گریه از خوف خدا نشانهای از ایمان و نزدیکی به خداست و هیچگاه ضعف نیست.
گریه از خوف خدا نشانهای از احساسات عمیق روحانی و نزدیکی به خداوند است، و هیچگاه نمیتوان آن را نشانه ضعف دانست. در زندگی روزمره، بسیاری از افراد ممکن است به دلیل نداشتن درک عمیق از معنویات، احساس کنند که ابراز گریه در هنگام یاد خدا نشانهای از ضعف است. اما در واقعیت، گریه به عنوان یک نشانهی عمیق از نزدیکی به خدا و فهم عمیق از وضعیت خود و پروردگار تلقی میشود. قرآن کریم به وضوح به این مفهوم اشاره کرده است. هنگامی که مؤمنان در حال یاد خداوند هستند، معمولاً به یاد معاصی خود و رحمت بیپایان خداوند متعال میافتند. این مساله به طور خاص در سوره مومنون، آیه 60، آمده است: 'وَ الَّذِينَ يُؤْتُونَ مَا آتَوْا وَ قُلُوبُهُمْ وَجِلَةٌ أَنَّهُمْ إِلَى رَبِّهِمْ رَاجِعُونَ' (و آنها که آنچه را میدهند با دلهای هراسان انجام میدهند زیرا میدانند که به سوی پروردگارشان خواهند برگشت). این آیه تصریح میکند که کسانی که با دلهای لرزان و نگران از عذاب الهی اعمال نیک انجام میدهند، در واقع درک عمیقتری از رجوع به خداوند دارند و این درک، آگاهانه و عشقآمیز است. گریه از خوف و حب خدا نه تنها نشانهای از ناامیدی و ضعف نیست، بلکه برعکس، نمایانگر احساس مسئولیت و شناخت عمیق از عالم غیب و عذابهای الهی است. ائمه معصومین نیز در روایات خود بر اهمیت گریه از خوف خدا تأکید کردهاند. به عنوان مثال، در روایات آمده است که شیعه باید برای رحمت خدا و از خوف عذاب او گریه کند؛ زیرا این ابراز احساسات نشانهای از فهم درست نسبت به آخرت و توانایی در شناخت ضعفهای انسانی است. باید توجه داشت که آن دسته از افرادی که از خوف خدا به حالت ترس و انزوا درمیآیند و از ابراز این احساسات خود خجالت میکشند، ممکن است از ضعف ایمان رنج ببرند. در واقع، گریه از عشق و محبت به خدا باید مورد استقبال قرار گیرد. لازم به ذکر است که عشق به خدا، احساسات عمیق و توقف در برابر عظمت این خالق بینظیر، نه تنها امری طبیعی است، بلکه باید به عنوان نشانهای از نزدیکی به خداوند در نظر گرفته شود. به عنوان یک واقعیت اجتنابناپذیر، گریه در بسیاری از فرهنگها و دینهای مختلف به عنوان ابزاری برای ابراز احساسات درونی و ارتباط عمیق با خدا به شمار میرود. بسیاری از نیکیها و اعمال صالح، زمانی به کمال خود میرسند که به همراه احساسات واقعی و صمیمی از قلب انجام شوند. در این راستا، کسانی که در کنار عبادات خود، گریه میکنند و از محبت و خوف خداوند صحبت میکنند، در واقع به یک طریقت روحانی عمیقتر و نزدیکتر به حقیقت وجود دست مییابند. نگاه کردن به این مسأله از دیدگاه روانشناختی نیز جالب است. گریه به عنوان یک واکنش طبیعی به احساسات درونی ما میتواند به ما کمک کند تا فشارهای روحی و عاطفی خود را کاهش دهیم. زمانی که گریه میکنیم، در واقع احساسات منفی را از خود دور کرده و به نوعی تسکین میدهیم. این عمل، منجر به افزایش رضایت درونی و آرامش روحی و روانی خواهد شد. از این رو، گریه به خاطر خدا نه تنها نشانهای از ضعف نیست، بلکه خود برکتی از احساس قوی عاطفی و نزدیکی به خداوند است. مهم است که افراد بدانند ابراز احساسات عمیق، بخشی از فرایند رشد و تکامل روحانی آنهاست. در نهایت، این احساسات میتوانند به ایجاد یک جامعه مؤمن و پویا کمک کنند که در آن افراد به همدیگر نزدیکتر هستند و درک عمیقتری از وجود یکدیگر پیدا میکنند. در نتیجه، ما باید بر ترس و خجالت خود غلبه کنیم و به تبادل احساسات واقعی و صمیمی بپردازیم. در این فرآیند، گریه از خوف و عشق خدا نه تنها مؤمنان را به همدیگر نزدیکتر میکند، بلکه در نهایت به نزدیکی بیشتری به خداوند و احساس آرامش بیشتر میانجامد. بنابراین، به یاد خدا گریه کردن، یک عمل موافق با دین و روحانیت است که نه تنها باید مورد تأکید قرار گیرد بلکه باید جهانیان را به سمت روشنایی و نزدیک شدن به ذات خداوند رهنمون سازد.
و آنها که آنچه را میدهند با دلهای هراسان انجام میدهند زیرا میدانند که به سوی پروردگارشان خواهند برگشت.
روزی عارف بزرگی در جمع مریدانش نشسته بود و به آنها میآموزاند که چگونه باید از خداوند ترسید. وی گفت: "گریه کردن برای خدا نشانهای از عشق و نزدیکی به اوست." در همین حال یکی از مریدانش با صدای بلند گریه کرد و گفت: "ای استاد، من از رحمت خداوند میترسم و به این خاطر اشکهایم سرازیرند." عارف لبخندی زد و گفت: "این اشکها نشانه ایمان توست و راهی برای نزدیک شدن به خداوند. هرگز از این احساس خجالت نداشته باش."