ترس از خداوند باید همراه با عشق و احترام به او باشد و نه وحشت. این ترس میتواند به رشد روحی فرد کمک کند.
ترس از خداوند یکی از ویژگیهای بنیادین و مهمی است که در ساحت ایمان و معنویت مؤمنان قرار دارد. قرآن کریم بهعنوان کتاب الهی و راهنمای زندگی مؤمنان، به این مفهوم پرداخته و آن را بهعنوان یک منبع قوت برای انسان در جهت نزدیکتر شدن به خداوند معرفی نموده است. در سوره آل عمران آیه 175 به روشنی بیان میشود: «إِنَّمَا ذَٰلِكُمُ الشَّيْطَانُ يَخَوِّفُ أَوْلِيَاءَهُ»، این آیه نشان میدهد که شیطان، دشمن قسمخورده انسان، سعی دارد با ایجاد ترس و وحشت در دل مؤمنان آنها را از مسیر حق دور کند. در واقع، ترس از خداوند باید بر ترس از شیطان و وسوسههای او غلبه کند. این ترس، مشخصهای از عشق و احترام به خداوند است و نه ترسی از روی وحشت و ذلت. ترس از خداوند، به نوعی میتواند با آگاهی از عظمت و قدرت وی توجیه شود. وقتی که انسان درک میکند که خداوند دارای صفات بینظیری همچون رحمت، علم و قدرت مطلق است، این ترس بهعنوان یک احساس طبیعی و انسانی در برابر جلال و عظمت او شکل میگیرد. در سوره بقره آیه 152 خداوند به مؤمنان یادآوری میکند: «فَاذْكُرُونِي أَذْكُرْكُمْ»، این آیه بیانگر این است که خداوند از بندگان خود میخواهد که همواره به یاد او باشند و ایمان و امید را در دل خود پرورش دهند. به همین ترتیب، میتوان گفت که ترس از خدا، نباید بهعنوان یک احساس منفی و نگرانکننده وجود داشته باشد. بلکه این نوع ترس میتواند به عنوان چراغی در تاریکی عمل کند. ترس از خدا باید بهعنوان یک عامل موثری در پیشرفت روحی و اخلاقی مؤمنان تلقی شود. در واقع، این ترس هنگامی که با محبت و امید آمیخته شود، میتواند به رشد و تعالی شخصیت انسان کمک کند و او را در مسیر صحیح الهی راهنمایی کند. بهطور کلی، موضوع ترس از خداوند شامل دو بعد است: بعد روانی و بعد آموزشی. بعد روانی در اینجا اشاره به آثار درونی ترس از خداوند دارد. مؤمنانی که در دل خود ترس از خداوند را دارند، معمولاً به موضوعات اخلاقی و معنوی توجه بیشتری میکنند. از این رو، این ترس موجب میشود که انسان از ارتکاب به گناهان و اعمال ناپسند دوری کند. انسان احساس میکند که هر عملی که انجام دهد، تحت نظر خداوند است و این خود به نوعی بازدارنده از رفتارهای غلط به حساب میآید. از سوی دیگر، بعد آموزشی ترس از خداوند به این معناست که این احساس میتواند به انسان یاد بدهد که چگونه باید زندگی کند و چه رفتارهایی باید در پیش گیرد. مؤمنان با آگاهی از این مسئله که خداوند همواره در کنارشان است و به اعمالشان آگاهی کامل دارد، تلاش میکنند که در زندگی خود مثالی از رفتارهای پسندیده و اخلاقی باشند. از همین رو، ترس از خداوند میتواند بهعنوان یک منبع الهامبخش و راهنما برای مؤمنان عمل کند. در تاریخ انبیاء و اولیای الهی، نمونههای بسیاری از افرادی که ترس از خداوند را در کنار عشق به او تجربه کردهاند، وجود دارد. پیامبر اکرم (ص) نیز از یکی از مظاهر این عشق و ترس در زندگی حضرت علی (ع) نام برده است. ایشان همواره در زندگی خود به یاد خداوند و عظمت او بودند و این موضوع بهنوعی موجب متمایز شدن اخلاقی و معنوی آنها شده است. اینان به ما آموختهاند که چگونه میتوان در زندگی روزمره به ترس از خداوند توجه کرد و در عین حال به عشق و محبت او نیز نزدیک شد. نهایتاً، میتوان گفت که ترس از خداوند باید به یک نوع تعامل سالم و مثبت بین انسان و خداوند منجر شود. این ترس باید مفهومی از عشق و احترام به خداوند را در بر داشته باشد و به انسان کمک کند که در زندگیاش بهدنبال قرب الهی باشد. در واقع، این ترس باید از منبعی از محبت و شوق به بندگی خداوند نشأت بگیرد و نه از روی خوف و وحشت. در پایان باید خاطرنشان کرد که ترس از خداوند در تلاش برای تقویت ایمان و وسعت بخشیدن به محبت الهی در دل مؤمنان میتواند تأثیرگذار باشد. با یادآوری آیات الهی و توجه به صفات محبتآمیز خداوند، میتوان این نوع ترس را به عشق و احترام واقعی به خداوند تبدیل کرد. در حقیقت، نهایت ترس از خداوند باید به قرب و نزدیکی به او منجر شود و انسان را در مسیر رشد و تعالی روحی هدایت کند.
این تنها شیطان است که دوستانش را میترساند.
پس مرا یاد کنید تا شما را یاد کنم.
یک روز، فرزانه در حال تفکر درباره زندگیاش بود. او همیشه از خدا میترسید، اما به دنبال تغییر و تحولی مثبت در زندگیاش بود. او تصمیم گرفت که این ترس را با عشق به خدا همراه کند و امیدوار باشد. از آن روز به بعد، او با آرامش بیشتری زندگی کرد و حتی در چالشها نیز به یاد خدا بود، که او را یاری میکرد. این تغییر در زندگی فرزانه تأثیر عمیقی گذاشت و او را به سمت مثبتنگری بیشتر سوق داد.