قرآن زمان را ظرفی برای آفرینش، امتحان الهی، و فرصتی برای اعمال نیک میداند. گذر زمان نشانهای از قدرت خداست و انسان باید از آن برای رشد معنوی بهره گیرد تا دچار خسران نشود.
قرآن کریم به زمان نه تنها به عنوان یک مفهوم فیزیکی محض، بلکه به عنوان یک بعد حیاتی و کلیدی در آفرینش، هدفمندی زندگی انسان، و سنجش اعمال او مینگرد. زمان در قرآن، پدیدهای الهی است که با هدف خاصی خلق شده و نمادی از قدرت بیپایان خداوند و تدبیر او در هستی است. این کتاب آسمانی، به جای ارائه یک تعریف فلسفی و خشک از زمان، ماهیت و کارکرد آن را در بستر خلقت و مسئولیتهای بشری تبیین میکند و انسان را به تفکر عمیق در این پدیده دعوت مینماید. قرآن زمان را نه تنها به عنوان یک خط مستقیم که از گذشته به آینده میرود، بلکه به عنوان مجموعهای از فرصتها، آزمونها و لحظاتی میبیند که هر یک دارای ارزش و اهمیت خاصی هستند. این دیدگاه، انسان را به هوشیاری و بهرهبرداری صحیح از هر لحظه زندگی تشویق میکند. یکی از برجستهترین مفاهیم زمان در قرآن، تأکید بر گذرا بودن دنیا و محدودیت عمر انسان است. آیه مشهور سوره عصر (والعصر) که با قسم به "زمان" آغاز میشود، خود گویای اهمیت فوقالعاده این مفهوم است. "سوگند به عصر (زمان) که انسان در زیان است، مگر آنان که ایمان آورده و اعمال صالح انجام داده و یکدیگر را به حق و صبر توصیه کردهاند." این سوره به روشنی بیان میکند که زمان به سرعت در حال گذر است و اگر انسان از آن به درستی استفاده نکند، دچار خسران ابدی خواهد شد. این تاکید، به بشر هشدار میدهد که فرصتهای زندگی زودگذرند و باید هر لحظه را برای کسب رضایت الهی و انجام کارهای نیکو مغتنم شمارد. این مفهوم به ما یادآوری میکند که هر نفسی که میکشیم، گامی به سوی پایان عمر دنیوی و آغاز حیات اخروی است، پس باید از این فرصت محدود بهترین بهره را ببریم. قرآن زمان را ابزاری برای آزمون انسانها میداند. زندگی دنیوی، دورهای محدود است که در آن اعمال انسان ثبت و ضبط میشوند و نتایج آنها در آخرت آشکار میگردد. هر لحظه از زمان، فرصتی است برای رشد معنوی، تزکیه نفس، و خدمت به خلق. خداوند در آیات متعددی به "اجل مسمّی" اشاره میکند؛ یعنی هر موجودی، هر امتی، و هر پدیدهای، دارای یک مدت زمان مشخص و معین است که پس از آن به پایان میرسد. این مفهوم، بر موقتی بودن زندگی و لزوم آمادگی برای مرگ و ورود به مرحله ابدی تاکید دارد. در واقع، زندگی دنیوی یک گذرگاه است، نه یک اقامتگاه دائمی، و زمان وسیلهای برای آمادهسازی خود برای سفری بیبازگشت به سوی پروردگار است. همچنین، قرآن به زمان به عنوان نشانهای از آیات الهی توجه میکند. تعاقب شب و روز، حرکت منظم خورشید و ماه، و فصول مختلف سال، همه و همه جلوههایی از تدبیر الهی در نظام زمان هستند که انسان را به تفکر در عظمت خالق فرامیخوانند. در سوره یونس آیه 6 میفرماید: "یقیناً در اختلاف شب و روز و آنچه خدا در آسمانها و زمین آفریده، نشانههایی است برای مردمی که پرهیزکارند." این چرخش دائمی و منظم، نظم کیهانی را به تصویر میکشد و به انسان یادآوری میکند که هر چیز در جای خود و طبق یک برنامه دقیق الهی در جریان است. این پدیدهها نه تنها برای تفکر، بلکه برای سازماندهی زندگی روزمره، عبادات (مانند اوقات نماز) و حتی معاملات (مانند سررسید بدهیها) نیز اهمیت دارند. قرآن به مفهوم "سرعت" زمان در برخی حالات اشاره دارد. گاهی اوقات، قیامت چنان نزدیک به نظر میرسد که گویی به زودی فرا خواهد رسید، یا در لحظه مرگ، عمر دنیا آنقدر کوتاه به نظر میآید که گویی