برای دستیابی به عشق سالم و الهی، ابتدا باید قلب را با عشق به خداوند پر کرد و سپس از طریق اطاعت از او و پیامبرش، این عشق را در روابط انسانی و خدمت به خلق متجلی ساخت. این مسیر نیازمند پاکسازی نفس و عمل صالح است.
عشق، در عمیقترین و متعالیترین معنای خود، ستون فقرات هستی و جوهر رابطه انسان با خالقش و با سایر مخلوقات است. دستیابی به عشق سالم و الهی، فرایندی عمیق و چندوجهی است که ریشه در فهم و عمل به آموزههای قرآنی دارد. قرآن کریم، نه تنها به عشق بین خالق و مخلوق میپردازد، بلکه چارچوبهای محکمی برای روابط انسانی بر پایه محبت، رحمت و عدالت بنا میکند. برای رسیدن به این نوع عشق متعالی، باید از نقطه اساسی شروع کرد: شناخت و دوست داشتن خداوند متعال. 1. عشق به خداوند، سرچشمه تمام عشقها: قرآن به صراحت بیان میکند که شدیدترین عشق، باید متعلق به خداوند باشد. در سوره بقره، آیه 165 میخوانیم: «وَالَّذِينَ آمَنُوا أَشَدُّ حُبًّا لِّلَّهِ» (و کسانی که ایمان آوردهاند، محبتشان به خدا شدیدتر است). این عشق بنیادین، سنگ بنای هر عشق سالمی است. وقتی دل انسان سرشار از محبت به آفریدگار یگانه شود، تمام نگاهش به هستی تغییر میکند. این عشق، منجر به اطاعت، شکرگزاری، تسبیح و تضرع به درگاه الهی میشود. اعمال عبادی مانند نماز، روزه، زکات و حج، تجلیهای عملی این عشق هستند که انسان را به خداوند نزدیکتر میسازند. ذکر و یاد دائمی خدا (چه قلبی و چه زبانی) نیز از راههای پرورش این عشق است. هر چه بیشتر به عظمت، مهربانی، رزاقیت و حکمت خداوند بیندیشیم، محبت ما به او عمیقتر خواهد شد. این عشق، انسان را از دلبستگیهای مادی و فانی رها ساخته و او را به سمت ارزشهای پایدار و جاودانه سوق میدهد. وقتی عشق به خدا در قلب ریشه دواند، دیگر هیچ چیز نمیتواند جای آن را بگیرد و این خود، تضمینکننده سلامت روحی و روانی فرد است. 2. عشق به پیامبر و پیروی از سنت او: قرآن در سوره آل عمران، آیه 31 میفرماید: «قُلْ إِن كُنتُمْ تُحِبُّونَ اللَّهَ فَاتَّبِعُونِي يُحْبِبْكُمُ اللَّهُ وَيَغْفِرْ لَكُمْ ذُنُوبَكُمْ ۚ وَاللَّهُ غَفُورٌ رَّحِيمٌ» (بگو: اگر خدا را دوست دارید، از من پیروی کنید تا خدا شما را دوست بدارد و گناهانتان را بیامرزد، و خدا آمرزنده مهربان است). عشق به پیامبر اسلام (ص) و اهل بیت او، جزئی جدانشدنی از عشق الهی است. این محبت، صرفاً یک احساس عاطفی نیست، بلکه همراه با تعهد به پیروی از سیرت و سنت ایشان است. پیامبر (ص) نمونه کامل انسانی است که تمام زندگیاش تجلی عشق الهی بود. الگوبرداری از اخلاق، رفتار و آموزههای او، مسیر ما را برای رسیدن به عشق سالم و الهی هموار میکند. این پیروی عملی، محبت ما را به خدا عمیقتر میکند و در نتیجه، محبت الهی نیز شامل حال ما میشود. پیروی از سنت پیامبر، به معنای تربیت نفس، دوری از گناهان، رعایت حقوق مردم، و تلاش برای عدالت و احسان است. 3. عشق در روابط انسانی (مبتنی بر رحمت و مودت): قرآن کریم روابط انسانی، بهویژه رابطه زناشویی را نمونهای از آیات الهی و تجلی عشق سالم میداند. در سوره روم، آیه 21 میفرماید: «وَمِنْ آيَاتِهِ أَنْ خَلَقَ لَكُم مِّنْ أَنفُسِكُمْ أَزْوَاجًا لِّتَسْكُنُوا إِلَيْهَا وَجَعَلَ بَيْنَكُم مَّوَدَّةً وَرَحْمَةً ۚ إِنَّ فِي ذَٰلِكَ لَآيَاتٍ لِّقَوْمٍ يَتَفَكَّرُونَ» (و از آیات اوست که از [نوع] خودتان همسرانی برای شما آفرید تا در کنار آنان آرام گیرید، و میان شما دوستی و رحمت نهاد؛ بیشک در این [امر] برای گروهی که میاندیشند، نشانههایی است). «مودت» و «رحمت» دو رکن اساسی عشق سالم در روابط زناشویی هستند. مودت به معنای دوستی و عشق آشکار و رحمت به معنای مهربانی و دلسوزی است، حتی در شرایطی که مودت کاهش یابد. این دو صفت، باعث پایداری و رشد رابطه میشوند. عشق سالم در روابط انسانی فراتر از روابط زناشویی است و شامل عشق به والدین، فرزندان، خویشاوندان، دوستان و حتی تمام بشریت میشود. این عشق مبتنی بر اصول قرآنی همچون عدالت، احسان، گذشت، همدلی و تعاون است. عشق به والدین با احترام و نیکی همراه است، همانطور که در سوره اسراء، آیه 23 تأکید شده است. عشق به فرزندان، با تربیت صحیح و مهربانی صورت میگیرد. عشق به همنوعان با کمک به نیازمندان، انصاف در معاملات، دوری از غیبت و تهمت، و تلاش برای صلح و آرامش در جامعه محقق میشود. 