قرآن بر اهمیت توأمان دعا و تلاش تأکید دارد. دعا بدون عمل غالباً ناکافی است؛ زیرا موفقیت در گرو پیوند توکل با کوشش و پیروی از سنتهای الهی است.
پرسش از بیفایده بودن دعا بدون عمل، یکی از عمیقترین و بنیادیترین مباحث در جهانبینی اسلامی است که به نحوی ظریف و حکیمانه در آیات قرآن کریم مورد توجه قرار گرفته است. قرآن، این کتاب هدایت، به ما میآموزد که هم دعا و تضرع به درگاه الهی (جنبه روحی و معنوی) و هم تلاش و کوشش پیگیر (جنبه مادی و عملی) هر دو از ارکان اصلی زندگی مومنانه هستند و نه تنها بینیاز از یکدیگر نیستند، بلکه مکمل یکدیگرند و در همتنیدگی آنهاست که سعادت دنیا و آخرت را به ارمغان میآورد. به عبارت دیگر، اسلام دینی صرفاً برای دعا و انزوا نیست، بلکه دین عمل و سازندگی است که در کنار آن، ارتباط روحی با خداوند نیز جایگاهی محوری دارد. در ابتدا، به اهمیت دعا و نقش آن در زندگی یک مؤمن بپردازیم. دعا، گفتوگوی مستقیم و بیپروای بنده با پروردگار است؛ پلی است که قلب انسان را به منبع لایزال قدرت و رحمت متصل میکند. قرآن کریم بارها مؤمنان را به دعا تشویق کرده و وعده استجابت داده است. در سوره بقره، آیه ۱۸۶، خداوند متعال میفرماید: «وَ إِذَا سَأَلَکَ عِبَادِی عَنِّی فَإِنِّی قَرِیبٌ أُجِیبُ دَعْوَهَ الدَّاعِ إِذَا دَعَانِ فَلْیَسْتَجِیبُواْ لِی وَ لْیُؤْمِنُواْ بِی لَعَلَّهُمْ یَرْشُدُونَ»؛ یعنی: «و هرگاه بندگانم از تو درباره من بپرسند، [بگو:] من نزدیکم؛ دعای دعا کننده را هنگامی که مرا بخواند اجابت میکنم؛ پس باید فرمان مرا ببرند و به من ایمان آورند، باشد که راه یابند.» این آیه به روشنی نشان میدهد که خداوند به بندگانش نزدیک است و به دعای آنان پاسخ میدهد. دعا نشانهای از توکل، فروتنی، و اعتراف به قدرت بینهایت الهی است و به انسان آرامش روحی و اطمینان قلبی میبخشد. در لحظات سختی، دعا پناهگاهی امن و در هنگام کامیابی، وسیلهای برای شکرگزاری است. نادیده گرفتن دعا به منزله قطع ارتباط با منبع اصلی فیض و رحمت است و انسان را از الطاف پنهان و آشکار الهی محروم میکند. دعا، نیروی محرکه روح و غذای جان است که بدون آن، ممکن است دلها پژمرده و ارادهها سست گردند. اما در کنار این تاکید بر دعا، قرآن به همان اندازه، بلکه بیشتر، بر «عمل» و «تلاش» (سعی) اصرار دارد. جهان بر اساس سنتها و قوانین الهی بنا شده است که یکی از مهمترین آنها، قانون علت و معلول و لزوم تلاش برای رسیدن به اهداف است. اسلام هرگز دین تنبلی و سستی نیست، بلکه دین حرکت، پویایی و سازندگی است. آیات متعددی بر این حقیقت تأکید دارند که پاداشها و نتایج در گرو کوشش و مجاهدت هستند. خداوند در سوره رعد، آیه ۱۱، میفرماید: «إِنَّ اللَّهَ لَا یُغَیِّرُ مَا بِقَوْمٍ حَتَّى یُغَیِّرُوا مَا بِأَنفُسِهِمْ»؛ یعنی: «همانا خداوند سرنوشت هیچ قومی را تغییر نمیدهد، مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند.» این آیه یک قانون کلی و فراگیر را بیان میکند که هرگونه دگرگونی مثبت در زندگی فردی یا اجتماعی، در گرو تغییر و تلاش از سوی خود انسانهاست. نشستن و صرفاً دعا کردن برای تغییر اوضاع بدون هیچ تلاشی، خلاف این سنت الهی است. همچنین، در سوره نجم، آیه ۳۹، میخوانیم: «وَأَن لَّیْسَ لِلْإِنسَانِ إِلَّا مَا سَعَىٰ»؛ یعنی: «و اینکه برای انسان جز آنچه تلاش کرده، [بهرهای] نیست.» این آیه صراحتاً بیان میکند که دستاوردها و پاداشهای هر فردی، مستقیماً به میزان کوشش و مجاهدت او وابسته است. یک دانشآموز نمیتواند بدون مطالعه، تنها با دعا کردن انتظار موفقیت در امتحانات را داشته باشد، یا کشاورزی که زمینش را شخم نمیزند و بذری نمیکارد، نمیتواند به صرف دعا کردن انتظار برداشت محصول فراوان را داشته باشد. تمامی پیامبران و اولیای الهی نیز، با وجود اتکا و توکل کامل بر خداوند، هرگز از تلاش و کوشش دست نکشیدند؛ حضرت نوح کشتی ساخت، حضرت موسی قومش را از ستم فرعون نجات داد و پیامبر اسلام (ص) نیز