غم خوردن طبیعی برای گذشته نشانه ضعف نیست، بلکه بخشی از وجود انسانی است. اما اسیر شدن در غم تا حد یأس و ناامیدی و بازماندن از حرکت، از نظر قرآن مذموم و نشانه ضعف ایمان است.
در آموزههای غنی و عمیق قرآن کریم، به موضوع احساسات انسانی، از جمله غم و اندوه، با دیدگاهی جامع و متعادل پرداخته شده است. برای پاسخ به این سوال که آیا غم خوردن برای گذشته نشانه ضعف است، باید بین «احساس طبیعی غم و اندوه» و «اسیر شدن در چنگال یأس و ناامیدی» تفاوت قائل شویم. قرآن کریم تصدیق میکند که انسان موجودی احساسی است و بروز احساساتی مانند غم در برابر از دست دادن یا اتفاقات ناگوار گذشته، کاملاً طبیعی و انسانی است. حتی پیامبران الهی نیز تجربهی غم را داشتهاند. به عنوان مثال، در قرآن از حزن یعقوب (ع) بر فراق یوسف (ع) سخن به میان آمده است که چشمهایش از اندوه سفید شد؛ این نشان میدهد که احساس غم به خودی خود نقص یا ضعف نیست، بلکه بخشی از وجود انسانی است که خداوند آن را در نهاد ما قرار داده است. آنچه در قرآن مورد نکوهش قرار میگیرد و میتوان آن را نوعی ضعف معنوی به شمار آورد، «مداومت بر غم و اندوه به گونهای که به یأس و ناامیدی از رحمت الهی منجر شود» و «بازماندن از حرکت و تلاش در مسیر زندگی» است. قرآن مؤمنان را از یأس و ناامیدی برحذر میدارد و آن را ویژگی کافران میداند. در سوره یوسف، آیه ۸۷، خداوند میفرماید: «وَلَا تَيْأَسُوا مِن رَّوْحِ اللَّهِ ۖ إِنَّهُ لَا يَيْأَسُ مِن رَّوْحِ اللَّهِ إِلَّا الْقَوْمُ الْكَافِرُونَ»؛ یعنی «و از رحمت خدا ناامید نشوید؛ زیرا جز گروه کافران، هیچ کس از رحمت خدا ناامید نمیشود.» این آیه به وضوح نشان میدهد که ناامیدی از رحمت و گشایش الهی، که اغلب ناشی از غرق شدن در گذشته و مصائب آن است، ریشهای در بیاعتقادی دارد و نه یک ضعف سادهی انسانی. بنابراین، اگر غم خوردن برای گذشته به حالتی تبدیل شود که فرد را از حرکت، امیدواری و توکل به خدا باز دارد، آنجاست که این غم تبدیل به نشانه ضعف میشود. قرآن همچنین بر اهمیت «صبر» و «توکل» در مواجهه با سختیها و مسائل گذشته تأکید فراوان دارد. در سوره بقره، آیه ۱۵۳، خداوند میفرماید: «يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ ۚ إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ»؛ یعنی «ای کسانی که ایمان آوردهاید، از صبر و نماز یاری جویید؛ یقیناً خدا با صابران است.» این آیه راهکاری عملی برای عبور از غم و اندوه ارائه میدهد. صبر به معنای تحمل فعالانه و مقاومت در برابر مشکلات است، نه انفعال و تسلیم شدن در برابر غم. نماز نیز ستون ارتباط با خداوند است که آرامش و قدرت روحی به انسان میبخشد و او را از غرق شدن در افکار منفی گذشته نجات میدهد. کسی که با صبر و توکل به خدا، از گذشته درس میگیرد و به آیندهای روشنتر امید میبندد، نه تنها ضعیف نیست، بلکه قوهی ایمان و ارادهاش در مسیر الهی بیشتر شده است. علاوه بر این، قرآن به فلسفه حوادث و مصائب گذشته نیز اشاره میکند. بسیاری از آنچه در گذشته رخ داده، قضا و قدر الهی است و حکمتهایی