4. پاکسازی قلب و نفس: برای دریافت و پرورش عشق الهی، قلب انسان باید پاک و خالی از آلودگیهای مادی و معنوی باشد. گناهان، حسادت، کینه، تکبر، حرص و بخل حجابهایی هستند که قلب را از درک و تجربه عشق واقعی باز میدارند. توبه، استغفار، محاسبه نفس و تزکیه، گامهای ضروری برای پاکسازی قلب هستند. وقتی قلب پاک شود، مانند آینهای نور الهی را منعکس میکند و ظرفیت دریافت عشق الهی در آن افزایش مییابد. تمرین صبر، شکر، توکل و رضایت، از دیگر ابزارهایی هستند که به پاکسازی و تقویت قلب کمک میکنند. 5. عمل صالح و خدمت به خلق: عشق الهی صرفاً یک حالت درونی نیست، بلکه باید در عمل نیز متجلی شود. خدمت به خلق، احسان به فقرا و نیازمندان، برقراری عدالت و تلاش برای رفع ظلم، همگی نمودهای عملی عشق به خداوند و انسانیت هستند. وقتی انسان به دیگران نیکی میکند، در واقع به عشق الهی پاسخ میدهد و این عمل صالح، محبت خداوند را به سوی او جلب میکند. قرآن تأکید میکند که خداوند نیکوکاران را دوست دارد. این خدمت، به تعمیق احساسات مثبت و عشق سازنده درونی نیز کمک میکند، زیرا انسان با دستگیری از دیگران، طعم واقعی انسانیت را میچشد و احساس رضایت عمیقی پیدا میکند. در نهایت، دستیابی به عشق سالم و الهی، یک سفر مادامالعمر است که با شناخت خداوند، پیروی از هدایتهای او، پاکسازی قلب، و تجلی عشق در تمام روابط و اعمال آغاز میشود. این عشق، انسان را به اوج کمال میرساند و زندگی او را سرشار از آرامش، معنا و برکت میکند.
و از مردم کسانی هستند که جز خدا، همتایانی برای خود برمیگزینند و آنها را همانند دوست داشتن خدا دوست دارند؛ ولی کسانی که ایمان آوردهاند، محبتشان به خدا شدیدتر است. و اگر ستمکاران ببینند، هنگامی که عذاب را میبینند که قدرت همه از آنِ خداست و خدا سختعذاب است، [پشیمان خواهند شد].
بگو: اگر خدا را دوست دارید، از من پیروی کنید تا خدا شما را دوست بدارد و گناهانتان را بیامرزد، و خدا آمرزنده مهربان است.
و از نشانههای او این است که برای شما از [نوع] خودتان همسرانی آفرید تا در کنار آنان آرام گیرید، و میان شما دوستی و رحمت نهاد؛ بیشک در این [امر] برای گروهی که میاندیشند، نشانههایی است.
آوردهاند که در زمانهای قدیم، تاجری ثروتمند و دلبسته به مال دنیا بود که هر روز بیشتر از قبل به جمعآوری ثروت میپرداخت. او فکر میکرد محبت و آرامش فقط از راه ثروت به دست میآید. در همان شهر، درویشی سادهزیست زندگی میکرد که تمام دلش سرشار از عشق به خداوند و خدمت به خلق بود. روزی تاجر، درویش را دید که با چهرهای شاد و قلبی آرام به مردم کمک میکند و در کنار خانوادهاش با مهربانی زندگی میکند. تاجر با تعجب پرسید: «چگونه است که من با این همه ثروت، هنوز در پی آرامش میگردم و تو با فقر ظاهری، اینچنین آسودهخاطری؟» درویش لبخندی زد و گفت: «ای دوست، تو به آنچه فانی است دل بستهای و محبتت را بر چیزهایی بنا کردهای که روزی از تو جدا خواهند شد. اما من دل به باقی نهادهام و عشق خود را به خالقی پیوند دادهام که نه زوال میپذیرد و نه تغییر میکند. هر آنچه از اوست، زیبا و پایدار است؛ از این روست که محبت من به همسر و فرزندان و همنوعانم نیز از همان سرچشمه زلال آب میخورد و با مودت و رحمت همراه است. زمانی که دلت به عشق الهی گره بخورد، دیگر نیاز به اسباب دنیا برای شادی نداری، زیرا که خودِ وصل، عینِ کمال است.» تاجر از سخن درویش متأثر شد و کمکم مسیر زندگیاش را تغییر داد و دریافت که عشق حقیقی، نه در انباشت ثروت، بلکه در غنای روح و پیوند با خالق و مخلوق اوست.