آیا فقط انجام ندادن گناه کافی است؟

خیر، در اسلام تنها پرهیز از گناه کافی نیست؛ بلکه ایمان باید با اعمال صالح، یعنی انجام فعالانه نیکی‌ها و خدمت به خلق، همراه باشد. کمال ایمانی در تعادل بین ترک محرمات و انجام واجبات و مستحبات نهفته است.

پاسخ قرآن

آیا فقط انجام ندادن گناه کافی است؟

در مکتب جامع و کامل اسلام، که برگرفته از تعالیم غنی قرآن کریم است، پاسخ به این پرسش که «آیا تنها انجام ندادن گناه برای رستگاری و کمال کافی است؟» یک «خیر» قاطعانه است. اسلام تنها یک دین منفی مبتنی بر پرهیز از محرمات نیست، بلکه یک نظام زندگی پویا و مثبت‌گراست که هم پرهیز از شرور و هم انجام فعالانه خیرات را شامل می‌شود. قرآن کریم بارها و بارها تأکید می‌کند که ایمان و عمل صالح (کردارهای نیک) لازم و ملزوم یکدیگرند و بدون یکی، دیگری ناقص می‌ماند. تصور کنید خانه‌ای را که فقط دیوارهای آن از فروریختن محافظت شده باشند، اما در و پنجره‌ای نداشته باشد، روشنایی و گرمایی در آن نباشد، و اثری از آسایش و زیبایی در آن به چشم نخورد. آیا چنین خانه‌ای مکانی کامل و قابل سکونت است؟ قطعاً خیر. به همین ترتیب، زندگی ایمانی نیز تنها با ترک گناه کامل نمی‌شود؛ بلکه نیازمند ساختن، آباد کردن، و افزودن فضایل و نیکی‌هاست. هدف از خلقت انسان در قرآن، تنها پرهیز از شر و بدی نیست، بلکه رسیدن به مقام عبودیت و خلیفة‌اللهی است که مستلزم تلاش مستمر در مسیر نیکی، خدمت به خلق، و آبادانی زمین است. خداوند در قرآن می‌فرماید: «وَلَقَدْ كَرَّمْنَا بَنِي آدَمَ» (اسراء، آیه ۷۰) که نشان از کرامت ذاتی انسان دارد؛ این کرامت با بی عملی و تنها دوری از گناه به اوج نمی‌رسد، بلکه با شکوفایی استعدادهای الهی در مسیر خیر و صلاح محقق می‌شود. یکی از محوری‌ترین مفاهیم در قرآن، پیوند ناگسستنی «ایمان» و «عمل صالح» است. تقریباً در هر جایی که از پاداش‌های اخروی و رستگاری سخن به میان می‌آید، این دو مفهوم در کنار هم ذکر شده‌اند. سوره مبارکه عصر، خود گواه روشنی بر این مدعاست. خداوند متعال به عصر سوگند یاد می‌کند و می‌فرماید: «إِنَّ الْإِنْسَانَ لَفِي خُسْرٍ * إِلَّا الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ وَتَوَاصَوْا بِالْحَقِّ وَتَوَاصَوْا بِالصَّبْرِ». در این سوره کوتاه، نه تنها ایمان و عمل صالح شرط عدم خسران شمرده شده‌اند، بلکه «توصیه به حق» و «توصیه به صبر» نیز به آن اضافه شده‌اند. این بدان معناست که فرد مؤمن نمی‌تواند تنها به اصلاح خویش بسنده کند؛ بلکه باید در جهت اصلاح جامعه و امر به معروف و نهی از منکر نیز فعال باشد. صرف نظر کردن از گناه، یک گام اساسی و بسیار مهم است، اما پایان راه نیست. راه ایمان، راهی پویاست که مستلزم گام‌های بلندتری در جهت ایجاد خیر و نیکی در عالم است. مفهوم «تقوا» نیز که در قرآن بسیار بر آن تأکید شده است، فراتر از صرف پرهیز از گناه است. تقوا به معنای خودنگهداری و پرهیزگاری است، اما نه پرهیزگاری منفعلانه. تقوای حقیقی، حضور قلب و آگاهی دائمی نسبت به خداوند است که نتیجه‌اش هم دوری از محرمات و هم شوق به انجام واجبات و مستحبات است. شخص باتقوا، نه تنها ظلم نمی‌کند، بلکه به مظلوم کمک می‌کند؛ نه تنها دروغ نمی‌گوید، بلکه شهادت به حق می‌دهد؛ نه تنها مال مردم را نمی‌خورد، بلکه از مال خود در راه خدا انفاق می‌کند. این جنبه فعال تقواست که آن را از یک حالت انفعالی به یک نیروی محرکه برای نیکی تبدیل می‌کند. حقوق الهی (حقوق الله) و حقوق مردم (حقوق‌الناس) دو بُعد مهم بندگی در اسلام هستند. ترک گناه عمدتاً مربوط به عدم نقض حقوق، چه حقوق الهی و چه حقوق الناس است. مثلاً دزدی نکردن، زنا نکردن، غیبت نکردن، و شرک نورزیدن، همه پرهیز از گناه محسوب می‌شوند. اما آیا این کافی است؟ حقوق الهی شامل اقامه نماز، پرداخت زکات، روزه گرفتن، و حج رفتن است که همه اعمالی ایجابی و فعال هستند. صرفاً نماز نخواندن، گناه محسوب می‌شود، اما نخواندن نماز واجب نیز انجام ندادن یک وظیفه است که با صرفاً گناه نکردن تفاوت دارد. همچنین، حقوق الناس تنها با ظلم نکردن به دیگران ادا نمی‌شود، بلکه شامل احسان به والدین، کمک به نیازمندان، برقراری عدالت، خوش‌اخلاقی، عیادت بیمار، و گره‌گشایی از مشکلات مردم نیز می‌شود. اینها همه «اعمال صالح» و «کار خیر» هستند که باید به صورت فعالانه انجام شوند و با «تنها گناه نکردن» متفاوتند. به عنوان مثال، فرض کنید فردی زندگی خود را بدون ارتکاب هیچ گناه آشکاری سپری کند: دزدی نمی‌کند، دروغ نمی‌گوید، به کسی آزار نمی‌رساند. از نظر بسیاری، او فردی «بی‌خطر» و «محترم» است. اما اگر همین فرد در مقابل ظلمی سکوت کند، در برابر نیازمندی بی‌تفاوت باشد، یا فرصتی برای خدمت به جامعه را نادیده بگیرد، آیا می‌توان گفت که او به کمال انسانی و ایمانی خود رسیده است؟ قرآن به مؤمنان دستور می‌دهد که «یَأمُرُونَ بِالْمَعْرُوفِ وَیَنْهَوْنَ عَنِ الْمُنْکَرِ» (آل عمران: ۱۰۴)، یعنی امر به نیکی و نهی از بدی کنند. این مسئولیت اجتماعی، فراتر از یک زندگی فردیِ صرفاً عاری از گناه است. مؤمن واقعی کسی است که نه تنها از شر دوری می‌کند، بلکه منبع خیر و برکت برای خود، خانواده، و جامعه باشد. او فعالانه در جهت بهبود وضعیت جهان و تحقق عدالت و نیکی تلاش می‌کند. بنابراین، زندگی ایمانی در اسلام، یک زندگی پویا و پر از مسئولیت است که در آن، ترک گناه تنها مقدمه‌ای برای دریایی از اعمال صالح و فضایل اخلاقی محسوب می‌شود. این نگرش جامع، انسان را به سوی کمال و سعادت حقیقی در دنیا و آخرت رهنمون می‌سازد و از او یک موجود مفید و مؤثر می‌سازد، نه صرفاً یک موجود بی‌ضرر.

