. یقین، حالتی از اطمینان قلبی است که هیچ شک و تردیدی در آن راه ندارد. برای دستیابی به این یقین، باید به مطالعه عمیق قرآن، سیره پیامبر (ص) و آموزههای اسلامی پرداخت و در پی فهم عمیق دین بود. هرچه معرفت فرد بیشتر شود، ایمان او از حالت تقلیدی خارج شده و به ایمان تحقیقی و یقینی تبدیل میگردد. پنجمین نکته، «تجربه شخصی و احساس حضور الهی» است. اگرچه قرآن مستقیماً به مفهوم «تجربه ایمانی» به شکل غربی آن نمیپردازد، اما بر رابطه مستقیم و قلبی با خداوند تأکید دارد. نماز، ذکر، دعا، و تلاوت قرآن با تدبر، همگی ابزارهایی هستند که فرد را به سوی یک تجربه درونی و شخصی از حضور و عظمت خداوند سوق میدهند. این تجربیات درونی، نه تنها ایمان را عمیقتر میکنند، بلکه آن را از صرفِ یک باور ذهنی به یک واقعیت زنده و پویا در قلب تبدیل مینمایند. ایمانی که با این تجربههای قلبی و روحی همراه باشد، هرگز تقلیدی نخواهد بود، زیرا فرد «طعم» ایمان را چشیده و نیازی به تقلید از دیگران ندارد. برای آنکه ایمانمان تقلیدی نباشد، باید فعالانه در مسیر رشد ایمانی حرکت کنیم. این بدان معناست که نه تنها به ظواهر دین پایبند باشیم، بلکه به عمق تعالیم آن نیز بپردازیم؛ پیوسته سؤال کنیم، بیندیشیم، و به دنبال کشف حقایق باشیم. مطالعه تفاسیر معتبر قرآن، آشنایی با زندگی و سیره ائمه و بزرگان دین که ایمانشان بر پایه معرفت و بصیرت بوده، و همچنین قرار گرفتن در جمع افراد اهل معرفت و تفکر، میتواند در این مسیر یاریرسان باشد. هرچه بیشتر در آیات الهی و نظم حاکم بر جهان تأمل کنیم، و هرچه بیشتر به دنبال فهم و درک عمیق مسائل دینی باشیم، از دام تقلید رها شده و به سرچشمه زلال یقین خواهیم رسید. ایمان حقیقی، همانند ریشههای درخت است که هرچه عمیقتر و گستردهتر شود، درخت را در برابر طوفانها مستحکمتر میسازد و میوههای شیرینتری به بار میآورد.
همانا در آفرینش آسمانها و زمین و در پی یکدیگر آمدن شب و روز، نشانههایی است برای خردمندان.
کسانی که ایستاده و نشسته و بر پهلو آرمیده، خدا را یاد میکنند و در آفرینش آسمانها و زمین میاندیشند و میگویند: پروردگارا! تو اینها را بیهوده نیافریدی! پاک و منزهی تو! پس ما را از عذاب آتش نگاه دار.
و چون به آنان گفته شود: از آنچه خدا نازل کرده، پیروی کنید! میگویند: بلکه ما از آنچه پدرانمان را بر آن یافتیم، پیروی میکنیم! آیا اگر پدرانشان چیزی را تعقل نکرده و هدایت نیافته بودند [باز هم از آنها پیروی میکنند]؟
و از چیزی که به آن علم نداری پیروی مکن؛ چرا که گوش و چشم و دل، همه مسئولند.
گویند در روزگاران کهن، جوانی بود به نام «بصیر» که از کودکی در خانه پارسایی بزرگ شده بود. او هر آنچه پدر و مادرش از دین میگفتند، بی چون و چرا میپذیرفت و به آن عمل میکرد. روزی در راه بازار، بر سرِ چشمهای، عالمی پیر و فرزانه را دید که بر لب چشمه نشسته و به آب جاری مینگریست و زمزمه میکرد: «چشمهای که خود نجوشد و تنها از جوی دیگران آب برگیرد، دیر یا زود خشک شود.» بصیر که از شنیدن این کلمات در حیرت شده بود، به نزدیک رفت و با احترام پرسید: «ای پیر فرزانه، مقصود از این سخن چیست؟» عالم لبخندی زد و گفت: «ای جوان، ایمان نیز چنین است. اگر تنها از دیگران بگیری و خودت در آیات هستی و کلمات حق تدبر نکنی، ایمانت چون آبی است که از چشمه دیگری میآید و هر آن بیم خشکیاش رود. اما اگر از چشمه درونِ خودت بجوشد، با نور عقل و تدبر، هرگز خشک نخواهد شد.» بصیر از آن پس، به جای تنها شنیدن و تقلید، به تدبر در قرآن و تأمل در جهان پرداخت و طعم شیرین یقین را چشید و ایمانش از تقلید به تحقیق بدل گشت و چون کوهی استوار گشت.