بله، بیدار نگه داشتن دل از غفلت و حفظ بصیرت باطنی، به مراتب دشوارتر و حیاتیتر از بیدار ماندن چشم است؛ زیرا قرآن بر نابینایی قلب تاکید دارد و سلامت آن را شرط رستگاری میداند.
پاسخ به این پرسش که «آیا بیدار ماندن دل، سختتر از بیدار ماندن چشم است؟» از منظر قرآن کریم، بله، به یقین میتوان گفت که بیدار نگه داشتن دل و حفظ آن از غفلت، کاری به مراتب دشوارتر و البته حیاتیتر از بیدار نگه داشتن چشم است. این سوال استعاری به تقابلی عمیق میان دو نوع «بینایی» و «هوشیاری» اشاره دارد: یکی بینایی ظاهری و فیزیکی که با چشمهای سر حاصل میشود، و دیگری بینایی باطنی و معنوی که به «چشم دل» یا «بصیرت» مربوط است. قرآن بارها به این تمایز اشاره کرده و اهمیت بیبدیل قلب را به عنوان مرکز ادراک، ایمان و آگاهی گوشزد میکند. چشم، ابزار دیدن دنیای مادی و پدیدههای ظاهری است. بیدار نگه داشتن چشم به معنای حضور فیزیکی، انجام عبادات ظاهری، و هوشیاری نسبت به وقایع بیرونی است. این نوع بیداری، هرچند لازم و ضروری است، اما به تنهایی کافی نیست. انسان میتواند چشمانش باز باشد و به ظاهر بیدار باشد، اما دلش در خواب غفلت و بیخبری فرو رفته باشد. قرآن این وضعیت را به زیبایی در سوره حج آیه ۴۶ بیان میکند: «أَفَلَمْ يَسِيرُوا فِي الْأَرْضِ فَتَكُونَ لَهُمْ قُلُوبٌ يَعْقِلُونَ بِهَا أَوْ آذَانٌ يَسْمَعُونَ بِهَا ۖ فَإِنَّهَا لَا تَعْمَى الْأَبْصَارُ وَلَٰكِن تَعْمَى الْقُلُوبُ الَّتِي فِي الصُّدُورِ» (آیا در زمین سیر نکردند تا دلهایی داشته باشند که با آن بفهمند، یا گوشهایی که با آن بشنوند؟ حقیقت این است که چشمهای سر نابینا نمیشوند، بلکه دلهایی که در سینهها هستند نابینا میشوند). این آیه به صراحت نشان میدهد که نابینایی حقیقی، نابینایی چشم ظاهر نیست، بلکه کوری و بیخبری دل است. یک انسان ممکن است چشمان بینا داشته باشد، اما حقایق را نبیند و درک نکند، چرا که چشم دلش بسته است. دشواری بیدار نگه داشتن دل از جنبههای مختلفی ناشی میشود. نخستین و مهمترین جنبه، مبارزه با «غفلت» است. غفلت حالتی است که انسان از یاد خدا، هدف آفرینش، و عواقب اعمال خود بیخبر میشود. این بیخبری، آرامآرام قلب را به خواب میبرد و آن را از درک حقایق باز میدارد. قرآن کریم در آیات متعددی انسانها را از غفلت برحذر میدارد. در سوره اعراف آیه ۱۷۹، خداوند کسانی را که از قلب خود برای فهمیدن، از چشم خود برای دیدن، و از گوش خود برای شنیدن حقایق استفاده نمیکنند، به چهارپایان تشبیه کرده و حتی آنان را گمراهتر میداند و سپس میفرماید: «أُولَٰئِكَ هُمُ الْغَافِلُونَ» (آنان همان غافلانند). این نشان میدهد که غفلت، ریشهی اصلی نابینایی و خوابرفتگی دل است. جنبه دیگر دشواری، «جهاد اکبر» یا جهاد با نفس است. بیدار نگه داشتن دل به معنای مبارزهای دائمی با خواستههای نفسانی، وسوسههای شیطانی و جاذبههای فریبندهی دنیاست. نفس اماره همواره انسان را به سمت خودخواهی، گناه و فراموشی خدا میکشاند. غلبه بر این نیروهای درونی و حفظ طهارت و شفافیت دل، کاری است که نیاز به عزم راسخ، مراقبهی مستمر و تقوای الهی دارد. در حالی که بیدار ماندن چشم ممکن است صرفاً به یک تصمیم آنی یا نیاز فیزیکی محدود شود، بیداری دل فرآیندی مداوم و مادامالعمر است. همچنین، «اخلاص» یکی از ارکان بیداری دل است. انسان میتواند اعمال نیک بسیاری انجام دهد، نماز بخواند، روزه بگیرد و صدقه دهد، اما اگر دلش خالص برای خدا نباشد و انگیزههای دنیوی یا ریا در آن راه یابد، این اعمال ظاهری ارزش حقیقی پیدا نمیکنند و دل همچنان در حجاب میماند. قرآن کریم بر اخلاص در اعمال تأکید فراوان دارد و میفرماید: «وَمَا أُمِرُوا إِلَّا لِيَعْبُدُوا اللَّهَ مُخْلِصِينَ لَهُ الدِّينَ حُنَفَاءَ» (و فرمان نیافته بودند مگر اینکه خدا را بپرستند در حالی که دین را برای او خالص گردانیده و از باطل به سوی حق گراینده باشند - بینه: ۵). حفظ این اخلاص و پاکی نیت در هر لحظه، چالشی بزرگ برای دل بیدار است. علاوه بر این، «تدبر و تفکر» یکی دیگر از مولفههای بیداری دل است که انجام آن دشوار است. چشمهای ظاهر میتوانند آیات قرآن را بخوانند یا پدیدههای عالم را ببینند، اما این دل است که باید در آنها تدبر کند و پیامهای الهی را درک نماید. «أَفَلَا يَتَدَبَّرُونَ الْقُرْآنَ أَمْ عَلَىٰ قُلُوبٍ أَقْفَالُهَا» (آیا در قرآن تدبر نمیکنند، یا بر دلهایشان قفلها نهاده شده است؟ - محمد: ۲۴). این آیه نشان میدهد که اگر قلب قفل باشد، حتی شنیدن آیات قرآن هم سودی ندارد. شکستن این قفلها و باز کردن دل برای فهم عمیق، مستلزم تلاش روحی و زدودن زنگارهای گناه و غفلت است. اهمیت بیداری دل تا آنجاست که سرنوشت اخروی انسان به سلامت آن وابسته است. در روز قیامت، نه مال و نه فرزندان سودی نمیبخشند، مگر آن کسی که با «قلب سلیم» (دلی پاک و فارغ از شرک و گناه) به سوی خداوند آید: «يَوْمَ لَا يَنفَعُ مَالٌ وَلَا بَنُونَ إِلَّا مَنْ أَتَى اللَّهَ بِقَلْبٍ سَلِيمٍ» (روزی که مال و فرزندان سودی نمیبخشند؛ مگر آن کس که با دلی پاک [و بیعیب] به نزد خدا آید - شعراء: ۸۸-۸۹). این آیه نشان میدهد که بیداری و سلامت دل، شرط رستگاری ابدی است، و این به مراتب دشوارتر و ارزشمندتر از هر نوع بیداری ظاهری است. برای بیدار نگه داشتن دل، راهکارهایی در قرآن و سنت معرفی شده است: ۱. ذکر و یاد خدا: یاد دائمی خداوند، قلوب را مطمئن و آرام میکند و از غفلت باز میدارد. «أَلَا بِذِكْرِ اللَّهِ تَطْمَئِنُّ الْقُلُوبُ» (آگاه باشید که با یاد خدا دلها آرامش مییابند - رعد: ۲۸). ۲. تلاوت و تدبر در قرآن: قرآن شفا و رحمت برای مؤمنان است و تلاوت با تدبر، پردههای غفلت را از دل کنار میزند. ۳. مراقبه و محاسبه نفس: نظارت بر اعمال و افکار و ارزیابی روزانه خود، دل را هوشیار نگه میدارد. ۴. توبه و استغفار: پاک کردن زنگارهای گناه از دل، آن را شفاف و پذیرای نور الهی میکند. ۵. پرهیز از گناه و معاشرت با نیکان: گناه، دل را سخت و تاریک میکند و همنشینی با اهل معرفت، به بیداری دل کمک میکند. در نهایت، بیدار ماندن چشم، مقدمهای است برای بیداری دل. اما کمال و غایت انسانی، در بیداری و سلامت قلب نهفته است. نبرد برای بیداری دل، جهادی است درونی و مستمر که پاداش آن، رستگاری در دنیا و آخرت است. بنابراین، با قاطعیت میتوان گفت که بیدار ماندن دل، به دلیل عمق و گستردگی چالشهای درونی و اهمیت نهایی آن در سرنوشت انسان، به مراتب سختتر و ارزشمندتر از بیدار ماندن صرفاً چشمان ظاهری است.
آیا در زمین سیر نکردند تا دلهایی داشته باشند که با آن بفهمند، یا گوشهایی که با آن بشنوند؟ حقیقت این است که چشمهای سر نابینا نمیشوند، بلکه دلهایی که در سینهها هستند نابینا میشوند.
و به یقین، بسیاری از جن و انس را برای دوزخ آفریدیم؛ آنان دلهایی دارند که با آن نمیفهمند، و چشمانی دارند که با آن نمیبینند، و گوشهایی دارند که با آن نمیشنوند. آنان مانند چهارپایانند بلکه گمراهترند؛ آنان همان غافلانند.
روزی که نه مال و نه فرزندان سودی نبخشند،
مگر آن کس که با دلی پاک [و بیعیب] به نزد خدا آید.
روزی مردی پارسا در جمعی از دوستان، از شبزندهداری و عبادتهای خویش سخن میگفت. از اینکه چشمهایش را تا سحر بیدار نگه داشته و به تلاوت قرآن مشغول بوده. یکی از حکیمان حاضر، که دلی آگاه داشت، لبخندی زد و گفت: «ای دوست! بیدار نگه داشتن چشمان، کار آسانی است؛ شاید با جرعهای آب یا اندکی تلاش میسر شود. اما بیدار نگه داشتن دل، که سرچشمهی معرفت و بصیرت است، نیازمند هوشیاری دائم و مراقبت همیشگی است. چشمان ممکن است باز باشند اما دل در غفلت عمیق فرو رود. کدامیک دشوارتر است؟ آنکه میخوابد و میداند که خواب است و بیدار میشود، یا آنکه بیدار است و گمان میکند که بیناست در حالی که دلش در تاریکی غفلت فرو رفته است؟» آن مرد پارسا با شنیدن این سخن، به فکر فرو رفت و دریافت که بیداری حقیقی، از درون دل آغاز میشود.