بله، قرآن کریم بارها به شکر نعمتها توصیه کرده و آن را از ارکان ایمان میداند. شکرگزاری باعث افزایش نعمتها میشود و شامل شکر قلبی، زبانی و عملی (استفاده صحیح از نعمتها) است.
بله، قطعاً! در قرآن کریم، مسئله شکرگزاری از نعمتهای الهی نه تنها توصیه شده، بلکه به عنوان یک وظیفه مهم و از ارکان ایمان بارها مورد تأکید قرار گرفته است. شکر نعمتها یکی از اساسیترین آموزههای قرآنی و سنگ بنای ارتباط صحیح بنده با پروردگار خویش است. خداوند متعال در آیات متعددی، به صراحت و با لحنی دوستانه و پندآموز، بندگانش را به شکر نعمتهای بیشمار خود فرا میخواند و نتایج و برکات این عمل را بیان میکند. شکرگزاری در قرآن یک مفهوم چندوجهی است که تنها به گفتن «الحمدلله» محدود نمیشود، بلکه شامل سه بعد اصلی است: شکر قلبی، شکر زبانی و شکر عملی. شکر قلبی یعنی انسان با تمام وجود و با معرفت کامل، خالق و منعم حقیقی را بشناسد و بداند که هر نعمتی که به او رسیده، از جانب اوست و هیچ قدرتی جز او در بخشش و روزی رساندن دخیل نیست. این نوع شکر، پایه و اساس دو نوع دیگر است. وقتی دل انسان از این معرفت سرشار شد، به صورت طبیعی زبان او به ستایش و سپاسگزاری گشوده میشود. شکر زبانی همان گفتن «الحمدلله»، «سبحانالله» و سایر اذکار و عباراتی است که بیانگر ستایش و اعتراف به نعمتهای الهی است. اما مهمتر از همه، شکر عملی است که به معنای استفاده صحیح و شایسته از نعمتها در مسیری است که خداوند متعال برای آن در نظر گرفته است. یعنی سلامتی، دانش، ثروت، قدرت، خانواده و هر آنچه که خداوند به ما عطا کرده را در راه بندگی او، خدمت به خلق و اعتلای ارزشهای الهی به کار گیریم. اگر مثلاً ثروتی داریم، باید بخشی از آن را در راه خدا انفاق کنیم؛ اگر دانشی داریم، آن را در جهت هدایت و رفع مشکلات مردم به کار ببریم؛ و اگر سلامتی داریم، از آن برای انجام کارهای خیر و عبادت بهره ببریم. کوتاهی در استفاده صحیح از این نعمتها، خود نوعی کفران و ناسپاسی محسوب میشود. قرآن کریم به وضوح بیان میکند که شکرگزاری باعث افزایش نعمتها و برکات الهی میشود. در آیه 7 سوره ابراهیم، خداوند وعده میدهد: «لَئِن شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِن كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ» یعنی «اگر شکر کنید، قطعاً (نعمتهایتان را) زیاد میکنم؛ و اگر ناسپاسی کنید، عذاب من بسیار شدید است.» این آیه یک وعده صریح الهی و یک هشدار قاطع است. افزایش نعمتها تنها به معنای افزایش مادیات نیست، بلکه شامل افزایش آرامش روحی، برکت در زندگی، گشایش در کارها، و توفیقات الهی نیز میشود. در مقابل، کفران نعمت نه تنها باعث از دست رفتن نعمتهای موجود میشود، بلکه عذاب و سختی را نیز در پی دارد. این عذاب میتواند هم در دنیا و هم در آخرت متجلی شود. یکی از مهمترین دلایل تأکید قرآن بر شکرگزاری، یادآوری جایگاه انسان در برابر خالق است. انسان فراموشکار است و گاهی به دلیل غرق شدن در روزمرگی، نعمتهای اطراف خود را بدیهی میپندارد. قرآن با دعوت به شکرگزاری، این فراموشی را برطرف میکند و