برای رهایی از نگاه مردم، باید بر اخلاص در نیت، توکل بر خدا، و ترجیح ترس از خداوند بر ترس از مردم تمرکز کرد. این امر باعث میشود که ارزش واقعی اعمالمان را در نزد پروردگار بدانیم و از قضاوتهای سطحی انسانها رها شویم.
رهایی از بند نگاه و قضاوت مردم یکی از عمیقترین و حیاتیترین مسائل روحی و معنوی است که بسیاری از انسانها در طول زندگی خود با آن دست و پنجه نرم میکنند. تمایل به تأیید شدن، ترس از نقد، و نگرانی درباره آنچه دیگران فکر میکنند، میتواند زنجیرههای نامرئی بر گردن آزادی روحی انسان افکند و او را از زندگی با اصالت و بر اساس ارزشهای درونی خود بازدارد. از دیدگاه قرآن کریم، کلید رهایی از این اسارت، بازگشت به فطرت توحیدی، عمق بخشیدن به رابطه با خالق، و فهم این حقیقت است که تنها معیار واقعی برای سنجش ارزش انسان، رضایت و خشنودی پروردگار است، نه تأییدات ناپایدار و متغیر بشری. اولین و مهمترین قدم در این مسیر، cultivate کردن اخلاص در نیت و عمل است. قرآن کریم به وضوح بر اهمیت نیت خالصانه تأکید دارد و هر عملی را که برای غیر خدا انجام شود، بیارزش میشمارد. در سوره بینه آیه ۵ میخوانیم: «وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ حُنَفَاءَ وَيُقِيمُوا الصَّلَاةَ وَيُؤْتُوا الزَّكَاةَ ۚ وَذَٰلِكَ دِينُ الْقَيِّمَةِ» یعنی «و به آنان دستوری داده نشد جز آنکه خدا را با اخلاص در دین پرستش کنند، در حالی که حقگرای باشند، و نماز را برپا دارند و زکات را بپردازند؛ و این است دین راستین.» وقتی انسان اعمال خود را تنها برای رضای خدا انجام دهد، دیگر نگران قضاوت یا ستایش مردم نیست. او میداند که ارزش عملش نه در نگاه ظاهربین مردم، بلکه در میزان خلوص نیت او نزد پروردگار است. این اخلاص، انسان را از ریاکاری، تظاهر و خودنمایی رها میسازد و به او جرأت میدهد تا آنگونه که واقعاً هست، زندگی کند. دومین اصل بنیادین، مفهوم توکل بر خداوند است. وقتی انسان به معنای واقعی کلمه بر خدا توکل کند و بداند که تمام امور در دست اوست، دیگر از واکنشها و قضاوتهای مردم هراسی ندارد. قرآن در سوره طلاق آیه ۳ میفرماید: «وَمَن يَتَوَكَّلْ عَلَى اللَّهِ فَهُوَ حَسْبُهُ ۚ إِنَّ اللَّهَ بَالِغُ أَمْرِهِ ۚ قَدْ جَعَلَ اللَّهُ لِكُلِّ شَيْءٍ قَدْرًا» یعنی «و هر کس بر خدا توکل کند، او برایش کافی است. بهیقین خداوند کار خود را به انجام میرساند. بهراستی خداوند برای هر چیزی اندازهای مقرر کرده است.» این توکل، به انسان آرامشی عمیق میبخشد و او را متوجه این حقیقت میکند که رضایت و قدرت مردم ناچیز است در برابر اراده و قدرت مطلق الهی. اگر خدا با تو باشد، نگاه منفی دیگران ذرهای از ارزش تو کم نمیکند و اگر خدا راضی نباشد، تمام ستایشهای دنیا بیارزش است. سوم، باید ترس از خدا را بر ترس از مردم ترجیح داد. یکی از مهمترین موانع در راه آزادی از نگاه مردم، ترس از دست دادن جایگاه اجتماعی، مورد تمسخر قرار گرفتن، یا از دست دادن فرصتها به دلیل متفاوت بودن است. قرآن این نکته را در داستانهای مختلف یادآور میشود. به عنوان مثال، در سوره احزاب آیه ۳۷، در جریان ازدواج پیامبر با زینب، خداوند میفرماید: «وَتَخْشَى النَّاسَ وَاللَّهُ أَحَقُّ أَن تَخْشَاهُ» یعنی «و از مردم میترسیدی، در حالی که خداوند سزاوارتر است که از او بترسی.» این آیه به ما میآموزد که معیار اصلی برای تصمیمگیریها و رفتارها، باید ترس از نافرمانی خداوند و تلاش برای کسب رضایت او باشد. وقتی این ترس الهی در دل جای گیرد، ترسهای بشری کمرنگ شده و از میان میروند. انسانی که تنها از خدا بترسد، در برابر هیچ کس سر خم نمیکند و جز به او، به هیچ قدرتی دل نمیبندد. چهارم، باید فهمید که قضاوتهای مردم اغلب سطحی، ناقص و بر پایه ظواهر است. مردم تنها ظاهر