احساس دوری از خدا لزوماً نشانه ضعف ایمان نیست، بلکه میتواند فرصتی برای تأمل، توبه و تلاش بیشتر برای ارتباط عمیقتر با او باشد. قرآن راههایی مانند ذکر، نماز و استغفار را برای نزدیک شدن به خدا پیشنهاد میدهد.
دوست عزیز، احساس دوری از خداوند تجربهای است که بسیاری از انسانها، حتی مؤمنان خالص، در برهههایی از زندگی خود آن را تجربه میکنند. این احساس لزوماً به معنای ضعف ایمان نیست، بلکه میتواند نشانهای از نیاز به تأمل، بازنگری در اعمال و تقویت رابطه با خالق باشد. ایمان همچون یک باغ است که برای شکوفایی و سرسبزی نیازمند آبیاری مداوم، مراقبت و توجه است؛ گاهی ممکن است به دلیل غفلت، آلودگیها و مشغولیتهای دنیوی، این باغ دچار خشکی و پژمردگی شود که احساس دوری را به همراه دارد. قرآن کریم به ما میآموزد که خداوند همواره به ما نزدیک است و این ما هستیم که گاهی از او فاصله میگیریم یا حجابهایی بین خود و او ایجاد میکنیم. خداوند در قرآن میفرماید: «وَ نَحْنُ أَقْرَبُ إِلَيْهِ مِنْ حَبْلِ الْوَرِیدِ» (سوره ق، آیه ۱۶) به این معنا که ما از رگ گردن به انسان نزدیکتریم. پس، دوری که احساس میشود، دوری از جانب خدا نیست، بلکه از جانب بنده است. دلایل متعددی میتواند منجر به این احساس دوری شود که از منظر قرآن و آموزههای اسلامی قابل بررسی است. یکی از مهمترین آنها «غفلت» است. غفلت به معنای فراموشی خداوند، هدف زندگی و مشغول شدن بیش از حد به امور دنیوی است. زمانی که انسان درگیر مادیات، شهوات، و وسوسههای شیطان میشود، به تدریج قلبش سخت شده و از یاد خدا باز میماند. قرآن کریم در آیات بسیاری به غفلتزدگان هشدار میدهد و آنان را کسانی میداند که عاقبت بدی در پیش رو دارند، زیرا غفلت باعث میشود انسان از نشانههای الهی و تذکرات قلبی خود دور بماند. وقتی ذکر و یاد خدا در زندگی کمرنگ شود، قلب نیز آرامش خود را از دست میدهد و احساس خلأ و دوری پدیدار میشود. دیگری، «گناهان و معاصی» هستند. هر گناهی که انسان مرتکب میشود، مانند لایهای از غبار بر روی آینه قلب مینشیند و مانع از تابش نور الهی بر آن میشود. این گناهان میتوانند مانعی بین بنده و پروردگارش ایجاد کنند و احساس سنگینی و ناخوشی را در وجود انسان پدید آورند. قرآن کریم به شدت بر پرهیز از گناه و ضرورت توبه و استغفار تأکید میکند. ضعف در عبادت و انجام ندادن واجبات دینی نیز از عوامل دیگر این احساس است. نماز، روزه، خواندن قرآن و دعا، ستونهای ارتباط با خداوند هستند. وقتی این ستونها سست شوند یا فرو بریزند، طبیعی است که ارتباط نیز ضعیف شده و احساس دوری پدید آید. قرآن بارها به اهمیت نماز و صبر تأکید میکند و آن را ابزاری برای یاری جستن از خداوند میداند. در سوره بقره، آیه ۱۵۳ میفرماید: «یَا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا اسْتَعِینُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ ۚ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِینَ»؛ یعنی: «ای کسانی که ایمان آوردهاید، از صبر و نماز یاری جویید؛ قطعاً خدا با صابران است.» همچنین، عدم تأمل و تدبر در آیات قرآن و نشانههای الهی در طبیعت و درون خود، میتواند از دیگر دلایل باشد. قرآن کتاب هدایت است و تدبر در آن، بصیرت انسان را افزایش میدهد و او را به سوی خدا رهنمون میشود. اما نکته مهم این است که این احساس دوری، اگرچه ممکن است از عوامل ذکر شده نشأت گرفته باشد، اما خود فرصتی برای بازگشت و تجدید عهد با خداوند است. این احساس میتواند به عنوان یک زنگ خطر عمل کند و انسان را به سوی توبه و استغفار سوق دهد. خداوند در قرآن کریم، در آیات متعددی بندگانش را به توبه و بازگشت دعوت میکند و دروازههای رحمت خود را همواره به روی آنان گشوده میداند. در سوره زمر، آیه ۵۳ میفرماید: «قُلْ يَا عِبَادِيَ الَّذِينَ أَسْرَفُوا عَلَىٰ أَنفُسِهِمْ لَا تَقْنَطُوا مِن رَّحْمَةِ اللَّهِ ۚ إِنَّ اللَّهَ يَغْفِرُ الذُّنُوبَ جَمِيعًا ۚ إِنَّهُ هُوَ الْغَفُورُ الرَّحِيمُ»؛ یعنی: «بگو: ای بندگان من که