قرآن کریم با تأکید بر اصل «توازن» و «اعتدال»، ما را به حفظ تعادل میان تلاش برای زندگی دنیوی و اهتمام به امور اخروی و عبادی دعوت میکند. این توازن شامل کار حلال، مسئولیتهای خانوادگی و اجتماعی در کنار عبادات فردی است تا زندگی جامع و پربرکتی داشته باشیم.
قرآن کریم، کتاب هدایت الهی، صرفاً یک راهنمای عبادی نیست، بلکه نقشه راهی جامع برای زندگی در تمام ابعاد آن است. از جمله مهمترین اصول مطرح شده در آموزههای قرآنی، اصل «تعادل» و «اعتدال» است که در فارسی آن را به «میانهروی» یا «واسطه بودن» تعبیر میکنیم. این اصل اساسی، در هر دو بعد زندگی دنیوی و اخروی، و همچنین در حوزههای فردی و اجتماعی، نقش محوری ایفا میکند. قرآن به ما نمیگوید که یا تمام عمر خود را وقف عبادت کنید و از دنیا دست بکشید، یا تماماً غرق در امور دنیوی شوید و آخرت را فراموش کنید. بلکه راه سومی را پیشنهاد میدهد که همانا «توازن» و «همآهنگی» میان این دو بعد است. ابتدا، قرآن بر اهمیت کار و تلاش برای کسب روزی حلال تأکید فراوان دارد. اسلام تنبلی و سربار جامعه بودن را به شدت نکوهش میکند و کار را نوعی عبادت میداند. پیامبر اکرم (ص) میفرمایند: "کاسب حبیب الله است" (کسی که برای کسب روزی حلال تلاش میکند، دوست خداست). در آیات متعددی به اهمیت "طلب فضل خدا" یعنی کسب و کار اشاره شده است. این طلب فضل تنها به معنی کسب مال نیست، بلکه به معنی تلاش برای آبادانی زمین و بهرهبرداری از نعمتهای الهی نیز هست. خداوند انسان را خلیفه خود در زمین قرار داده و این خلافت نیازمند مسئولیتپذیری و فعالیت است. فعالیتهای اقتصادی و اجتماعی که به آبادانی دنیا و رفاه مردم کمک میکند، در دیدگاه قرآنی ارزشمند و حتی واجب محسوب میشود. به عنوان مثال، پس از اقامه نماز جمعه، که یک فریضه عبادی بزرگ است، خداوند میفرماید: "و هنگامی که نماز پایان یافت، در زمین پراکنده شوید و از فضل خدا طلب کنید" (سوره جمعه، آیه 10). این آیه به وضوح نشان میدهد که فعالیتهای دنیوی، حتی پس از یک عبادت مهم، نه تنها مجاز است بلکه تشویق نیز میشود، به شرطی که "طلب فضل" باشد، یعنی کسب حلال و سودمند. این آیه به ما یادآوری میکند که زندگی ما نباید فقط محدود به مسجد و عبادتگاه باشد؛ بلکه جامعه و معیشت نیز جزئی از برنامهی الهی برای سعادت بشر هستند. در مقابل، قرآن به همان اندازه بر اهمیت زندگی اخروی و ارتباط با خداوند تأکید میکند. هدف اصلی خلقت انسان، "عبادت" است، اما این عبادت تنها به نماز و روزه محدود نمیشود. هر عمل صالحی، از کمک به نیازمندان گرفته تا تحصیل علم و تلاش برای عدالت، در مسیر بندگی خدا قرار میگیرد. با این حال، انجام عبادات خاص مانند نماز، روزه، حج و زکات، پایههای اصلی ارتباط انسان با خالق هستند و به روح آرامش و جهتگیری معنوی میبخشند. قرآن به ما هشدار میدهد که مبادا دنیا ما را چنان مشغول کند که از یاد خدا و سرنوشت اخروی غافل شویم. در سوره منافقون، آیه 9، خداوند میفرماید: "ای کسانی که ایمان آوردهاید، اموال و فرزندانتان شما را از یاد خدا غافل نکند." این هشدار نشان میدهد که دنیاگرایی افراطی میتواند مانع بزرگی در مسیر کمال و سعادت باشد. از سوی دیگر، افراط در عبادت و ترک کامل دنیا نیز مورد تأیید نیست. اسلام، رهبانیت و گوشهنشینی مطلق را مردود میداند و زندگی اجتماعی و مسئولیتپذیری در قبال خانواده و جامعه را تشویق میکند. به عبارت دیگر، قرآن به ما میآموزد که دنیا مزرعه آخرت است و نباید آن را رها کرد؛ بلکه باید از آن به درستی بهره برد تا ثمرات اخروی آن به دست آید. کلید حفظ این تعادل، در مفهوم "عدم فراموشی سهم خود از دنیا" نهفته است، در حالی که "خانه آخرت" را در اولویت قرار دهیم. آیه مشهور سوره قصص، آیه 77، این معنا را به زیبایی تبیین میکند: "و با آنچه خدا به تو داده، سرای آخرت را بجوی و بهرهات را از دنیا فراموش مکن و چنانکه خدا به تو نیکی کرده است، نیکی کن و در زمین فساد مجوی." این آیه یک دستورالعمل بینظیر برای تعادل است. ابتدا بر هدف نهایی که آخرت است تأکید میکند، اما بلافاصله اضافه میکند که نباید سهم خود را از دنیا فراموش کنیم. "سهم از دنیا" میتواند شامل رفاه معقول، لذتهای حلال، خانواده، تفریح و هر آنچه زندگی را متعادل