قرآن کریم عشق الهی را دو سویه بیان میکند: هم محبت بیکران خداوند (با صفاتی چون الودود و الرحمن) به بندگانش، و هم عشق شدید و عملی بندگان به خالقشان که از طریق اطاعت و پیروی از دستورات الهی تجلی مییابد. این عشق متقابل، اساس سعادت و رشد معنوی است.
قرآن کریم، کتاب هدایت و نور، به شیوههای گوناگون و عمیقی به مفهوم عشق الهی میپردازد. این عشق دو سویه است: هم عشق خداوند به بندگانش و هم عشق بندگان به پروردگارشان. فهم این مفهوم برای هر مسلمانی که در پی تعمیق رابطه خود با خالق هستی است، حیاتی است. قرآن، نه تنها وجود عشق الهی را تصریح میکند، بلکه راهها و نشانههای این عشق را نیز به زیبایی ترسیم مینماید و بیان میکند که چگونه میتوان به این مقام والای عشق دست یافت و آن را در زندگی خود جاری ساخت. یکی از برجستهترین جلوههای عشق الهی در قرآن، صفت «الودود» است که به معنای بسیار دوستدارنده و پر از محبت است. این صفت در دو آیه از قرآن (سوره هود، آیه 90 و سوره بروج، آیه 14) برای خداوند به کار رفته است. این نام مبارک نشان میدهد که ذات خداوند، سرچشمه و منبع عشق و محبت است و او با محبت و مهربانی بیحدوحصر با مخلوقات خود رفتار میکند. این بدان معناست که عشق الهی یک واقعیت ثابت و بینهایت است که از ذات پاک او نشأت میگیرد، نه اینکه صرفاً واکنشی به اعمال بندگان باشد. این عشق همیشگی و پایدار است و انسانها را به سوی خود فرا میخواند. همچنین، رحمت واسعه الهی که در صفاتی چون «الرحمن» و «الرحیم» (بسیار بخشنده و مهربان) متجلی است، خود جلوهای از عشق بیپایان خداوند به مخلوقاتش است. رحمت الهی همه چیز را فرا گرفته و حتی گناهکاران را نیز شامل میشود، زیرا خداوند راه بازگشت و توبه را برای همه باز گذاشته است. این رحمت، زمینهساز امید و بازگشت به سوی اوست و نشان میدهد که خداوند حتی در لحظات ضعف و خطا، باز هم بندگانش را دوست دارد و خواهان سعادت آنهاست. او توبهکنندگان را دوست دارد و آنان را به سوی خود میخواند تا از مغفرت و رحمت بیکرانش بهرهمند شوند. قرآن کریم همچنین به صراحت بیان میکند که خداوند چه کسانی را دوست دارد و چه کسانی را دوست نمیدارد. این بیان، چارچوبی برای درک چگونگی جلب عشق الهی ارائه میدهد. مثلاً، خداوند «محسنین» (نیکوکاران)، «متوکلین» (توکلکنندگان)، «توابین» (توبهکنندگان)، «متطهرین» (پاکیزگان)، «متقین» (پرهیزکاران) و «صابرین» (صبرکنندگان) را دوست دارد. این آیات نه تنها صفات مطلوب را نشان میدهند، بلکه انگیزهای قوی برای کسب این صفات در انسان ایجاد میکنند. وقتی انسان میفهمد که خداوند اعمال و ویژگیهای خاصی را دوست دارد، تلاش میکند تا خود را با آن صفات بیاراید و از آنچه ناپسند است، دوری کند. این تلاش برای تطابق با خواست الهی، خود نوعی ابراز عشق و بندگی است. عشق الهی در این آیات نه یک احساس انتزاعی، بلکه نتیجه اعمال و صفات نیکوی انسان است که به واسطه آن، محبت خداوند شامل حال او میشود. سوی دیگر این رابطه، عشق بندگان به خداوند است. قرآن به مؤمنان دستور میدهد که خداوند را بیش از هر چیز دیگری دوست داشته باشند. آیه 165 سوره بقره میفرماید: «وَالَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِّلَّهِ» (و کسانی که ایمان آوردهاند، محبتشان به خدا شدیدتر است). این آیه نشان میدهد که ایمان واقعی، با محبتی عمیق و شدید به خداوند همراه است. این محبت صرفاً یک ادعا نیست، بلکه باید در عمل و در زندگی روزمره انسان تجلی