بر خود اسراف (و ستم) کردهاید، از رحمت خدا نومید نشوید؛ یقیناً خدا همه گناهان را میآمرزد؛ زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است.» این آیه نشاندهنده عظمت و گستردگی رحمت الهی است که حتی برای گناهکاران نیز راه بازگشت را باز میگذارد. برای غلبه بر احساس دوری و تقویت ایمان، قرآن کریم راههای متعددی را پیش روی ما قرار میدهد: اول و مهمتر از همه، «ذکر و یاد خدا» است. خداوند میفرماید: «أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» (سوره رعد، آیه ۲۸)؛ یعنی: «آگاه باشید که با یاد خدا دلها آرامش مییابد.» ذکر نه تنها شامل تسبیحات و اوراد است، بلکه شامل تفکر در عظمت خدا، شکرگزاری نعمتهای او، و به یاد داشتن حضور او در تمام لحظات زندگی نیز میشود. دوم، «نماز و دعا» با حضور قلب و خشوع است. نماز، معراج مؤمن و بهترین راه ارتباط مستقیم با پروردگار است. دعا نیز راهی برای ابراز نیاز، شکرگزاری و درخواست کمک از سوی خداست. سوم، «تلاوت و تدبر در قرآن». قرآن کریم نور و شفایی برای دلهاست. خواندن با فهم و عمل به آموزههای آن، انسان را به سوی صراط مستقیم و نزدیکی به خدا هدایت میکند. چهارم، «توبه و استغفار صادقانه». پاک کردن قلب از گناهان و بازگشت به سوی خدا با پشیمانی واقعی و عزم بر ترک گناه، حجابها را برطرف میکند. پنجم، «انجام کارهای نیک و خدمت به خلق». کمک به نیازمندان، احسان به والدین و همسایگان، و هر عملی که رضایت خداوند در آن باشد، باعث افزایش نور ایمان و نزدیکی به او میشود. ششم، «همنشینی با نیکان و دوری از محیطهای آلوده». محیط و معاشرت تأثیر زیادی بر روحیه و ایمان انسان دارد. در نهایت، باید بدانیم که ایمان یک مسیر پویا است و فراز و نشیبهایی دارد. احساس دوری، به جای اینکه ما را به یأس و ناامیدی بکشاند، باید انگیزهای برای تلاش بیشتر، خودسازی و رجوع دوباره به منابع اصیل الهی باشد. خداوند مهربانتر از آن است که بندهای را که قصد بازگشت دارد، از خود براند. او همواره منتظر بازگشت بندگانش است و هر قدمی که به سوی او برداشته شود، با گامهای بزرگتری از سوی او پاسخ داده خواهد شد. این احساس میتواند بیدارکنندهای باشد تا ما از غفلت بیدار شویم و به زندگی معنوی خود عمق بیشتری ببخشیم. پس، آن را فرصتی برای رشد و بالندگی روحی ببینید، نه صرفاً یک ضعف. با عزم راسخ و استعانت از خداوند، میتوان این فاصله را به نزدیکی، و این دلتنگی را به آرامش و اطمینان مبدل ساخت.
و ما انسان را آفریدیم و میدانیم که نفس او چه وسوسهای به او میکند و ما از رگ گردن به او نزدیکتریم.
و چون بندگانم درباره من از تو بپرسند، یقیناً من نزدیکم. دعای دعا کننده را هنگامی که مرا بخواند اجابت میکنم؛ پس باید فرمان مرا ببرند و به من ایمان آورند تا راه یابند.
آنان که ایمان آوردند و دلهایشان به یاد خدا آرامش مییابد. آگاه باشید که با یاد خدا دلها آرامش مییابد.
بگو: ای بندگان من که بر خود اسراف (و ستم) کردهاید، از رحمت خدا نومید نشوید؛ یقیناً خدا همه گناهان را میآمرزد؛ زیرا او بسیار آمرزنده و مهربان است.
در گلستان سعدی آمده است که درویشی سالها در گوشه عزلت نشسته و به ذکر مشغول بود. روزی از روزها، احساس کرد که دلش از یاد حق فاصله گرفته و خشکی بر روحش غالب شده است. او با خود گفت: «چرا که دل از یاد معشوق غافل مانده؟ نکند از کثرت دنیا و مشغولیات آن، نور ایمانم کم شده است؟» با دلی پردرد نزد شیخی روشنضمیر رفت و حال خویش بازگفت. شیخ لبخندی زد و فرمود: «ای درویش، گهگاهی دل را غباری مینشیند. مگو که ضعف ایمان است، بلکه فرصتی است تا با آبی از اشک توبه و آینهای از ذکر، آن را دوباره صیقل دهی. بازگرد به خلوت خود، بیشتر از پیش به یاد حق باش، قرآن بخوان و به نیازمندان دستی گیر. که دل را با ذکر و خدمت، از هر غباری پاک توانی کرد و آن احساس دوری، به شیرینی قرب مبدل خواهد شد.» درویش پند شیخ را آویزه گوش کرد و دیری نپایید که دلش چون آینهای جلا یافته، روشن شد و حلاوت قرب الهی را بیش از پیش چشید.