ترس از مرگ به دلیل احساس ناتوانی در مقابل عواقب اعمال و ناامیدی از نجات در آخرت است.
ترس از مرگ یکی از واقعیتهای وجودی انسان است که بسیاری از افراد با آن مواجهاند. این ترس، به ویژه در جوامع مدرن، به یکی از چالشهای بزرگ روانی تبدیل شدهاست. انسانها همواره در تلاش برای شناخت و درک زندگی بودهاند و مرگ به عنوان یک واقعیت غیرقابلاجتناب در این مسیر قرار دارد. قرآن کریم به این موضوع بهوضوح اشاره کرده و حقیقت مرگ را یک واقعیت غیرقابلانکار میداند. یکی از آیات مشهور در این زمینه، سوره مومنون آیه 99 و 100 است که خداوند میفرماید: "تا زمانی که مرگ در پیش روی انسان باشد، او آرزو میکند که ای کاش میتوانست به زندگی بازگردد و اعمال صالحی انجام دهد." این آیه، یادآور این واقعیت است که انسان در لحظات پایانی زندگی خود، به یاد کارهایی میافتد که باید انجام میداد و حالا نمیتواند. ترس از مرگ بهویژه مبتنی بر احساس ناتوانی در برابر کارهایی است که باید انجام میدادیم و حالا قادر به انجام آنها نیستیم. این احساس ناتوانی میتواند به شدت بر روحیه فرد تأثیر بگذارد و او را در نگرانی و دلشوره فرو ببرد. قرآن کریم همچنین در سوره عقاب آیه 30 به انسانها یادآوری میکند که زندگی دنیا فانی است و باید برای زندگی جاویدان در آخرت آماده شوند. این پیام، در واقع یک فراخوان برای تفکر به زندگی پس از مرگ است. بسیاری از افراد از مرگ میترسند چراکه بر این باورند که ممکن است در آن روز با عواقب اعمال خود مواجه شوند و این ترس از عاقبت خود، دلیلی قوی برای نگرانی آنان است. طبق آیات قرآن، این ترس باید به نفع انسان باشد و او را به اعمال صالح و مثبت هدایت کند. سوره آل عمران آیه 185 نیز به معنای حقیقی زندگی و مرگ اشاره کرده و نشان میدهد که هیچکس از مرگ فرار نخواهد کرد. "هر نفس چشنده مرگ است"، این جملهای است که به نوعی سرنوشت هر انسانی را توصیف میکند. در واقع، اگر انسانها به این دیدگاه پی ببرند که مرگ یک گذراندن به سوی زندگی ابدی و بیداری از خواب بزرگ است، شاید این ترس به امیدی تبدیل شود. تاثیرات فرهنگی، اجتماعی و روحی هم ممکن است بر ترس از مرگ بیفزایند. به عنوان مثال، در برخی فرهنگها و جوامع، مرگ به عنوان یک فاجعه و عدم قطعیت تلقی میشود و در نتیجه ترس از آن بیشتر میشود. در جوامع دیگر، مرگ و زندگی پس از آن بخشی از یک دایره طبیعی به شمار میآید و به نوعی پذیرش آن آسانتر است. این تفاوتها نشاندهندهی نقش فرهنگ در خلق یا کاهش این ترس هستند. با نگاهی دقیقتر به ترس از مرگ، میتوان به این نکته پی برد که آگاهی از حقیقت زندگی و آخرت میتواند به انسانها کمک کند تا با ترس خود از مرگ کنار بیایند و آرامش بیشتری بیابند. این آرامش به انسان اجازه میدهد که به جای نگرانی، به رشد فردی و معنوی بپردازد و بر اعمال مثبت خود تمرکز کند. به عنوان مثال، بسیاری از فیلسوفان و متفکرین به بهبود کیفیت زندگی و تمرکز بر زمان حال به عنوان راهی برای کاهش نگرانی در مورد آینده و مرگ تأکید کردهاند. این نگرش باعث میشود انسان بیشتر به خود، خانواده و اهمیت روابط انسانی و معنوی خود توجه کند. برخی از آموزههای معنوی و مذهبی نیز به انسانها یادآوری میکنند که مرگ پایان همه چیز نیست و بلکه شروعی جدید است. این دیدگاه میتواند به ایجاد امید و آرامش در درون انسانها کمک کند و ترس از مرگ را به یک پذیرش سالم تبدیل کند. در نتیجه، هر انسانی باید به درک عمیقی از زندگی، مرگ و هدفهای خود دست یابد. این درک میتواند منجر به کاهش ترس از مرگ و پذیرش آن به عنوان یک مرحله طبیعی از زندگی شود. انسانها باید یاد بگیرند که مرگ یک آغاز جدید در دنیای دیگر است و به همین خاطر باید برای آن آماده شوند. به طور کلی، ترس از مرگ امری طبیعی است، اما توانایی انسان برای مواجهه با آن بستگی به درک و شناخت او از زندگی و آخرت دارد. با استفاده از آموزههای قرآن و تأمل در حقیقت مرگ، میتوان به نوعی از نگرانی و اضطرابها کاسته و به سمت آرامش و امید و اطمینان به زندگی و دنیای پس از آن حرکت کرد. زندگی ابدی پس از مرگ، هدف نهایی هر انسان مؤمنی است که باید با اعمال صالح و نیکو خود به آن دست یابد. این نگرش نهتنها ترس را کاهش میدهد بلکه به افراد قدرت میدهد تا با آرامش بیشتری زندگی کنند و به سوی تحول و ترقی در زندگی خود حرکت کنند.
تا زمانی که مرگ یکی از آنها فرا برسد، میگوید: پروردگارا، مرا بازگردانید.
هر نفسی طعم مرگ را میچشد و شما تنها در روز قیامت پاداشهای خود را بهطور کامل میگیرید. هر کس از آتش دور شود و به بهشت داخل گردد، رستگار شده است و زندگی دنیا جز کالای فریبنده نیست.
و به کسانی که در راه خدا کشته میشوند، مرده مگویید؛ بلکه ایشان زندهاند، ولی شما درک نمیکنید.
روزی شخصی در کنار ساحل نشسته بود و به دریا نگاه میکرد. او به دوستانش گفت: "من همیشه از مرگ میترسم، زیرا نمیدانم پس از آن چه خبر است". یکی از دوستانش با لبخند گفت: "رفیق، مرگ یک دروازه به سمت زندگی ابدی است. شاید ترس ما از ناشناختهها باشد، اما اگر نیکی کنیم، میتوانیم امید داشته باشیم که روزی دوباره یکدیگر را خواهیم دید." این حرف، آرامش خاصی به او داد و او فهمید که زندگی و مرگ، دو روی یک سکهاند.