آیا سوال کردن از خدا اشکال دارد؟

سوال کردن از خدا نه تنها جایز است، بلکه در قرآن کریم به شدت تشویق شده است، زیرا نشانه‌ای از ایمان و نیازمندی بنده به خالق است و خداوند وعده اجابت داده است؛ به شرط آنکه با ادب، خلوص، و برای طلب هدایت باشد، نه از روی انکار یا لجاجت.

پاسخ قرآن

آیا سوال کردن از خدا اشکال دارد؟

یکی از زیباترین جلوه‌های ارتباط انسان با پروردگار عالم، گفت‌وگو و پرسش از اوست. در آموزه‌های قرآنی، نه تنها سوال کردن از خداوند منّان اشکالی ندارد، بلکه این عمل، اساساً عملی تشویق شده و نشانه‌ای از ایمان، اعتماد، و نیازمندی بنده به خالق خود محسوب می‌شود. قرآن کریم بارها و بارها بر اهمیت دعا و درخواست از خداوند تأکید کرده است. دعا و درخواست، خود نوعی پرسش و ابراز نیاز در برابر پروردگار است. خداوند در قرآن به صراحت بندگانش را به سوی خود فرا می‌خواند و می‌فرماید: «وَإِذَا سَأَلَكَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَةَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ» (بقره، آیه 186)؛ یعنی «و هرگاه بندگانم از تو درباره من بپرسند، [بگو:] من نزدیکم؛ دعای دعا کننده را هنگامی که مرا بخواند، اجابت می‌کنم.» این آیه به روشنی نشان می‌دهد که خداوند نه تنها از پرسش و درخواست بندگانش استقبال می‌کند، بلکه خود را نزدیک به آنها معرفی کرده و وعده اجابت داده است. این خود، مهر تأییدی بر جواز و حتی استحباب پرسیدن از خداوند است. این نوع پرسش، از جنس «دعا» و «مناجات» است که انسان نیازهای مادی و معنوی خود را از خداوند طلب می‌کند. نمونه‌های فراوانی از چنین درخواست‌هایی در قرآن کریم از زبان پیامبران و اولیای الهی آمده است. حضرت زکریا (ع) از خداوند درخواست فرزند کرد (سوره مریم، آیه 7-8)، حضرت ایوب (ع) برای شفای بیماری خود به درگاه الهی نالید (سوره انبیاء، آیه 83)، و حضرت موسی (ع) پس از یاری رساندن به دو دختر شعیب، از خداوند روزی خواست (سوره قصص، آیه 24). حتی در مسائل فکری و عقیدتی نیز پرسش از خداوند مطرح است. حضرت ابراهیم (ع) از خداوند خواست که چگونگی زنده کردن مردگان را به او نشان دهد تا قلبش آرام گیرد: «رَبِّ أَرِنِی کَیْفَ تُحْیِی الْمَوْتَیٰ» (بقره، آیه 260). خداوند نیز به او پاسخ داد و چگونگی آن را به او آموخت. این نشان می‌دهد که حتی پرسش‌هایی که به دنبال افزایش یقین و معرفت هستند، مورد تأیید الهی قرار می‌گیرند، البته به شرط آنکه با ادب و خضوع و در راستای رشد معنوی باشد. مهم است که بین «پرسش از روی کنجکاوی و طلب هدایت و کمک» و «پرسش از روی انکار، لجاجت، یا به چالش کشیدن حکمت الهی» تفاوت قائل شویم. پرسش‌های نوع اول که با ادب، تواضع، و نیت خالص برای فهم بیشتر، حل مشکلات، یا طلب یاری مطرح می‌شوند، از نظر قرآن کریم نه تنها اشکالی ندارند، بلکه فضیلت نیز محسوب می‌شوند. زیرا این پرسش‌ها نشانهٔ وابستگی انسان به قدرت بی‌پایان الهی و اقرار به محدودیت‌های خود است. خداوند خود را «سریع‌الحساب» و «علیمٌ بذات الصدور» معرفی می‌کند، یعنی کسی که به سرعت پاسخ می‌دهد و از آنچه در دل‌هاست، آگاه است. بنابراین، هیچ مانعی برای ابراز نیاز و پرسش از او وجود ندارد. قرآن، کتابی است که خود تشویق به تفکر، تدبر، و پرسش می‌کند. در آیات متعددی، خداوند از انسان‌ها می‌خواهد که در نشانه‌های آفاقی و انفسی بیندیشند و سوالاتی در ذهن خود مطرح کنند تا به معرفت و شناخت عمیق‌تری برسند. این پرسش‌ها، مسیری برای رسیدن به حقیقت و عمق بخشیدن به ایمان است. اما اگر پرسش‌ها با هدف ایرادگیری، لجاجت، یا آزمایش خداوند باشد، قطعاً ناپسند خواهد بود و ممکن است به گمراهی منجر شود. مانند پرسش‌های بنی‌اسرائیل از موسی (ع) که گاه با هدف بهانه جویی و عدم اطاعت بود (نمونه داستان گاو بنی‌اسرائیل در سوره بقره). در نهایت، پرسش از خدا، در واقع نوعی تقرب، اظهار فقر ذاتی، و توکل بر اوست. این یک کانال ارتباطی باز و همیشگی بین بنده و خالق است که هرگز بسته نمی‌شود. ما مجازیم و حتی تشویق می‌شویم که هر آنچه در دل داریم، از نیازهای کوچک روزمره گرفته تا آرزوهای بزرگ معنوی و رفع مشکلات پیچیده، از او بخواهیم. این عمل، نه تنها به رفع حاجت منجر می‌شود، بلکه به آرامش قلب و تقویت رابطهٔ معنوی نیز کمک شایانی می‌کند. پس با قلبی سرشار از امید و ادب، از او بخواهید که او شنوا، بینا، و تواناست و به بندگانش بسیار مهربان. این یک نعمت بزرگ است که ما می‌توانیم بی‌واسطه با خالق خود سخن بگوییم و از او طلب یاری کنیم، نعمتی که در دین مبین اسلام بسیار بر آن تأکید شده و فضایل بسیاری برای آن بیان گشته است. هرگاه نیازی پیش آمد یا سوالی در ذهن پدیدار شد، با قلبی خاشع و زبانی صادق، رو به سوی او آورید و پاسخ را از اقیانوس بی‌کران رحمت و علمش بجویید.

آیات مرتبط

داستانی دلنشین

در گلستان سعدی آمده است که پادشاهی عادل شبی در خواب دید که دندان‌هایش ریخته‌اند و غمگین شد. او معبری را فراخواند و از او پرسید که تعبیر خوابش چیست. معبر پاسخ داد: «تعبیر این است که همه خویشاوندانت پیش از تو خواهند مرد.» پادشاه خشمگین شد و او را عزل کرد. سپس معبر دیگری را فراخواند و همین سوال را پرسید. معبر دوم با دانایی و ادب گفت: «تعبیر این است که تو بیش از همه خویشاوندانت عمر خواهی کرد و دیرزی خواهی بود.» پادشاه بسیار شادمان شد و او را پاداش داد. این داستان به ما می‌آموزد که نوع سوال و نحوه طرح آن و همچنین فهم پاسخ، بسیار مهم است. حتی سوال از خدا نیز باید با ادب و نیت خیر باشد، نه برای آزمایش یا شک و تردید؛ چرا که خداوند کریم و بخشنده، بهترین پاسخ‌ها را به بندگانش می‌دهد.

سوالات مرتبط