قرآن کریم برکت را فراتر از افزایش مادی میداند و آن را ثمره ایمان، تقوا، شکرگزاری، انفاق و استغفار معرفی میکند. این اعمال صالح، راه را برای فزونی خیر و رحمت الهی در تمامی جنبههای زندگی باز میکنند.
در آموزههای غنی و عمیق قرآن کریم، مفهوم «برکت» جایگاهی محوری دارد که فراتر از صرفاً افزایش مادی است و ابعاد معنوی، اخلاقی و اجتماعی را نیز در بر میگیرد. برکت به معنای فزونی، رشد، پایداری خیر و رحمت الهی است؛ حالتی از وجود که در آن خیر و صلاح، حتی با وجود ظاهری کم، به گونهای فزاینده و پایدار جریان دارد. قرآن کریم، برکت را نه فقط یک هدیه ثابت، بلکه نتیجهای از اعمال، نیتها و شیوههای زندگی خاص معرفی میکند که میتوان آن را جذب، حفظ و حتی افزایش داد. این مفهوم شامل آرامش درونی، سلامتی، زمان پرثمر، فرزندان صالح، روابط نیکو، و موفقیت در امور معنوی و دنیوی میشود. یکی از اساسیترین پایههای جذب برکت، «تقوا» و پرهیزگاری است. قرآن بارها تأکید میکند که تقوا، یعنی خداشناسی و رعایت حدود الهی در همه جنبههای زندگی، کلید گشودن درهای برکت است. در سوره اعراف، آیه ۹۶، خداوند به صراحت میفرماید: «وَلَوْ أَنَّ أَهْلَ الْقُرَى آمَنُوا وَاتَّقَوْا لَفَتَحْنَا عَلَيْهِم بَرَكَاتٍ مِّنَ السَّمَاءِ وَالأَرْضِ وَلَكِن كَذَّبُوا فَأَخَذْنَاهُم بِمَا كَانُوا يَكْسِبُونَ» (و اگر اهل شهرها ایمان آورده و تقوا پیشه کرده بودند، قطعاً برکاتی از آسمان و زمین بر آنان میگشودیم؛ ولی تکذیب کردند، پس ما نیز آنان را به کیفر آنچه کسب میکردند، گرفتیم). این آیه نشان میدهد که ایمان راستین و تقوای عملی، منجر به سرازیر شدن برکات هم از جنبههای آسمانی (مانند باران رحمت و نعمتهای معنوی) و هم از جنبههای زمینی (مانند فراوانی محصولات و رونق اقتصادی) میشود. تقوا موجب میشود که فرد و جامعه، مسیر درست زندگی را انتخاب کرده و از فساد دوری جویند، که این خود زمینهساز رشد و پایداری برکات است. «شکرگزاری» یا قدردانی از نعمتها، اصل دیگری است که قرآن آن را موجب افزایش برکت میداند. در سوره ابراهیم، آیه ۷، خداوند این وعده قاطع را میدهد: «وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِن شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ ۖ وَلَئِن كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ» (و [به یاد آورید] هنگامی که پروردگارتان اعلام فرمود: اگر شکرگزار باشید، حتماً بر شما میافزایم؛ و اگر ناسپاسی کنید، قطعاً عذاب من بسیار سخت است). شکرگزاری صرفاً گفتاری نیست؛ بلکه شامل شکر قلبی (باور به این که همه نعمتها از خداست)، شکر زبانی (اظهار سپاس) و شکر عملی (استفاده درست از نعمتها در راه رضای خدا) میشود. وقتی انسان نعمتی را شکر میکند و از آن در مسیر صحیح استفاده مینماید، لیاقت دریافت نعمتهای بیشتری را پیدا میکند و برکت در داشتههایش فزونی مییابد. ناسپاسی، از سوی دیگر، موجب سلب و زوال برکات میشود. «انفاق» و بخشش در راه خدا، یکی از بارزترین راههای افزایش برکت در قرآن است. قرآن، صدقه و کمک به نیازمندان را نه تنها باعث کاهش مال نمیداند، بلکه آن را مانند بذری میداند که چندین برابر محصول میدهد. در سوره بقره، آیه ۲۶۱، خداوند میفرماید: «مَّثَلُ الَّذِينَ يُنفِقُونَ أَمْوَالَهُمْ فِي سَبِيلِ اللَّهِ كَمَثَلِ حَبَّةٍ أَنبَتَتْ سَبْعَ سَنَابِلَ فِي كُلِّ سُنبُلَةٍ مِّائَةُ حَبَّةٍ ۗ وَاللَّهُ يُضَاعِفُ لِمَن يَشَاءُ ۗ وَاللَّهُ وَاسِعٌ عَلِيمٌ» (مَثَل آنان که اموال خود را در راه خدا انفاق میکنند، همانند دانهای است که هفت خوشه برویاند که در هر خوشهای صد دانه باشد؛ و خداوند برای هر کس که بخواهد، [پاداش را] دوچندان میکند؛ و خداوند گشایشگر داناست). این آیه نشاندهنده یک الگوی الهی