قرآن کریم با تأکید بر تدبر، تفکر و تعقل در آیات الهی و خلقت، و نهی شدید از تقلید کورکورانه، انسان را به جستجوی حقیقت و تفکر انتقادی فرا میخواند. این کتاب مقدس ما را به علم، یقین و طرح سؤالات روشنگرانه ترغیب میکند تا با بصیرت به حقایق دست یابیم.
قرآن کریم، کتاب هدایت الهی، نه تنها انسان را به ایمان و عمل صالح فرا میخواند، بلکه به شیوهای عمیق و پیوسته او را به تفکر انتقادی، تعمق، و جستجوی بیوقفه حقیقت تشویق میکند. این دعوت به تفکر، یکی از برجستهترین ویژگیهای تعالیم قرآنی است که انسان را از تقلید کورکورانه برحذر داشته و به او جایگاه «مخلوق متفکر» را یادآوری میکند. قرآن در آیات متعدد، مستقیماً یا غیرمستقیم، انسان را به استفاده از عقل، بصیرت و اندیشه فرا میخواند و در واقع، تفاوت اساسی میان انسان و سایر موجودات را در همین قابلیت تفکر و تعقل میداند، قابلیتهایی که او را برای پذیرش مسئولیت خلیفه اللهی آماده میسازد. یکی از محوریترین مفاهیم در این زمینه، "تدبر" است. خداوند در سوره محمد آیه ۲۴ میفرماید: "أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا؟" این آیه، یک پرسش توبیخی است که نشان میدهد عدم تدبر در قرآن، نشانهای از قفل بودن دلهاست و مانع از رسیدن نور هدایت به درون انسان میشود. "تدبر" به معنای اندیشه عمیق در ابعاد مختلف یک چیز، فراتر از سطح ظاهری آن، و رسیدن به نتایج و حقایق پنهان است. این مفهوم شامل تأمل در آیات الهی، چه آیات تکوینی (خلقت) و چه آیات تشریعی (قرآن)، میشود. انسان با تدبر در آفرینش آسمانها و زمین با آن عظمت خیرهکننده، تغییر شب و روز که خود نشانهای از نظام دقیق الهی است، حرکت ستارگان، و چرخه حیات و مرگ و رویش گیاهان، به عظمت خالق، حکمت بینهایت او و هدفمندی خلقت پی میبرد. این فرایند تفکر، انسان را به سوی شناخت حقیقت و توحید سوق میدهد و او را در برابر عظمت و نظم آفرینش به خشوع و خضوع واداشته و ایمان او را تعمیق میبخشد. قرآن همچنین به شدت از تقلید کورکورانه نهی میکند، عملی که انسان را از تواناییهای عقلانی خود محروم میسازد. در سوره بقره آیه ۱۷۰ میخوانیم: "وَإِذَا قِيلَ لَهُمُ اتَّبِعُوا مَا أَنزَلَ اللَّهُ قَالُوا بَلْ نَتَّبِعُ مَا أَلْفَيْنَا عَلَيْهِ آبَاءَنَا ۗ أَوَلَوْ كَانَ آبَاؤُهُمْ لَا يَعْقِلُونَ شَيْئًا وَلَا يَهْتَدُونَ؟" این آیه به وضوح نشان میدهد که قرآن، حتی در مواجهه با سنتها و باورهای اجدادی که ممکن است ریشههای عمیقی در جامعه داشته باشند، خواستار براهین عقلی و منطقی است. تقلید از پیشینیان بدون اندیشه و تعقل، نکوهش شده و ارزش انسان به خردورزی و تمییز حق از باطل با استفاده از عقل و استدلال، گره خورده است. این رویکرد، پایه و اساس تفکر انتقادی است؛ یعنی نپذیرفتن هر آنچه صرفاً به دلیل قدمت یا رواج پذیرفته شده است، بلکه سنجیدن آن با معیار عقل و وحی الهی. این امر آزادی فکری و مسئولیت شخصی در برابر انتخابها و باورها را القا میکند، و از انسان میخواهد که خود به حقیقت برسد نه اینکه کورکورانه آن را بپذیرد. دعوت به "تفکر" و "تعقل" نیز در سراسر قرآن موج میزند. برای مثال، در سوره آل عمران آیات ۱۹۰-۱۹۱، خداوند میفرماید: "إِنَّ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ وَاخْتِلَافِ اللَّيْلِ وَالنَّهَارِ لَآيَاتٍ لِّأُولِي الْأَلْبَابِ. الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَىٰ جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَٰذَا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ." این آیات، نشانههای الهی در آفرینش را برای "اولوالالباب" (صاحبان خرد و اندیشه و مغزهای فعال) معرفی میکند که در هر حالی به یاد خدا هستند و در خلقت آسمانها و زمین با دقت و عمق تفکر میکنند. این تفکر به این نتیجه منطقی میرسد که آفرینش باطل و بیهدف نیست و هر جزئی از آن معنا و حکمتی دارد و این خود مبنای یک جهانبینی هدفمند، مسئولانه و عمیق است که انسان را به سوی شناخت کمالات الهی رهنمون میسازد. قرآن با طرح سؤالات متعدد و چالشی، ذهن خواننده را به فعالیت وامیدارد و او را وادار به تفکر میکند. عباراتی چون "أفلا تعقلون؟" (آیا تعقل نمیکنید؟)