بله، زهد واقعی در اسلام به معنای عدم تعلق قلبی به دنیا و اولویت دادن به آخرت است، نه کنارهگیری کامل از آن. این مفهوم با حفظ اعتدال و بهرهمندی از حلالات دنیا، در زندگی امروز کاملاً قابل اجرا و حتی ضروری است.
درک مفهوم زهد در اسلام، بویژه در دنیای پر سرعت و مادیگرای امروز، نیازمند تأملی عمیق در آموزههای قرآنی و سنت نبوی است. زهد در اسلام به معنای کنارهگیری کامل از دنیا، ترک لذتهای مشروع، یا زندگی در انزوا نیست. برعکس، زهد یک حالت قلبی و روحی است؛ حالتی که در آن انسان دل به دنیا نمیبندد، فریفته زرق و برق آن نمیشود، و هدف نهایی خود را در این زندگی، رسیدن به رضایت خداوند و کامیابی در سرای آخرت قرار میدهد. قرآن کریم هرگز انسان را از بهرهمندی از نعمتهای حلال الهی منع نکرده، بلکه بر اعتدال و پرهیز از اسراف تأکید ورزیده است. خداوند در سوره اعراف آیه 32 میفرماید: "قُلْ مَنْ حَرَّمَ زِينَةَ اللَّهِ الَّتِي أَخْرَجَ لِعِبَادِهِ وَالطَّيِّبَاتِ مِنَ الرِّزْقِ ۚ" (بگو: چه کسی زینتهای خدا را که برای بندگانش پدید آورده، و روزیهای پاکیزه را حرام کرده است؟). این آیه به وضوح نشان میدهد که استفاده از نعمتها و زیباییهای دنیا، به خودی خود، نه تنها مذموم نیست، بلکه حلال و مشروع است، به شرط آنکه با اعتدال همراه باشد و از مسیر بندگی و شکرگزاری خارج نشود. لذا، زاهد بودن در دنیای امروز، نه تنها ممکن است، بلکه با توجه به چالشهای مادیگرایی و مصرفگرایی مدرن، از ضروریترین ویژگیهای یک مؤمن است. زاهد کسی است که با وجود داشتن امکانات، به آن دل نمیبندد و آن را وسیلهای برای رسیدن به اهداف متعالیتر میداند. او میداند که همه چیز فانی است و آنچه باقی میماند، عمل صالح و رضایت الهی است. تحدیدات و وسوسههای دنیای امروز، از جمله تبلیغات گسترده برای مصرفگرایی، رقابتهای مادی ناسالم، و تأکید بر ظواهر، ممکن است زهدورزی را دشوارتر سازد، اما ناممکن نمیکند. زهد در این بستر به معنای هوشمندی و بصیرت در برابر سیل اغواکننده مادیات است. این بدان معناست که انسان باید در خرج کردن، کسب مال، و استفاده از امکانات، همواره جانب اعتدال را رعایت کند و از ولخرجی و اسراف بپرهیزد. قرآن کریم در سوره اسراء آیه 27 میفرماید: "إِنَّ الْمُبَذِّرِينَ كَانُوا إِخْوَانَ الشَّيَاطِينِ ۖ وَكَانَ الشَّيْطَانُ لِرَبِّهِ كَفُورًا" (همانا اسرافکنندگان برادران شیطاناند و شیطان همیشه نسبت به پروردگارش ناسپاس بوده است). این آیه نشان میدهد که اسراف، نه تنها گناه، بلکه نوعی همراهی با شیطان و کفران نعمت الهی است. بنابراین، زهد، انسان را از چنین گناهانی دور میدارد و به سمت زندگیای معتدل و هدفمند رهنمون میشود. زاهد واقعی در عصر حاضر، فردی است که در عین حال که در جامعه فعال است و مسئولیتهای خود را انجام میدهد، قلبش به تعلقات دنیوی آلوده نمیشود. او ممکن است صاحب مال و ثروت باشد، اما آن را در راه خدا و کمک به نیازمندان صرف میکند و هرگز اجازه نمیدهد که مال، او را از یاد خدا غافل سازد. او همچون حضرت سلیمان (ع) که پادشاهی عظیم داشت، اما دلش تنها به خداوند مشغول بود، میتواند الگویی باشد. زهد به معنای نداشتن نیست، بلکه به معنای دل نبستن به داشتههاست. این مفهوم در آیه 77 سوره قصص به وضوح بیان شده است: "وَابْتَغِ فِيمَا آتَاكَ اللَّهُ الدَّارَ الْآخِرَةَ ۖ وَلَا تَنسَ نَصِيبَكَ مِنَ الدُّنْيَا ۖ وَأَحْسِن كَمَا أَحْسَنَ اللَّهُ إِلَيْكَ ۖ وَلَا تَبْغِ الْفَسَادَ فِي الْأَرْضِ ۖ إِنَّ اللَّهَ لَا يُحِبُّ الْمُفْسِدِينَ" (با آنچه خداوند به تو داده، سرای آخرت را بجوی و بهره خود را از دنیا فراموش مکن و چنانکه خدا به تو نیکی کرده، نیکی کن و در زمین فساد مجوی که خداوند مفسدان را دوست ندارد). این آیه یک