بله، اما این سختگیری باید سازنده باشد؛ به معنای خودانضباطی، مبارزه با نفس، و تلاش برای بهبود اخلاقی و معنوی، نه افراط و آزار رساندن به خویشتن.
در پاسخ به این سوال که آیا گاهی باید به خودمان سخت بگیریم، لازم است نگاهی عمیق و متعادل به آموزههای قرآن کریم بیندازیم. قرآن ما را به سوی یک مسیر میانه و متعادل هدایت میکند، راهی که نه افراط است و نه تفریط. از یک سو، اسلام بر اهمیت جهاد با نفس، یعنی مبارزه درونی با خواهشهای نفسانی، تمایلات منفی و سستیها تأکید میکند. این جنبه از «سختگیری به خود» به معنای خودانضباطی، مسئولیتپذیری و تلاش برای اصلاح و تزکیه نفس است؛ تلاشی که برای رسیدن به کمالات اخلاقی و معنوی ضروری است. از سوی دیگر، قرآن به ما یادآوری میکند که خداوند باری فراتر از توان انسان بر او نمینهد و قصد آسانی دارد، نه سختی. این موضوع نشان میدهد که سختگیری نباید به معنای آزار رساندن به خود، ناامیدی یا نادیده گرفتن حدود شرعی و تواناییهای فردی باشد. قرآن کریم در آیات متعددی به اهمیت تلاش، صبر و استقامت در مسیر حق اشاره دارد. به عنوان مثال، در سوره عنکبوت، آیه ۶۹ میفرماید: «وَالَّذِینَ جَاهَدُوا فِینَا لَنَهْدِیَنَّهُمْ سُبُلَنَا ۚ وَإِنَّ اللَّهَ لَمَعَ الْمُحْسِنِینَ» (و کسانی که در راه ما (با نفس خود) جهاد کنند، قطعاً آنها را به راههای خود هدایت میکنیم؛ و بیگمان خداوند با نیکوکاران است). این آیه به وضوح نشان میدهد که راه رسیدن به هدایت الهی، از مسیر جهاد و تلاش میگذرد. این جهاد، عمدتاً جهاد اکبر یا جهاد با نفس است، یعنی مبارزه با نفس اماره که انسان را به بدیها فرمان میدهد. برای غلبه بر این تمایلات منفی و رسیدن به فضایل اخلاقی، فرد باید از خود کنترلی و انضباطی بهرهمند باشد که در برخی مواقع ممکن است به معنای مقاومت در برابر راحتیها، لذتهای زودگذر و تنبلی باشد؛ این همان نوع سازندهای از «سختگیری» است که به رشد و تعالی منجر میشود. برای مثال، بیدار شدن برای نماز صبح در حالی که خواب بسیار دلپذیر است، یا مقاومت در برابر غیبت و تهمتزنی در جمع، یا کنترل خشم در لحظات اوج عصبانیت، همگی نمونههایی از این جهاد و سختگیریهای سازنده بر نفس هستند که پاداش عظیمی در پی دارند. اینها نه تنها به فرد در مسیر معنوی کمک میکنند، بلکه به او قدرت و آرامش درونی میبخشند و شخصیت او را قویتر و استوارتر میسازند. همچنین، قرآن بر مفهوم «محاسبه نفس» تأکید دارد. هر مسلمانی باید به طور منظم به اعمال و افکار خود بازنگری کند و نقاط ضعف و قوت خود را بشناسد. سوره قیامت، آیه ۲ به نفس لوّامه یا نفس سرزنشکننده قسم میخورد: «وَلَا أُقْسِمُ بِالنَّفْسِ اللَّوَّامَةِ» (و سوگند به نفس سرزنشگر). این نفس لوامه همان وجدان بیدار انسان است که پس از ارتکاب گناه یا کوتاهی در وظایف، انسان را سرزنش میکند و او را به توبه و اصلاح وا میدارد. این سرزنش درونی، نوعی «سختگیری» از جانب خود انسان بر خویشتن است که نه تنها مخرب نیست، بلکه کاملاً سازنده و برای رشد ضروری است. اگر انسان این سرزنشها را نادیده بگیرد، ممکن است در گناه غرق شود و از مسیر حق منحرف گردد. بنابراین، «سختگیری» به این معنا که فرد نسبت به اشتباهات خود بی تفاوت نباشد، از آنها درس بگیرد و برای جبران و اصلاحشان تلاش کند، بسیار مورد تأیید قرآن و سنت است. این خودبازرسی و خودنقدی باید منجر به عمل شود؛ عمل به معنای توبه، جبران خطاها، و تلاش آگاهانه برای تبدیل ضعفها به قوتها. این فرایند مداوم خودسازی و تزکیه، انسان را به سوی پاکی و قرب الهی سوق میدهد. اما در کنار این جنبههای سازنده، قرآن به ما هشدار میدهد که در دین و امور زندگی دچار افراط و غلو نشویم. در سوره بقره، آیه ۱۸۵ میخوانیم: «یُرِیدُ اللَّهُ بِکُمُ الْیُسْرَ وَلَا یُرِیدُ بِکُمُ الْعُسْرَ» (خداوند برای شما آسانی میخواهد و برای شما دشواری نمیخواهد). و در سوره بقره، آیه ۲۸۶ تأکید میکند: «لَا یُکَلِّفُ اللَّهُ نَفْسًا إِلَّا وُسْعَهَا» (خداوند هیچ نفسی را جز به اندازه تواناییاش تکلیف نمیکند). این آیات به روشنی بیان میکنند که سختگیری نباید به گونهای باشد که انسان را به مشقت و سختی غیرقابل تحمل بیندازد یا از تواناییهای او خارج باشد. به عنوان مثال، اگر کسی آنقدر بر خود