در آن نهفته است که شاید در لحظه برای ما آشکار نباشد. در سوره حدید، آیه ۲۳، خداوند میفرماید: «لِّكَيْلَا تَأْسَوْا عَلَىٰ مَا فَاتَكُمْ وَلَا تَفْرَحُوا بِمَا آتَاكُمْ ۗ وَاللَّهُ لَا يُحِبُّ كُلَّ مُخْتَالٍ فَخُورٍ»؛ یعنی «تا بر آنچه از دست شما رفته، تأسف نخورید و به آنچه به شما داده، شادمانی [مغرورانه] نکنید؛ و خداوند هیچ متکبر فخرفروشی را دوست ندارد.» این آیه درسی بزرگ در مورد بیاعتنایی نسبت به امور دنیوی و تسلیم در برابر اراده الهی به ما میدهد. غم و اندوه بیش از حد برای گذشته نشانهای از وابستگی زیاد به دنیا و عدم پذیرش تقدیر الهی است، که این خود میتواند نشانهای از ضعف ایمان باشد. در نهایت، میتوان گفت که غم و اندوه طبیعی برای گذشته، هرگز نشانه ضعف نیست، بلکه حساسیتی انسانی و معقول است. اما اسیر شدن در این غم و رسیدن به مرحله یأس و ناامیدی، و بازماندن از وظایف و آرزوهای زندگی، قطعاً از دیدگاه قرآن مردود است و میتواند نشانهای از ضعف در توکل، صبر و ایمان باشد. انسان مؤمن کسی است که حتی در عمق اندوه، رشته امید به خدا را رها نمیکند، از تجربیات گذشته درس میگیرد و با صبر و نماز به سوی آیندهای بهتر گام برمیدارد. قدرت واقعی در این است که از غم پلی برای رسیدن به قرب الهی و رشد معنوی بسازیم، نه دیواری برای محبوس شدن در حسرتها. قرآن ما را به نگاهی پویا و امیدوارانه به زندگی دعوت میکند، نگاهی که گذشته را درس عبرت میبیند، نه زندانی برای روح.
ای پسرانم، بروید و در جستوجوی یوسف و برادرش باشید و از رحمت خدا ناامید نشوید؛ زیرا جز گروه کافران، هیچ کس از رحمت خدا ناامید نمیشود.
و سست نشوید و غمگین نباشید، که اگر مؤمن باشید، شما برترید.
تا بر آنچه از دست شما رفته، تأسف نخورید و به آنچه به شما داده، شادمانی [مغرورانه] نکنید؛ و خداوند هیچ متکبر فخرفروشی را دوست ندارد.
روزی در روزگاران قدیم، تاجری توانگر در سفری دریایی، تمام دارایی خود را در طوفانی سهمگین از دست داد. غمی بزرگ بر دلش نشست و هر روز در حسرت گذشته، گوشهنشین شده بود و توان حرکت نداشت. حکیمی دلسوز از حال او آگاه شد و به دیدارش رفت. حکیم با مهربانی گفت: «ای دوست، من میدانم که رنج بزرگی کشیدهای. اما آیا با غم و افسوس، کشتیهای غرق شده باز میگردند؟ آیا ثروتی که از دست رفته، با آه و ناله دوباره جمع میشود؟» تاجر سر تکان داد و آهی کشید. حکیم ادامه داد: «پدرم مرا اندرز داد که غصه بر گذشته خوردن، مانند ریختن آب در آسیاب متروکه است؛ نه گندمی را آرد میکند و نه چرخهای را به حرکت میاندازد. آنچه از دست رفته، حکمتی در آن بوده است. برخیز و با توکل بر خدا، از نو آغاز کن. تو هنوز سلامتی، عقل و تجربه داری؛ اینها بزرگترین سرمایهاند که هیچ طوفانی یارای گرفتنشان را ندارد.» تاجر از سخنان دلنشین حکیم پند گرفت، غبار غم از دل شست و با عزمی نو به کار و کوشش پرداخت و دیری نپایید که بار دیگر به ثروت و آرامش رسید. او فهمید که قدرت واقعی نه در نداشتن غم، که در دل کندن از گذشته و حرکت رو به جلو با تکیه بر حکمت و رحمت الهی است.