و پایدار میکند، باشد. این آیه به وضوح رد میکند نظریه کسانی را که دنیا را ذاتاً بد میدانند و بر ترک آن اصرار دارند. بلکه دنیا وسیلهای است برای رسیدن به آخرت. قرآن همچنین بر اهمیت مسئولیتهای خانوادگی و اجتماعی در کنار کار و عبادت تأکید میکند. وقت گذاشتن برای همسر و فرزندان، رسیدگی به والدین و خویشاوندان، و مشارکت در امور خیریه و اجتماعی، همه بخشهایی از یک زندگی متعادل اسلامی هستند. این روابط نه تنها بار مسئولیت، بلکه منبع آرامش و برکت نیز هستند. یک فرد مسلمان نباید آنقدر غرق در کار شود که خانوادهاش را نادیده بگیرد، و نه آنقدر مشغول عبادات فردی شود که از حقوق دیگران و نیازهای جامعه غافل بماند. زندگی پیامبر اکرم (ص) بهترین الگو در این زمینه است؛ ایشان هم رهبر سیاسی و اجتماعی بودند، هم پدری مهربان و همسری وفادار، و هم عابدترین مردم. ایشان در اوج مسئولیتهای دنیوی، هرگز از یاد خدا و عبادات خود غافل نمیشدند و توازن را به بهترین شکل ممکن برقرار میکردند. در نهایت، قرآن از طریق تشویق به تفکر و تدبر در آیات الهی و نظم حاکم بر هستی، به ما میآموزد که همهچیز در این عالم بر اساس توازن و حکمت آفریده شده است. شب برای استراحت و روز برای کار است. این چرخه طبیعی، خود درس بزرگی برای حفظ تعادل در زندگی انسان است. کسی که این تعادل را رعایت کند، هم در دنیا به آرامش و موفقیت نسبی دست مییابد و هم برای آخرت خود ذخیره میکند. در واقع، تعادل بین کار و زندگی در نگاه قرآنی، نه فقط یک انتخاب، بلکه یک ضرورت برای رسیدن به سعادت حقیقی و جامع است. این توازن، سلامت جسم و روان را تضمین میکند و به فرد امکان میدهد تا نقشش را به عنوان خلیفه خدا بر روی زمین به بهترین نحو ایفا کند و از نعمتهای الهی در مسیر رضایت او بهرهمند شود. با رعایت این تعادل، زندگی انسان به یک هارمونی زیبا تبدیل میشود که در آن، هر جزء، مکمل و یاریرسان جزء دیگر است و همه با هم به سوی هدف نهایی یعنی قرب الهی حرکت میکنند. این رویکرد متعادل، انسان را از خستگی مفرط ناشی از کار زیاد و از سوی دیگر، از سستی و تنبلی حاصل از عدم فعالیت باز میدارد و به او انرژی و انگیزه لازم برای پیشرفت در هر دو حوزه را میبخشد. بنابراین، قرآن ما را به یک زندگی پویا، پربار و در عین حال معنوی دعوت میکند که در آن، دنیا و آخرت، کار و عبادت، و مسئولیت فردی و اجتماعی، همگی در یک مسیر واحد و متعالی قرار میگیرند. این راه، راهی است که آرامش، برکت و رضایت الهی را به ارمغان میآورد.
ای کسانی که ایمان آوردهاید! چون برای نماز در روز جمعه بانگ داده شود، پس به سوی یاد خدا بشتابید و خرید و فروش را واگذارید. این برای شما بهتر است اگر میدانید.
و چون نماز پایان یافت، در زمین پراکنده شوید و از فضل خدا بجویید و خدا را فراوان یاد کنید، باشد که رستگار شوید.
و با آنچه خدا به تو داده است، سرای آخرت را بجوی؛ و بهرهات را از دنیا فراموش مکن؛ و چنانکه خدا به تو نیکی کرده، نیکی کن؛ و در زمین فساد مجوی؛ که خداوند فسادگران را دوست ندارد.
حکایت کنند که در زمانهای دور، مردی زاهد بود که تمام عمر خود را وقف عبادت و ذکر خدا کرده بود. او از کار و کسب دوری میگزید و میگفت: 'من از دنیا دل بریدهام و تنها به آخرت میاندیشم.' روزی شیخی دانشمند بر او گذر کرد و دید که از فرط گرسنگی و ضعف، ناتوان گشته و تنش رنجور است. شیخ پرسید: 'ای برادر، تو که چنین مشغول عبادت خدایی، چرا تن خود را چنین ضعیف و رنجور ساختهای؟' مرد زاهد پاسخ داد: 'من به خدا توکل کردهام و رزق خود را از او میطلبم.' شیخ با لبخندی مهربان گفت: 'توکل بر خدا نیکوست، اما خدای متعال بندگان خود را به کار و کوشش نیز امر فرموده است. نان بیبازو به دست نیاید، و اگر در دست تو نیرویی هست، آن را در راه کسب حلال به کار گیر تا هم خود را کفایت کنی و هم محتاج دیگری نشوی. هم کار دنیا کن و هم یاد آخرت. کار دنیا وسیلهای است برای آسایش تن و فراغت دل برای عبادت. زاهد حقیقی کسی است که در عین کار و تلاش برای دنیا، دلش متوجه حق باشد و از یاد خدا غافل نگردد.' مرد زاهد از این سخن پند گرفت و از آن پس، به کار و کوشش مشغول شد و در کنار عبادت، از کسب روزی حلال نیز غافل نماند و زندگیای متعادل و با برکت یافت.