قرآن کریم علم و ایمان را دو بال جداییناپذیر برای رسیدن به حقیقت میداند. علم به درک نشانههای خدا و تعمیق ایمان میانجامد، در حالی که ایمان به علم جهت و هدف الهی میبخشد تا در خدمت بشریت باشد.
در آموزههای قرآن کریم، علم و ایمان نه تنها دو مفهوم جداگانه نیستند، بلکه همچون دو بال برای پرواز انسان به سوی حقیقت و کمالاند. قرآن به صراحت بر اهمیت دانش و تفکر تأکید میکند و آن را راهی برای تعمیق ایمان و شناخت خداوند معرفی مینماید. در واقع، بسیاری از آیات قرآنی، انسان را به تفکر و تدبر در آفرینش آسمانها و زمین، پدیدههای طبیعی، و حتی درون خود فرامیخوانند تا از این طریق به عظمت خالق پی ببرند و ایمانشان استوارتر شود. این دعوت به علماندوزی، نه فقط به معنای کسب اطلاعات صرف، بلکه به معنای درک عمیقتر از نظم و حکمت الهی در جهان است. قرآن، بارها از واژههایی مانند «تعقلون» (تعقل میکنید)، «تتفکرون» (تفکر میکنید)، «تتدبرون» (تدبر میکنید)، و «اولوا الالباب» (خردمندان) استفاده میکند تا نشان دهد که فهم و اندیشیدن، جزء لاینفک ایمان است. این آیات به ما میآموزند که هر پدیدهای در هستی، از کوچکترین ذره تا وسیعترین کهکشانها، نشانهای (آیه) از قدرت، علم و حکمت بیپایان خداوند است. هرچه انسان بیشتر در این نشانهها تأمل کند و از طریق علم به درک آنها نائل آید، معرفتش نسبت به خداوند افزایش مییابد و در نتیجه، ایمانش نیز مستحکمتر و عمیقتر میگردد. برای مثال، کشف قوانین فیزیک، شیمی، زیستشناسی و نجوم، نه تنها با ایمان در تضاد نیست، بلکه هر کشف جدیدی میتواند جنبهای از عظمت و نظم آفرینش را آشکار سازد و انسان را به ستایش و تعظیم پروردگار وادارد. از سوی دیگر، ایمان نیز چارچوب و جهتدهندهای برای علم است. ایمانی که از قرآن سرچشمه میگیرد، به علم هدف و معنا میبخشد. علم بدون ایمان، میتواند تبدیل به ابزاری صرف برای اهداف مادی یا حتی تخریبی شود. اما زمانی که علم با ایمان همراه میشود، به سمت خدمت به بشریت، ارتقاء اخلاق، و شناخت بیشتر حقیقت مطلق سوق پیدا میکند. ایمان به خداوند متعال و مسئولیتپذیری در برابر او، دانشمند را از غرور و خودبزرگبینی باز میدارد و او را به تواضع در برابر دانش بیپایان الهی فرامیخواند. در دیدگاه قرآنی، هدف نهایی علم، رسیدن به خشیت و تقوای الهی است. همانطور که در سوره فاطر آیه ۲۸ میخوانیم: «إِنَّمَا يَخْشَى اللَّهَ مِنْ عِبَادِهِ الْعُلَمَاءُ»؛ یعنی «تنها بندگان دانا از خدا میترسند.» این آیه نشان میدهد که علم حقیقی، نه تنها با ایمان سازگار است، بلکه به افزایش خشیت و تقوای الهی منجر میشود، زیرا هرچه انسان بیشتر بداند، به عظمت و قدرت آفریدگارش بیشتر پی میبرد. قرآن به طور مکرر، دانایان را بر جاهلان برتری میبخشد و از آنها به عنوان کسانی یاد میکند که میتوانند حقایق را درک کنند. سوره زمر آیه ۹ میفرماید: «قُلْ هَلْ يَسْتَوِي الَّذِينَ يَعْلَمُونَ وَالَّذِينَ لَا يَعْلَمُونَ؟»؛ یعنی «بگو: آیا کسانی که میدانند با کسانی که نمیدانند برابرند؟» این پرسش بلاغی، بر جایگاه رفیع علم و دانش در اسلام تأکید دارد. علم در این دیدگاه، نه فقط در حد جمعآوری اطلاعات، بلکه به معنای فهم عمیق، بصیرت و حکمت است که منجر به عمل صالح و زندگی با معنا میشود. ایمان به خداوند، انگیزهای قوی برای طلب علم است، زیرا مسلمان معتقد است که هر علمی، هرچند ظاهراً دنیوی باشد، در نهایت به شناخت آفریدگار و اهداف والای آفرینش کمک میکند. بنابراین، رابطه علم و ایمان در قرآن، یک رابطه همافزایی و مکمل است. علم، ابزاری است برای شناخت بهتر نشانههای الهی و تعمیق ایمان. ایمان، نیز نوری است که مسیر علم را روشن میکند و به آن جهت میدهد تا در راه حق و خدمت به خلق به کار گرفته شود. قرآن ما را به سفری دعوت میکند که در آن عقل و قلب، دانش و باور، دست در دست یکدیگر، انسان را به سوی کمال و درک حقیقت هستی رهنمون میشوند. این دیدگاه، به مسلمانان انگیزه میدهد تا در تمامی حوزههای علمی پیشرو باشند، چرا که هر کشف و هر فهم جدیدی، گامی به سوی شناخت بیشتر خداوند و عظمت خلقت اوست. در نهایت، علم و ایمان در قرآن، دو روی یک سکهاند که بدون یکدیگر، معنای کامل خود را از دست میدهند و با هم، راهگشای سعادت دنیا و آخرت میباشند.
و از مردم و جنبندگان و چهارپایان نیز رنگهای مختلفی هست. این گونه است که تنها بندگان دانا از خدا میترسند؛ قطعاً خدا شکستناپذیر و آمرزنده است.
مسلماً در آفرینش آسمانها و زمین، و آمد و رفت شب و روز، نشانههایی برای خردمندان است.
همانان که خدا را ایستاده و نشسته و بر پهلوهای خود یاد میکنند و در آفرینش آسمانها و زمین میاندیشند؛ [و میگویند:] پروردگارا! این [جهان] را بیهوده نیافریدهای؛ تو پاک و منزهی؛ پس ما را از عذاب آتش نگاه دار.
روزی در زمانهای قدیم، مردی حکیم به نام لقمان، با پسرش در حال قدم زدن بود. پسر پرسید: «پدر جان، چرا برخی مردم با وجود دیدن این همه شگفتی در عالم، باز هم به خدا ایمان نمیآورند؟» لقمان تبسمی کرد و گفت: «پسرم، مانند کسی که سواد ندارد و کتابی پر از حکمت را در دست دارد؛ او فقط حروف را میبیند اما معنای عمیق آن را درک نمیکند. اما دانشمند، هر حرف و کلمه را میخواند و به مفاهیم ژرف آن پی میبرد. همینطور، چشم بینا برای دیدن نشانههای خداوند کافی نیست، بلکه قلبی آگاه و عقلی پویا لازم است تا در نظم و زیبایی آفرینش تأمل کند و از آن به وجود آفریدگار حکیم پی ببرد. علم، نوری است که راه قلب را روشن میکند تا ایمان شکوفا شود.» پسر با شنیدن این سخنان، به اهمیت علم و تفکر در کنار ایمان پی برد و دانست که این دو همراه هم، راهگشای حقیقتاند.