پرسیدن زیاد درباره ایمان، اگر با نیت حقیقتجویی و کسب معرفت عمیقتر باشد، نشانهای از شک نیست، بلکه راهی برای تقویت و تعمیق باورهاست. این کنجکاوی سازنده، ایمان را از تقلید به یقین قلبی و عقلی ارتقا میدهد.
پرسیدن و جستجو در مسائل ایمان و اعتقادات، به خودی خود، نه تنها نشانهای از شک نیست، بلکه در بسیاری از موارد میتواند نشانهای از عمق تفکر، حقیقتجویی، و تمایل به فهم عمیقتر دین باشد. اسلام، برخلاف برخی برداشتهای سطحی، دین تعقل و تدبر است و پیروان خود را به تفکر، تحقیق، و تأمل در آیات الهی و نشانههای خلقت فرامیخواند. قرآن کریم بارها انسانها را به نگریستن در آسمانها و زمین، و تأمل در خویشتن دعوت میکند تا از این طریق به حقیقت وجود خدا و حقانیت دین پی ببرند. این دعوت به تفکر، ضرورتاً مستلزم طرح سؤال و کنجکاوی برای کشف پاسخهاست. از دیدگاه قرآن و سنت نبوی، ایمان واقعی ایمانی نیست که بر پایه تقلید کورکورانه بنا شده باشد، بلکه ایمانی استوار است که از دل یقین و معرفت برخیزد. این معرفت میتواند از طریق مطالعه، تدبر در آیات، و پرسشگریهای صحیح حاصل شود. به همین دلیل، مشاهده میکنیم که حتی پیامبران الهی نیز در برخی موارد برای رسیدن به اطمینان قلبی بیشتر، درخواستهایی از خداوند داشتهاند. بارزترین مثال، داستان حضرت ابراهیم (ع) در قرآن است که از خداوند میخواهد تا چگونگی زنده شدن مردگان را به او نشان دهد. این درخواست ابراهیم نه از روی شک در قدرت خداوند بود، بلکه برای «اطمینان قلب» او بود؛ یعنی برای اینکه ایمان نظری او به یک ایمان شهودی و قلبی تبدیل شود. خداوند نیز به این درخواست پاسخ مثبت داد و به او فرمود: «آیا ایمان نیاوردهای؟» ابراهیم فرمود: «بله، ولی برای اینکه قلبم مطمئن شود.» این نمونه قرآنی به وضوح نشان میدهد که حتی اولیای الهی نیز میتوانند برای رسیدن به درجات بالاتر یقین، سؤال کنند و به دنبال دلایل و شواهد ملموستر باشند، و این امر نه تنها مذموم نیست، بلکه مورد تأیید الهی قرار میگیرد. تفاوت اساسی بین پرسشگری سازنده و شک مخرب در نیت و جهتگیری آن نهفته است. پرسشگری سازنده با هدف کشف حقیقت، رفع ابهامات، تقویت باورها، و افزایش معرفت انجام میشود. چنین پرسشهایی منجر به رشد فکری و معنوی فرد میشود و او را به سوی یقین بیشتر سوق میدهد. در مقابل، شک مخرب معمولاً ناشی از لجاجت، تکبر، انکار حقیقت، یا وسوسههای شیطانی است. این نوع شک به جای آنکه به دنبال پاسخ باشد، بهانهتراشی میکند و حتی با وجود دلایل روشن، باز هم به انکار ادامه میدهد. قرآن کریم از کسانی که قلبهایشان مریض است و در پی فتنه و تأویل نادرست آیات متشابه هستند، سخن میگوید، و این با پرسشگری از روی خلوص نیت و طلب هدایت کاملاً متفاوت است. همچنین، در طول تاریخ اسلام، علمای بزرگی وجود داشتهاند که با طرح سؤالات عمیق و پاسخ به شبهات، به استحکام بنیانهای فکری دین کمک شایانی کردهاند. این سنت پرسش و پاسخ، جزء جداییناپذیر رشد و پویایی تفکر اسلامی بوده است. مباحث کلامی و فلسفی که در طول قرون متمادی در جهان اسلام شکل گرفته، گواه این مدعاست که پرسشگری نه تنها مذموم نیست، بلکه ابزاری برای پالایش فهم دین و دفاع از آن در برابر چریانیها و شبهات محسوب میشود. زمانی که انسان به سؤالات