یابد. بالاترین درجه عشق، زمانی است که انسان، خدا را بر همه چیز مقدم بداند؛ بر مال، فرزند، همسر، تجارت و هر آنچه که در دنیا برایش عزیز است. این مرتبه از عشق، انسان را به مرتبه ای از ایثار و فداکاری می رساند که در آن، رضایت معشوق (خداوند) بر همه چیز ارجحیت پیدا میکند. نشانه عشق راستین به خداوند، اطاعت از او و رسولش است. آیه 31 سوره آل عمران میفرماید: «قُلْ إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ» (بگو: اگر خدا را دوست میدارید، از من پیروی کنید تا خدا شما را دوست بدارد). این آیه یک معیار عملی برای سنجش ادعای عشق الهی ارائه میدهد. عشق به خداوند صرفاً یک احساس درونی نیست، بلکه باید به عمل، یعنی به پیروی از دستورات الهی و سنت پیامبر (ص) منجر شود. این پیروی، نشاندهنده صدق نیت و عمق محبت است. هر چه اطاعت عمیقتر و صادقانهتر باشد، نشان از عشق بیشتر به خالق دارد و در مقابل، خداوند نیز این عشق را با محبت و رحمت خود پاسخ میدهد. این چرخه مثبت از عشق و اطاعت، انسان را به کمال و قرب الهی رهنمون میشود. این آیه به وضوح بیان میکند که عشق الهی صرفاً یک احساس گذرا یا عاطفی نیست، بلکه یک رابطه فعال است که با اطاعت و پیروی محقق میشود. چنین عشقی، انسان را به سمت اعمال صالح و دوری از گناه سوق میدهد و زندگی او را در تمام ابعاد تحت تأثیر قرار میدهد، از روابط اجتماعی و خانوادگی گرفته تا تصمیمات فردی و اخلاقی. در نهایت، مفهوم عشق الهی در قرآن، انسان را به سوی تعمق در آفرینش، شکرگزاری، توبه، صبر، و اخلاق نیکو سوق میدهد. این عشق، مبنای هر گونه رشد معنوی و سعادت حقیقی است و قلب انسان را با آرامش و امید سرشار میسازد. درک این عشق، انسان را از ناامیدی رهانیده و به او قدرت میدهد تا در مسیر زندگی، با توکل و امید به سوی کمال گام بردارد.
و از پروردگارتان آمرزش بخواهید، سپس به سوی او بازگردید (و توبه کنید)؛ بیگمان پروردگار من بسیار مهربان و بسیار دوستدارنده است.
و از مردم کسانی هستند که به جای خدا، شریکانی برای او میگیرند که آنان را چون خدا دوست دارند؛ و کسانی که ایمان آوردهاند، محبتشان به خدا شدیدتر است. و اگر ستمکاران هنگامی که عذاب را میبینند، دریابند که تمام قدرت از آنِ خداست و اینکه خدا سختکیفر است.
بگو: اگر خدا را دوست میدارید، از من پیروی کنید تا خدا شما را دوست بدارد و گناهانتان را برای شما بیامرزد؛ و خدا آمرزنده مهربان است.
گویند در زمانهای قدیم، تاجری ثروتمند در شهر شیراز بود که ثروت فراوان داشت، اما قلبش از لذتهای دنیوی سیر نمیشد و همیشه در پی گمشدهای بود. شبی در خواب دید که ندایی به او گفت: «ای مرد! تو گنجی در دل داری که آن را با مال و زر نمیتوان خرید. آن گنج، عشق حقیقی است که جز به سوی خالق نمیتوان آن را یافت.» تاجر از خواب برخاست، متحول شد و به یاد حکایتی از گلستان سعدی افتاد که میگفت: «درویشی از فقیری به تنگ آمده بود، گفت: این چه زندگی است که در آن نه نان داریم و نه نام؟ مردی دانا گفت: اگر نان نداری، نامی نیکو به دست آور که نام نیک از نان بهتر است.» تاجر نیز دریافت که عشق الهی، نام نیک و بقای حقیقی است. او شروع به تفکر در آیات الهی و عمل به آنها کرد. دید که دلش آرام شد و به محبتی دست یافت که هیچ ثروتی یارای خرید آن را نداشت. از آن پس، او با سخاوت و خدمت به مردم، شکر این نعمت را به جای آورد، زیرا فهمید که هر چه بیشتر عشق الهی را در دل پروراند، زندگیاش پربارتر و آرامتر خواهد شد.