سخت بگیرد که از خوردن و آشامیدن حلال خود را محروم کند و بدنش ضعیف شود، یا شبها تماماً به عبادت بپردازد و روزها از فرط خستگی نتواند وظایف اجتماعی و خانوادگی خود را انجام دهد، این نوع سختگیری از نظر اسلام نه تنها پسندیده نیست، بلکه مذموم است. پیامبر اکرم (ص) نیز در بسیاری از احادیث، یاران خود را از افراط در عبادت و ریاضتهای بیجا نهی کرده و همواره بر رعایت اعتدال و توازن تأکید فرمودهاند. هدف از دین، آسایش و آرامش انسان است، نه رنج و مشقت او. سختگیری بیش از حد میتواند منجر به خستگی، ناامیدی، و حتی رویگردانی از دین شود. بنابراین، باید مراقب باشیم که مرز بین خودانضباطی سازنده و آزار جسم و روحمان را تشخیص دهیم. در جمعبندی، میتوان گفت که «گاهی به خودم سخت بگیرم» بله، اما به معنای صحیح و سازندهی آن. این سختگیری باید به معنای پایبندی به اصول اخلاقی و دینی، مبارزه با تنبلی و شهوات، و تلاش مداوم برای بهبود خود باشد. این یک نوع سختگیری هوشمندانه و هدفمند است که انسان را به سمت تزکیه و رشد معنوی سوق میدهد. اما هرگز نباید به معنای تحمیل ریاضتهای طاقتفرسا، ناامیدی از رحمت الهی، یا سرزنشهای افراطی و مخرب باشد که فرد را از حرکت باز دارد. بلکه باید با توکل بر خدا، در چارچوب تواناییها و با رعایت اعتدال، به سوی کمال حرکت کرد. هدف همیشه باید تقرب به خداوند و دستیابی به رضایت او باشد، و این مهم با توازن میان عمل به واجبات، دوری از محرمات، و مهربانی با خود در کنار تلاش برای بهبود، حاصل میشود. این مسیر، مسیری است که در آن آرامش روحی و جسمی با پیشرفت معنوی همراه است و فرد میتواند زندگی پرباری را تجربه کند.
و کسانی که در راه ما (با نفس خود) جهاد کنند، قطعاً آنها را به راههای خود هدایت میکنیم؛ و بیگمان خداوند با نیکوکاران است.
و سوگند به نفس سرزنشگر [که پس از گناه، خود را سرزنش میکند].
ماه رمضان [همان ماهى است] كه در آن، قرآن فرو فرستاده شده است، [كتابى] كه مردم را راهبر، و [متضمّن] دلائل آشكار هدايت، و [معيار] فرق نهادن [ميان حق و باطل] است. پس هر كس از شما اين ماه را دريابد، بايد آن را روزه بدارد؛ و هر كه بيمار يا در سفر باشد، تعدادى از روزهاى ديگر [را روزه بگيرد]. خداوند براى شما آسانى مىخواهد و براى شما دشوارى نمىخواهد؛ و تا شماره [مقرر] را كامل كنيد و خدا را به پاس آنكه شما را هدايت نموده، بزرگ بشماريد، باشد كه شكرگزارى كنيد.
خداوند هیچ نفسی را جز به اندازه تواناییاش تکلیف نمیکند؛ هر چه کسب کند به سود اوست و هر چه انجام دهد به ضرر اوست. پروردگارا، اگر فراموش کردیم یا خطا کردیم، ما را بازخواست مکن؛ پروردگارا، و باری سنگین بر دوش ما مگذار آنگونه که بر دوش کسانی که پیش از ما بودند گذاشتی؛ پروردگارا، و آنچه را که تاب تحملش را نداریم، بر دوش ما مگذار؛ و ما را ببخش و بر ما رحمت آور؛ تو مولای ما هستی، پس ما را بر قوم کافران پیروز کن.
آوردهاند که در زمانهای دور، جوانی صالح به نام فریدون، سختگیریهای بسیاری بر خود روا میداشت. او شبها کمتر میخوابید و روزها به سختی کار میکرد و ریاضت میکشید، به این گمان که هر چه بیشتر خود را به مشقت بیندازد، به خدا نزدیکتر شود. روزی در راهی، پیرمردی دانا و عارف که از یاران شیخ سعدی بود، او را دید که با چهرهای رنجور و جسمی نحیف، در حال قدم زدن است. پیرمرد با مهربانی به او گفت: «ای جوان، ریاضت خوب است، اما نه آنقدر که جان را فرسوده کنی و از وظایف دیگر باز مانی. آیا میدانی حکایت آن پرنده را که میخواست از همه پرندگان زودتر به خورشید برسد؟ چنان با سرعت و بیتوجه به بالهای خود پرواز کرد که بالهایش سوخت و به زمین افتاد. اما پرندهای دیگر، با گامهای آهسته و پروازی معتدل، اگرچه دیرتر، اما به سلامت به مقصد رسید و از زیبایی راه نیز بهرهمند شد.» پیرمرد ادامه داد: «هدف، رسیدن به رضای حق است، نه رنجاندن جسم. راه خدا، راه اعتدال است، نه افراط. به نفس خود سخت بگیر تا از گناه باز داردت، اما چنان مهربان باش که جسمت را از توان نیندازی و روحت را از نشاط محروم نکنی. زیرا خداوند بخشنده و مهربان است و رنج بیهوده را نمیپسندد.» فریدون پند پیرمرد را آویزه گوش کرد و از آن پس، با اعتدال و تدبیر، در راه بندگی قدم برداشت و آرامش بیشتری یافت.