اعمال ما را میبینند، نه نیتهای درونی و خلوص قلب ما را. در حالی که خداوند به پنهان و آشکار آگاه است و اوست که بر اساس نیتها و اعمال حقیقی داوری میکند. این آگاهی، بار سنگین تلاش برای «خوب به نظر رسیدن» در چشم مردم را از دوش انسان برمیدارد. به جای صرف انرژی برای مدیریت برداشت دیگران، فرد میتواند این انرژی را صرف بهبود باطن و رشد معنوی خود کند. قرآن به ما میآموزد که اعمالمان را برای نمایش به مردم انجام ندهیم، همانطور که در سوره بقره آیه ۲۶۴ هشدار میدهد که صدقات خود را با منت گذاشتن یا آزار رساندن باطل نکنید، «کَالَّذِی یُنفِقُ مَالَهُ رِئَاءَ النَّاسِ» یعنی «مانند آن کس که مال خود را برای خودنمایی به مردم انفاق میکند.» پنجم، تقویت خودشناسی و اعتماد به نفس بر پایه ارزشهای الهی. وقتی انسان ارزش خود را در ارتباط با خالق هستی و پایبندی به اصول اخلاقی و معنوی بداند، نیازی به تأیید بیرونی ندارد. این خودباوری قرآنی، او را از تزلزل در برابر نگاههای دیگران مصون میدارد و به او کمک میکند تا بر اساس معیارهای الهی زندگی کند، حتی اگر برخلاف جریان عمومی جامعه باشد. این به معنای بیتوجهی کامل به جامعه نیست، بلکه به معنای اولویت دادن به رضایت خالق بر رضایت مخلوق است. در نهایت، رهایی از نگاه مردم، سفری درونی است که با افزایش معرفت به خدا، تقویت ایمان، عمل به آموزههای قرآنی و تزکیه نفس حاصل میشود. این آزادی، نه تنها باری از دوش انسان برمیدارد، بلکه به او امکان میدهد تا زندگیای با اصالتتر، پرمعناتر و آرامتر داشته باشد، زیرا هدفش تنها رضایت کسی است که همه چیز در دست اوست و نگاهش همواره بر ما جاریست.
و به آنان دستوری داده نشد جز آنکه خدا را با اخلاص در دین پرستش کنند، در حالی که حقگرای باشند، و نماز را برپا دارند و زکات را بپردازند؛ و این است دین راستین.
و هر کس بر خدا توکل کند، او برایش کافی است. بهیقین خداوند کار خود را به انجام میرساند. بهراستی خداوند برای هر چیزی اندازهای مقرر کرده است.
و (به یاد آر) زمانی را که به آن کس که خداوند بر او نعمت بخشیده بود و تو نیز به او نعمت دادی، میگفتی: «همسرت را برای خود نگه دار و از خدا بترس.» و آنچه را که خدا آشکارکننده آن بود، در دل خود پنهان میکردی و از مردم میترسیدی، در حالی که خداوند سزاوارتر است که از او بترسی. پس هنگامی که زید از آن زن حاجت خود را برآورد، او را به ازدواج تو درآوردیم تا برای مؤمنان در ازدواج با همسران پسرخواندگانشان، هنگامی که حاجتشان را از آنان برآوردهاند، دشواری نباشد؛ و فرمان خدا همواره انجامشدنی است.
ای کسانی که ایمان آوردهاید، صدقات خود را با منت گذاشتن و آزار رساندن باطل نکنید، مانند آن کس که مال خود را برای خودنمایی به مردم انفاق میکند و به خدا و روز قیامت ایمان ندارد. پس مَثَل او همچون مَثَل سنگ صافی است که بر آن خاک نشسته باشد و باران تندی بر آن ببارد و آن را صاف و بیخاک رها سازد؛ آنان بر چیزی از آنچه کسب کردهاند، دسترسی پیدا نمیکنند. و خداوند قوم کافر را هدایت نمیکند.
در گلستان سعدی آمده است که مردی دلقپوش و ژولیده حال، در راهی میرفت. گروهی از مردم، او را دیدند و به خنده افتادند و به تمسخر گفتند: «این چه حال و روزی است؟» دلقپوش با آرامش و تبسمی بر لب پاسخ داد: «ای عزیزان، شما ظاهر را میبینید و به آن قضاوت میکنید، اما من در باطن خود به چیزی مشغولم که اگر شما به آن آگاه بودید، مرا تحسین میکردید نه که مسخره کنید.» او افزود: «من دل خود را به دوست حقیقی سپردهام و از نگاه خلق فارغم، زیرا میدانم که رضایت او، از هزاران تحسین و تمجید شما باارزشتر است.» این داستان نشان میدهد که وقتی قلب به سوی خدا متوجه باشد، نگاه و قضاوت مردم بیاثر میشود و آرامشی عمیق در درون حاصل میگردد.