اصل اساسی را بیان میکند: باید از امکانات دنیا برای رسیدن به سعادت اخروی استفاده کرد، اما نباید از سهم خود از دنیا غافل شد. این نشاندهنده یک توازن الهی است که در زهد حقیقی وجود دارد. برای زاهد بودن در دنیای امروز، باید به چند اصل کلیدی پایبند بود: اول، **قناعت**؛ به این معنا که فرد به آنچه دارد راضی باشد و به دنبال حرص و طمع بیجا نرود. قناعت مانع از آن میشود که انسان همواره به دنبال خواستههای بیپایان مادی باشد. دوم، **سادهزیستی**؛ نه به معنای فقر اختیاری، بلکه به معنای پرهیز از تجملگرایی و زندگی لوکس و پرزرق و برق که معمولاً با تکبر و خودنمایی همراه است. سوم، **مسئولیتپذیری اجتماعی و انفاق**؛ زاهد واقعی از مال خود در راه خدا و کمک به دیگران دریغ نمیکند. او میداند که داراییهایش امانتی از جانب خداوند است و باید در راه صحیح به کار گرفته شود. چهارم، **اولویتبندی آخرت**؛ فرد زاهد همیشه معاد و ملاقات با پروردگار را در نظر دارد و اعمالش را بر اساس این اولویت تنظیم میکند. او میداند که زندگی دنیا گذراست و آنچه ماندنی است، اعمال نیک او در دنیاست که ذخیرهای برای آخرت خواهد بود. سوره اعلی آیات 16-17 میفرماید: "بَلْ تُؤْثِرُونَ الْحَيَاةَ الدُّنْيَا ٭ وَالْآخِرَةُ خَيْرٌ وَأَبْقَى" (بلکه زندگی دنیا را ترجیح میدهید، حال آنکه آخرت بهتر و پایدارتر است). این آیات، گوشزدی است برای آنکه فریب دنیا را نخوریم و هدف اصلی را گم نکنیم. بنابراین، زهد در دنیای مدرن نه تنها ممکن، بلکه ضروری است. این نوع زهد، یک راهکار برای رهایی از فشارهای روانی ناشی از مصرفگرایی، رقابتهای مادی، و اضطرابهای مرتبط با دنیای امروز است. با تمرین زهد، انسان به آرامش درونی و رضایت خاطر میرسد، زیرا قلبش از تعلق به امور فانی آزاد میشود و به منبع حقیقی آرامش، یعنی خداوند متعال، متصل میگردد. زاهد بودن یعنی زندگی کردن با هدف، با معنا، و با آگاهی از این حقیقت که همه چیز در این دنیا موقتی است و فقط عمل صالح و قلب سلیم است که به کار انسان میآید.
و با آنچه خدا به تو داده است، سرای آخرت را بجوی و بهرهات را از دنیا فراموش مکن و همان گونه که خدا به تو نیکی کرده، نیکی کن و در زمین فساد مخواه که خدا مفسدان را دوست ندارد.
بگو: چه کسی زینتهای خدا را که برای بندگانش پدید آورده، و روزیهای پاکیزه را حرام کرده است؟ بگو: اینها در زندگی دنیا برای کسانی است که ایمان آوردهاند و در روز قیامت (نیز) خالص برای آنان است. این گونه آیات را برای گروهی که میدانند، تفصیل میدهیم.
همانا اسرافکنندگان برادران شیطاناند و شیطان همیشه نسبت به پروردگارش ناسپاس بوده است.
بلکه زندگی دنیا را ترجیح میدهید،
حال آنکه آخرت بهتر و پایدارتر است.
آوردهاند که روزی پادشاهی ثروتمند و پرهیبت از کنار درویشی سادهزیست میگذشت که در گوشهای آرام و بیدغدغه نشسته بود. پادشاه با غرور به او نگریست و از همراهانش پرسید: «این درویشِ بیچیز، چه دارد که اینقدر آسوده خاطر است؟» یکی از وزیرانش گفت: «قربان، او قلبش را از تعلقات دنیا آزاد کرده و همین برایش تمام ثروت است.» پادشاه به درویش نزدیک شد و با لحنی متکبرانه پرسید: «ای درویش، از این دنیای پهناور چه داری؟» درویش با لبخندی آرام پاسخ داد: «ای پادشاه، من تو را دارم که به جای من، بار مسئولیت حفظ این همه دارایی و کشور را به دوش میکشی! تو برای دنیا زحمت میکشی و من از آنچه خدا روزیام کرده راضیام. من سبکبارم و تو سنگینبار.» پادشاه از این سخن حکیمانه درویش متأثر شد و دریافت که آرامش حقیقی در قناعت و دل نبستن به دنیاست، نه در کثرت مال و قدرت. او فهمید که زهد و بینیازی واقعی، گنجی است که حتی ثروتمندترین پادشاهان نیز ممکن است از آن بیبهره باشند، اگر قلبشان به دنیا وابسته باشد.