انسان را متوجه خالق مهربان خود میکند. این امر باعث میشود که انسان احساس نیاز بیشتری به خداوند کند و همواره خود را بنده و نیازمند او بداند. این احساس بندگی، غرور و تکبر را از انسان دور کرده و او را به تواضع و فروتنی سوق میدهد. همچنین، شکر نعمتها به انسان کمک میکند تا قدردان زحمات دیگران نیز باشد و این حس قدردانی، روابط اجتماعی را بهبود میبخشد و جامعهای سالمتر و مهربانتر میسازد. قرآن بارها انسان را به تفکر در آفرینش خود و نعمتهایی که خداوند به او عطا کرده است، دعوت میکند تا حس شکرگزاری در او تقویت شود. به عنوان مثال، در سوره نحل (آیه 78) میفرماید: «وَاللَّهُ أَخْرَجَكُم مِّن بُطُونِ أُمَّهَاتِكُمْ لَا تَعْلَمُونَ شَيْئًا وَجَعَلَ لَكُمُ السَّمْعَ وَالْأَبْصَارَ وَالْأَفْئِدَةَ لَعَلَّكُمْ تَشْكُرُونَ» یعنی «و خدا شما را از شکم مادرانتان بیرون آورد، در حالی که چیزی نمیدانستید، و برای شما گوش و چشمها و دلها قرار داد، باشد که شکرگزاری کنید.» این آیه به روشنی هدف از خلقت حواس و قوای ادراکی را شکرگزاری بیان میکند. وجود خود انسان، حواس پنجگانه، تواناییهای جسمی و ذهنی، همه و همه نعمتهایی هستند که شایسته شکرگزاریاند. به طور خلاصه، شکرگزاری در قرآن نه تنها یک توصیه، بلکه یک دستور و یک اصل زندگی است. آن را میتوان نشانه ایمان حقیقی، راهی برای افزایش نعمتها، و وسیلهای برای تقرب به خداوند دانست. انسانی که شکرگزار است، همواره در آرامش درونی و رضایت الهی قرار دارد و زندگی او سرشار از برکت و آسایش خواهد بود. بنابراین، تلاش برای شکرگزاری از عمق قلب، با زبان و با عمل، باید جزو اولویتهای هر مسلمانی باشد تا هم در دنیا و هم در آخرت رستگار شود.
و (یاد بیاورید) هنگامی را که پروردگارتان اعلام کرد: اگر شکر کنید، قطعاً (نعمتهایتان را) زیاد میکنم؛ و اگر ناسپاسی کنید، قطعاً عذاب من بسیار شدید است.
پس مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم، و شکر (نعمتهای) مرا به جا آورید و کفران نورزید.
و خدا شما را از شکم مادرانتان بیرون آورد، در حالی که چیزی نمیدانستید، و برای شما گوش و چشمها و دلها قرار داد، باشد که شکرگزاری کنید.
در گلستان سعدی آمده است که روزی در بغداد، یکی از پارسایان در حال گشت و گذار بود. او کفش نداشت و پاهای خود را از خار و خاشاک زخمخورده میدید و از این بابت دلتنگ بود. با خود میگفت: «چرا من باید از این نعمت محروم باشم؟» در همین حال، در بازار کوفه مردی را دید که اصلا پا نداشت و از نعمت قدم زدن و راه رفتن محروم بود و با مشقت فراوان به کمک دستانش حرکت میکرد. در آن لحظه، پارسا بیدرنگ به خود آمد و فهمید که چه ناسپاسی بزرگی کرده است. او فوراً سجده شکر به جا آورد و گفت: «خدایا! من برای نداشتن کفش ناسپاسی میکردم، در حالی که تو نعمت داشتن پا را به من عطا کردهای که دیگران از آن محرومند. هزاران بار شکر که مرا اینچنین برتری دادی.» این داستان زیبا به ما میآموزد که همواره باید به داشتههایمان بنگریم و شکرگزار باشیم، نه اینکه بر نداشتهها حسرت بورزیم و در نهایت ناسپاسی کنیم.