برای افزایش برکت است: هر چه بیشتر در راه خدا ببخشی، نه تنها پاداش اخروی عظیمی دریافت میکنی، بلکه در دنیا نیز مالت پاکیزه شده و برکت آن فزونی مییابد. این بخشش، دورانی از خیر و برکت را ایجاد میکند که هم فرد و هم جامعه از آن بهرهمند میشوند. «استغفار» و طلب مغفرت از گناهان، نیز به عنوان عامل جلب برکات مادی و معنوی در قرآن مطرح شده است. در سوره نوح، آیات ۱۰ تا ۱۲، خداوند به زبان حضرت نوح (ع) میفرماید: «فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كَانَ غَفَّارًا يُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَيْكُم مِّدْرَارًا وَيُمْدِدْكُم بِأَمْوَالٍ وَبَنِينَ وَيَجْعَل لَّكُمْ جَنَّاتٍ وَيَجْعَل لَّكُمْ أَنْهَارًا» (پس گفتم: از پروردگارتان آمرزش بخواهید، که او بسیار آمرزنده است؛ [تا] بارانهای فراوان بر شما بفرستد، و شما را با اموال و فرزندان یاری رساند، و برای شما باغها قرار دهد و رودها برایتان پدید آورد). این آیات نشان میدهند که گناهان میتوانند مانعی برای رسیدن برکات باشند و استغفار صادقانه، این موانع را برطرف کرده و راه را برای نزول رحمتهای الهی، از جمله باران پربرکت، ثروت، فرزندان و آبادانی، هموار میکند. علاوه بر این، «توکل» بر خداوند، «پایداری» در راه حق و انجام «اعمال صالح» نیز از عوامل مهم جذب برکت هستند. قرآن در موارد مختلفی بر این نکته تأکید دارد که هر کس بر خدا توکل کند، خداوند او را کفایت میکند و از جایی که گمان نمیبرد، روزیاش میدهد. همچنین، رعایت عدالت، راستگویی در معاملات، کسب روزی حلال، و رعایت حقوق دیگران، همگی به نوعی به افزایش برکت در زندگی فردی و اجتماعی کمک میکنند. در مجموع، قرآن کریم برکت را پدیدهای جامع و چندوجهی معرفی میکند که نه تنها نتیجه مشیت الهی، بلکه ثمره مستقیم ایمان، تقوا، شکرگزاری، انفاق، استغفار و عمل صالح است. این آموزهها، یک چارچوب عملی برای زندگیای پر از خیر و برکت ارائه میدهند که در آن انسان با همگام شدن با اراده الهی، به سرچشمههای بیپایان رحمت و فزونی دست مییابد و زندگیاش سرشار از آرامش و پایداری میشود، چه در جنبههای مادی و چه در جنبههای معنوی. این یک دعوت است به ساختن یک زندگی هدفمند و متبرک که ریشههای آن در اطاعت و اتصال به مبدأ خیر و برکت، یعنی خداوند متعال، نهفته است.
و اگر اهل شهرها ایمان آورده و تقوا پیشه کرده بودند، قطعاً برکاتی از آسمان و زمین بر آنان میگشودیم؛ ولی تکذیب کردند، پس ما نیز آنان را به کیفر آنچه کسب میکردند، گرفتیم.
و [به یاد آورید] هنگامی که پروردگارتان اعلام فرمود: اگر شکرگزار باشید، حتماً بر شما میافزایم؛ و اگر ناسپاسی کنید، قطعاً عذاب من بسیار سخت است.
مَثَل آنان که اموال خود را در راه خدا انفاق میکنند، همانند دانهای است که هفت خوشه برویاند که در هر خوشهای صد دانه باشد؛ و خداوند برای هر کس که بخواهد، [پاداش را] دوچندان میکند؛ و خداوند گشایشگر داناست.
پس گفتم: از پروردگارتان آمرزش بخواهید، که او بسیار آمرزنده است؛
[تا] بارانهای فراوان بر شما بفرستد،
و شما را با اموال و فرزندان یاری رساند، و برای شما باغها قرار دهد و رودها برایتان پدید آورد.
میگویند در بصره، مردی نابینا زندگی میکرد که با وجود از دست دادن بیناییاش، پیوسته خدا را شکر و سپاس میگفت. روزی یکی از مردم از او پرسید: «ای مرد! تو که نابینایی، چرا اینقدر سپاسگزاری میکنی؟» مرد نابینا با لبخندی گرم پاسخ داد: «من خدا را شکر میکنم که چشمانم را نابینا ساخت، اما بصیرت قلبم را از من نگرفت. چگونه میتوانم شکر نکنم خدایی را که مرا از شناخت خود محروم نساخت؟» این داستان زیبا به ما یادآوری میکند که برکت حقیقی نه فقط در آنچه داریم، بلکه در بینش و قدردانی از نعمات پنهان و آشکار است.