با جان و دل برای ابلاغ رسالت الهی تلاش کردند و در صحنههای نبرد با دشمنان خدا، دلاورانه جنگیدند. دعاهای آنها همواره با عمل و تلاش بیوقفه همراه بود. اینجاست که مفهوم «توکل» در اسلام معنای حقیقی خود را پیدا میکند. توکل به معنای نشستن و دست روی دست گذاشتن نیست، بلکه به معنای انجام تمام تلاشها و به کارگیری تمامی وسایل مشروع، و پس از آن، سپردن نتیجه به تدبیر و اراده خداوند است. توکل یعنی کار را به بهترین نحو ممکن انجام دهی، گویی همه چیز به تلاش تو وابسته است، و در عین حال، به خداوند اعتماد کنی، گویی همه چیز به او وابسته است. حدیث مشهوری از پیامبر اکرم (ص) نقل شده است که به عربی که شتر خود را رها کرده و میگفت توکل بر خدا کردهام، فرمودند: «اعْقِلْهَا وَتَوَكَّلْ»؛ یعنی: «آن را ببند و سپس توکل کن.» این حدیث به وضوح نشان میدهد که توکل حقیقی بدون اقدام و پیشبینی لازم، معنا ندارد. بنابراین، دعا بدون عمل، اگرچه ممکن است از نظر روحی ارزشمند باشد و ارتباط با خداوند را تقویت کند، اما برای دستیابی به اهداف دنیوی و تغییر سرنوشت، غالباً ناکافی است. خداوند متعال جهان را بر اساس نظام اسباب و مسببات آفریده است و انتظار دارد انسان نیز از این نظام پیروی کند. دعا نیروی معنوی و انگیزه میبخشد، مسیرها را هموار میکند و برکت الهی را جذب میکند؛ در حالی که عمل، گامهای فیزیکی و مادی برای رسیدن به آن اهداف است. این دو بال یک پرنده هستند؛ هر دو برای پرواز و اوج گرفتن ضروریاند. فقط دعا کردن بدون اقدام، مانند درخواست آب از آسمان است در حالی که خود از حفر چاه و جمعآوری آب خودداری کنیم؛ و صرفاً تلاش بدون دعا و توکل، اتکا به قدرت محدود خویشتن است که میتواند به غرور یا یأس منجر شود. در نتیجه، میتوان گفت که دیدگاه قرآن، یک دیدگاه جامع و متعادل است. قرآن از مؤمنان میخواهد که هم قلوبشان را با یاد خدا و دعا روشن نگه دارند و هم بازوانشان را برای تلاش و سازندگی به کار گیرند. این ترکیب هوشمندانه از معنویت و عملگرایی است که مسیر رشد و رستگاری را برای انسان هموار میسازد و زندگیای پرمعنا، مؤثر و در نهایت مورد رضایت پروردگار را تضمین میکند. هیچ یک بدون دیگری کامل نیست و در واقع، دعای حقیقی آن است که با عزم و اراده برای عمل همراه باشد، و عمل خالصانه نیز آن است که با امید به توفیق و برکت الهی آغاز شود و با دعا به پایان رسد.
و هرگاه بندگانم از تو درباره من بپرسند، [بگو:] من نزدیکم؛ دعای دعا کننده را هنگامی که مرا بخواند اجابت میکنم؛ پس باید فرمان مرا ببرند و به من ایمان آورند، باشد که راه یابند.
برای او [انسان]، فرشتگانی است که از پیش رو و از پشت سر او را محافظت میکنند به فرمان خدا. بیگمان خدا وضع هیچ قومی را تغییر نمیدهد، مگر آنکه آنان آنچه را در خودشان است تغییر دهند. و هرگاه خدا برای قومی بدی بخواهد، پس بازگشتی برای آن نیست و غیر از او، هیچ سرپرستی برای آنان نخواهد بود.
و اینکه برای انسان جز آنچه تلاش کرده، [بهرهای] نیست.
روزی، سعدی حکیم به دَرِ خانهٔ درویشی رسید که با آرامش خاطر نشسته بود و دست از کار کشیده بود. سعدی از او پرسید: «ای دوست، چگونه روزگار میگذرانی و رزق تو از کجا میرسد؟» درویش با لبخند جواب داد: «من دل به لطف پروردگار سپردهام، که او روزیدهنده همه مخلوقات است.» سعدی تبسمی کرد و گفت: «راست گفتی، خداوند رزاق است، اما ببین که به مرغ بال داده تا برای یافتن دانه پرواز کند، و به مور پا داده تا برای جمعآوری غذا تلاش کند. حتی شیر با همه هیبتش، برای صید خود به دشت و بیابان میرود. توکل حقیقی به خداوند آن است که از نعمتهای او که به تو داده – از جمله دست و پا و خردت – استفاده کنی و بعد، نتیجه را به تدبیر او بسپاری. اگر بذری نکاری، چگونه میتوانی انتظار محصول داشته باشی، حتی با همه دعاهایت برای باران؟» این یادآوری دلسوزانه باعث شد که درویش ایمان خود را با عمل پیوند زند و زندگیاش سرشار از برکت و آرامش بیشتری گردد.