تنها لحظاتی در آن زیستهایم. این نگرش، به انسان کمک میکند تا از دلبستگیهای دنیوی رها شود و هدف اصلی زندگی را که همانا لقاءالله و کسب سعادت اخروی است، فراموش نکند. در واقع، از دیدگاه قرآن، زمان دنیوی تنها یک مرحله گذرا و پلی است به سوی حیات جاودان. این سرعت درک شده، انگیزهای برای تلاش بیشتر و کوتاهی نکردن در مسیر حق است، زیرا فرصت جبران گذشته بسیار محدود خواهد بود. به طور خلاصه، قرآن زمان را یک پدیده بیطرف نمیبیند؛ بلکه آن را با مسئولیت، امتحان، و فرصت پیوند میدهد. هر لحظه ارزش دارد و قابل بازگشت نیست. استفاده بهینه از زمان به معنای غفلت نکردن از یاد خدا، انجام اعمال صالح، و دعوت به خیر است. قرآن ما را به اندیشیدن در گذر زمان، استفاده از فرصتها، و عدم تأخیر در توبه و اعمال نیکو ترغیب میکند، زیرا هر لحظه که میگذرد، بخشی از فرصت زندگی ما کاسته میشود و ما یک گام به آخرت نزدیکتر میشویم. این دیدگاه جامع، زمان را نه فقط یک شمارنده برای ساعتها و روزها، بلکه ظرفی برای رشد روحانی و اخلاقی انسان تعریف میکند. این بینش قرآنی، به انسان کمک میکند تا از تسویف و به تعویق انداختن کارها بپرهیزد و با جدیت و همت، در مسیر کمال و تقرب الهی گام بردارد. زمان در قرآن، یک سرمایه گرانبهاست که بهرهبرداری صحیح از آن، ضامن سعادت دنیا و آخرت خواهد بود و کلید نجات از خسران ابدی محسوب میشود. در واقع، کیفیت زندگی انسان در دنیا و سرنوشت او در آخرت، به نحوه مدیریت و بهرهبرداری او از این عطیه الهی یعنی زمان بستگی دارد.
سوگند به عصر [زمان]، كه انسانها همه در زيانند؛ مگر كسانى كه ايمان آوردند و اعمال صالح انجام دادند و يكديگر را به حق سفارش كردند و يكديگر را به شكيبايى توصيه نمودند.
قطعاً در آمد و شد شب و روز و آنچه خدا در آسمانها و زمين آفريده، برای مردمى كه پرهیزگارى میكنند، نشانههایى [عظیم] است.
و اين چنين بود كه ما آنها را برانگيختيم تا ميان خود بپرسند. گويندهاى از آنها گفت: چقدر درنگ كرديد؟ گفتند: يك روز يا پارهاى از يك روز. گفتند: پروردگارتان بهتر میداند چقدر درنگ كرديد. پس يكى از خودتان را با اين پولتان به شهر بفرستيد تا ببيند كداميك از غذاهاى پاكيزهتر است، سپس رزقى از آن برايتان بياورد و با ملايمت رفتار كند و كسى را از شما آگاه نسازد.
آوردهاند که یکی از پادشاهان، پیری حکیم را دید که با شادمانی دلبسته هیچ چیز دنیا نبود. پادشاه پرسید: "ای پیر خردمند، تو را چه شده که این همه آزاد و بیغم مینمایی، حال آنکه ما پادشاهان همیشه در بندِ بیم و امیدِ فردا هستیم؟" پیر خندید و گفت: "ای پادشاه! تو به زمان چون خانهای مینگری که هر روز آجری بر آن مینهند، و من به زمان چون آجری مینگرم که هر روز از آن میافتد. تو در بندِ ساختن فردایی هستی که شاید هیچگاه نرسد، و من از هر لحظه امروز بهره میگیرم، زیرا میدانم که این لحظه دیگر باز نخواهد گشت. عمر کوتاه است و فرصتها همچون ابر بهاری در گذر. عاقل آن است که نگذارد لحظهای از لحظات گرانبها از دستش برود و آن را به کاری نپردازد که در پیشگاه حق تعالی و برای سعادت ابدیاش سودمند باشد. از این رو، هر روز را غنیمت شمار و از هر فرصتی برای کاشتن بذر نیکی استفاده کن، که محصول آن را در باغ جاودانگی درو خواهی کرد." این سخن پیر حکیم، پادشاه را به خود آورد و او را به فکر فرو برد که چگونه باید از زمان گرانبهای زندگیاش به درستی استفاده کند. او فهمید که زمان، سرمایهای نیست که آن را انبار کرد، بلکه بذری است که باید در خاک حاصلخیز عمل صالح کاشت تا ثمری پایدار بدهد.