آیات مرتبط

داستانی دلنشین

در گلستان سعدی آمده است که پادشاهی عادلی بود که همگان او را به نیکی و پرهیز از ظلم می‌شناختند. او هرگز به زیردستانش ستم نمی‌کرد و در ظاهر، زندگی‌اش بی‌عیب و نقص بود. روزی درویشی عارف به او گفت: «ای پادشاه، دوری از ظلم و ستم، همچون پرهیز از تیغی برنده است. اما آیا در باغ وجودت، تنها خارها را چیده‌ای و گلی نکاشته‌ای؟ نیکی واقعی، نه فقط نچشیدن زهر است، بلکه نوشاندن شهد به کام تشنه دیگران است. هرگز خانه‌ای تنها با نبود ویرانی آباد نگردیده است، بلکه با بنای دیوارها و چیدن آجرهای محبت و گشایش رونق می‌یابد.» پادشاه از این سخن به فکر فرو رفت و دریافت که پرهیز از گناه، تنها نیمی از مسیر است و کمال در آن است که هم از بدی دوری کنی و هم فعالانه به کاشت بذر نیکی در دل‌ها و زمین بپردازی. از آن پس، پادشاه علاوه بر عدالت، دست به کارهای خیر زد و سفره‌اش برای فقرا گشوده‌تر شد و مردم طعم شیرین بخشندگی و محبت او را نیز چشیدند و او را نه فقط به خاطر بی‌گناهی، بلکه به خاطر نیکوکاری ستودند.

سوالات مرتبط