ذهنی خود پاسخهای قانعکننده مییابد، ایمان او از مرحله تقلید گذشته و به مرحله یقین عقلی و قلبی میرسد که بسیار محکمتر و مقاومتر است. بنابراین، اگر کسی سؤالات زیادی درباره ایمان خود میپرسد، باید نیت او را سنجید. اگر این پرسشها از سر کنجکاوی سالم، عطش معرفت، و تمایل به فهم بهتر است، باید او را تشویق کرد و به او در یافتن پاسخهای مستدل و قانعکننده یاری رساند. این امر نه تنها نشانه ضعف ایمان نیست، بلکه میتواند گامهایی استوار در مسیر کمال و استحکام بخشیدن به اعتقادات باشد. البته، مهم است که فرد پرسشگر، پاسخهای خود را از منابع معتبر و علمای راستین جستجو کند تا مبادا در دام انحرافات فکری بیفتد. در نهایت، ایمان حقیقی، ایمانی است که با عقل و قلب درآمیخته باشد و این آمیختگی جز با پرسش، تفکر و جستجو برای حقیقت محقق نخواهد شد. این فرایند به انسان کمک میکند تا نه تنها به خدا و آیاتش ایمان آورد، بلکه عمق حکمت و قدرت الهی را نیز درک کند و در برابر وسوسهها و شکها مقاومتر شود.
و (یاد کن) هنگامی که ابراهیم گفت: «پروردگارا! به من نشان بده چگونه مردگان را زنده میکنی؟» فرمود: «آیا ایمان نیاوردهای؟» گفت: «چرا (ایمان آوردهام)، ولی برای آنکه قلبم آرام گیرد (و به مرحله اطمینان قلبی برسم).» فرمود: «پس چهار پرنده را بگیر و آنها را به سوی خود نزدیک کن (و قطعه قطعه کن، یا رامشان کن)، سپس بر هر کوهی قسمتی از آنها را قرار بده، آنگاه آنها را صدا بزن، شتابان به سوی تو میآیند. و بدان که خداوند عزیز و حکیم است.»
بیتردید در آفرینش آسمانها و زمین، و آمد و رفت شب و روز، و کشتیهایی که در دریاها به سود مردم در حرکتند، و آبی که خداوند از آسمان نازل کرده و با آن زمین را پس از مرگش زنده گردانیده و هرگونه جنبندهای را در آن پراکنده ساخته، و در دگرگونی بادها و ابرهایی که میان آسمان و زمین مسخرند، مسلّماً نشانههایی است برای گروهی که میاندیشند.
او کسی است که این کتاب (قرآن) را بر تو نازل کرد، که پارهای از آن آیات محکمات (صریح و روشن) هستند که آنها اساس کتابند؛ و پارهای دیگر متشابهات (دارای ابهام و نیاز به تفسیر) میباشند. اما کسانی که در دلهایشان کژی است، از متشابهات پیروی میکنند تا فتنه برانگیزند و تأویل آن را (به میل خود) بجویند، حال آنکه تأویل آن را جز خدا نمیداند. و راسخون در علم (دانشمندان ثابتقدم) میگویند: «ما به آن ایمان آوردیم، همه از نزد پروردگار ماست.» و جز صاحبان خرد، متذکر نمیشوند.
آوردهاند که یکی از شاگردان سعدی، مردی بسیار پر سؤال بود و همواره در پی آن بود که جزئیات هر مطلبی را بداند. روزی از شیخ پرسید: «آیا این همه پرسش از من، نشانه عدم یقین است؟» سعدی لبخندی زد و فرمود: «ای جوان، سؤال همچون بادی است که خاک را از روی گوهر میراند. اگر نیت تو یافتن گوهر حقیقت است، هرچه بیشتر بپرسی، گوهر درونت شفافتر شود و زنگار از دلت برداشته گردد. اما اگر هدفت تنها پراکنده ساختن غبار باشد تا راه را بر دیگران ببندی، آنگاه همان سؤال خود حجاب تو خواهد شد. سؤال کننده صادق، به سان تشنهای است که چاه را میکاود تا به آب زلال برسد، نه آنکه صرفاً زمین را بکوبد و خاکی را برانگیزاند.» شاگرد از این سخن روشن شد و فهمید که پرسشگری نیکو، راهی به سوی معرفت و یقین است.