، "أفلا تتفکرون؟" (آیا تفکر نمیکنید؟)، "أفلا يتدبرون؟" (آیا تدبر نمیکنند؟) و "لعلكم تتفكرون" (شاید تفکر کنید) نمونههایی از این تحریک فکری هوشمندانه هستند. این روش نه تنها پاسخ را به صورت دیکته شده و آمرانه ارائه نمیدهد، بلکه فرآیند کشف و رسیدن به پاسخ را از طریق عقل و اندیشه به خود انسان واگذار میکند. این شیوه، به انسان کمک میکند تا با پذیرش مسئولیت فکری خود، به جای باورهای سطحی و تلقینی، به ایمانی عمیق و برآمده از تحقیق، یقین و بصیرت دست یابد. همچنین، قرآن به دنبال "یقین" است و از "ظن" (گمان و حدس بیاساس) دوری میجوید. بسیاری از آیات بر لزوم پیروی از علم و بینه (دلیل و برهان روشن) تأکید دارند. این امر، اساس روش علمی و رویکرد انتقادی به دانش است؛ زیرا هر ادعایی باید بر پایه شواهد محکم، استدلال منطقی و مستدل باشد، نه صرفاً حدس و گمان یا شایعات بیاساس. این دیدگاه، انسان را به کنجکاوی، پژوهش، تحقیق و آزمایش تشویق میکند تا به درک صحیح و عمیقی از حقایق دست یابد. قرآن به ما میآموزد که همواره به دنبال دلیل و برهان باشیم و هر آنچه را که بدون پشتوانه منطقی و علمی و فقط بر اساس حدس و گمان ارائه میشود، با دیدهی تردید بنگریم. این نگاه، سنگ بنای جستجوی حقیقت، دوری از تعصبات بیجا، و رهایی از خرافات است. در نهایت، قرآن از انسان میخواهد که هر آنچه را که میشنود یا میخواند، به دقت بسنجد، تحلیل کند و در مورد آن قضاوت کند. این روحیه تحقیق، پرسشگری و تحلیلگری، راه را برای رشد فکری و معنوی هموار میسازد و به انسان کمک میکند تا در مسیر صحیح هدایت گام بردارد و از گمراهی بپرهیزد. این دعوت جامع به تفکر و خردورزی، قرآن را به منبعی بینظیر برای پرورش ذهنهای حقیقتجو، منتقد و بالنده تبدیل کرده است.
آیا در قرآن تدبر نمیکنند یا بر دلهایشان قفلهاست؟
و چون به آنان گفته شود: «از آنچه خدا نازل کرده پیروی کنید»، میگویند: «بلکه از آنچه پدرانمان را بر آن یافتیم، پیروی میکنیم». آیا [پیروی میکنند] هرچند پدرانشان چیزی نمیفهمیدند و هدایت نیافته بودند؟
همانا در آفرینش آسمانها و زمین و آمد و رفت شب و روز، برای خردمندان نشانههایی است.
آوردهاند که در روزگاری، استادی دانا به شاگردان خود حکمت میآموخت و از آنان میخواست که هرچه میآموزند، بیچون و چرا بپذیرند. اما در میان آنان، پسری خردورز بود که هرگاه استاد سخنی میگفت، با فروتنی میپرسید: "استاد بزرگوار، دلیل و برهان این سخن چیست و ریشه آن در کجای دانش نهفته است؟" دیگر شاگردان که فقط به حفظ کردن مشغول بودند، گاهی او را به دلیل این پرسشها سرزنش میکردند و میگفتند: "مگر به کلام حکیمانه استاد اعتماد نداری؟" اما آن شاگرد با لبخندی پاسخ میداد: "اعتمادم به استاد بیکران است، اما میخواهم سخنش نه تنها بر گوشهایم، که بر جان و عقلم بنشیند و از یقین کامل بهرهمند گردم." سالها گذشت و در گذر زمان، آن شاگرد با همین روحیه تحقیق، پرسشگری و عدم قناعت به ظواهر، چنان در علوم مختلف عمیق شد که از تمامی همدرسان خود پیشی گرفت و خود به استادی بزرگ و مرجعی برای طالبان حقیقت تبدیل گشت. آری، راه رسیدن به حقیقت، همانا پرسشهای دلآگاهانه و اندیشهی بیوقفه است، زیرا تنها با نور عقل و تحقیق میتوان از تاریکی جهل و تقلید کورکورانه رهایی یافت و به سرچشمهی یقین رسید.